25.11.2009

سردار شوشتری، کُردان و مرتضی هاشمی ترور- قتل- مرگ فصل تازه تسویه حساب ها

پیک نت: سلام- درباره قتل مرتضی هاشمی، پسر مجتبی هاشمی و زنش “آتنا” که 3 روز خبر رسانی می شود، این چند نکته را خواستم بنویسم:

– مجتبی هاشمی – پدر مقتول- قبل از انقلاب، اول بازارچه قوام السلطنه یک مغازه دو نبش داشت كه پتو و دیگر منسوجات را می فروخت. قد بلندی داشت و چار شانه بود و همیشه با صدای بلند حرف میزد. از لات های محل بود که دو ماه محرم و رمضان سر به راه میشد و از بانی های هیات ها و مراسم سوگواری.

– بعد از انقلاب از بانیان کمیته ها شد. فردی بنام حاج محمود که هم محل مجتبی هاشمی بود و در بازار تهران عمده فروشی منسوجات و پتو داشت و با مجتبی از همین طریق در ارتباط بود، معرف و حامی حکومتی او شد.

مجتبی هاشمی را بچه های شاهپور یکی از لات های زرنگ بازار می شناختند. جزو اولین افرادی بود که بعنوان فرمانده، با عده زیادی اعضای کمیته ها به همراه چمران وزیر دفاع وقت در دولت بازرگان رفت کردستان برای جنگ. قبل از رفتن به کردستان یک جائی گفته بود و روزنامه ها از قولش نوشتند: برادر سردار مجتبی هاشمی به کردستان میرود تا قاسملو را کت بسته به تهران بیآورد.

با این پرونده به تهران بازگشت و رقیب زیاد پیدا کرد. یک روز دو جوان که لباس کمیته تنشان بود و از قبل می دانستند مجتبی در مغازه است، وارد مغازه پتوفروشی او شدند و او را با مسلسل آبکش کردند و با خونسردی رفتند. اهل محل که شاهد این صحنه بودند مات و مبهوت ماندند.

مجتبی هاشمی، پدر مرتضی (مقتول) دو زن داشت، که مرتضی از زن اول او بود.

من مرتضی (مقتول) را ندیده بودم. همین که سرش را بریده اند را می گویم. فقط خواستم شجره خانوادگی اش را بنویسم و قید کنم که هم قتل پدرش مربوط به اختلافات درونی فرماندهان آن موقع کمیته ها بود و هم قتل پسرش می تواند درهمین رابطه ها باشد، و لازم نیست بی خود برای چه گوارا رقیب درست کنند. البته در مورد پسرش حدس می زنم اینطور باشد. یعنی نحوه قتل این را نشان میدهد. این قتل یک قتل حکومتی باید باشد و یا اختلافاتی در درون حراست تربیت بدنی و وزارت اطلاعاتی ها. این نوع قتل ها، قتل حرفه ایست و کار هرکسی نیست، مگر کسانی و یا تیم هائی که از حمایت یک کانون قدرت برخوردار باشند و این کاره هم باشند. والا فلان حاجی که بر اثر اختلاف مالی نمی رود سر مرتضی و زنش را بگذارد روی سینه شان! مثل قتل دکتر سامی، که پشت آن “قدرت” بود و مامور اجرا کسانی که گفته می شود احمدی نژاد یکی از این ماموران اجرا بود.

ماجرای ترور سردار سرتیپ شوشتری فرمانده سپاه قدس سیستان و بلوچستان هم از همین دست قتل ها بود. “ریگی” و “جندالله” کجا و آن ماجرای ترور بلوچستان کجا؟ او هم از فرماندهان میلیاردر سپاه در منطقه بلوچستان و خراسان بود و یک سر ترورش به همین ثروت بر می گردد. مورد دیگرش، همین “کُردان” بخت برگشته است که اگر همان پشت صحنه بود و جلو نیآمده بود، حالا حالاها زنده بود و سرگرم ثروت اندوزی و کار چاق کنی و پشت هم اندازی مایه دار! از قضا، از مازندرانی های لوطی مسلک هم بود و دست به جیب هم می کرد، که بعید است امثال سردار محصولی ها چنین دستی داشته باشند.

این بابا هم، اگر وزیر کشور نشده بود و دکترای تقلبی اش رو نشده بود، در همان وزارت نفت بی آنکه نیازمند مدرک دکترا باشد یک سر قراردادهای نان و آبدار نفتی با خارجی ها بود. بخت برگشته را، یک ماهه چپه اش کردند تا صورت مسئله پاک شود!

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates