24.11.2009

اختصاصی/بازخوانی تاریخ: حکایت شنود محرمانه جلسه آیت الله یزدی با سران نهضت آزادی

پارسینه: بعد از ارتحال‌ حضرت‌ امام‌ كه‌ بنده‌ به‌ رياست‌ قوّة‌ قضائيّه‌ منصوب‌ شدم‌، يكبار از سوي‌ مقام‌ معظم‌ رهبري‌ به‌ من‌ پيغام‌ دادند كه‌ آقايان‌ بازرگان‌ و يزدي‌ مايلند كه‌ با من‌ ملاقات‌ كنند. گفتم‌: «هيچ‌ اشكالي‌ ندارد.» در همين‌ احوال‌ از سوي‌ وزارت‌ اطلاعات‌ به‌ من‌ اعلام‌ شد كه‌ اين‌ ملاقات‌ صلاح‌ نيست‌.گفتم‌: مگر اطلاعات‌ بايد براي‌ من‌ تكليف‌ تعيين‌ كند؟ آقايان‌ از من‌ ملاقات‌ خواسته‌اند و من‌ هم‌ به‌ آنها پاسخ‌ مثبت‌ داده‌ام‌ و دوست‌ دارم‌ آنها بيايند و حرفهايشان‌ را بزنند
به گزارش پارسینه، آیت الله شیخ محمد یزدی، رئیس اسبق قوه قضاییه و رئیس فعلی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در در بخشی از کتاب خاطرات خود به خاطره ملاقاتش با مهندس بازرگان‌ و ابراهیم يزدي‌ بعد از ارتحال‌ امام‌(ره) می پردازد که نظر به خواندنی آن، متن این خاطره عینا درج می شود:

بعد از ارتحال‌ حضرت‌ امام‌ كه‌ بنده‌ به‌ رياست‌ قوّة‌ قضائيّه‌ منصوب‌ شدم‌، يكبار از سوي‌ مقام‌ معظم‌ رهبري‌ به‌ من‌ پيغام‌ دادند كه‌ آقايان‌ بازرگان‌ و يزدي‌ مايلند كه‌ با من‌ ملاقات‌ كنند. گفتم‌: «هيچ‌ اشكالي‌ ندارد.» در همين‌ احوال‌ از سوي‌ وزارت‌ اطلاعات‌ به‌ من‌ اعلام‌ شد كه‌ اين‌ ملاقات‌ صلاح‌ نيست‌.

آیت الله محمد یزدی

گفتم‌: مگر اطلاعات‌ بايد براي‌ من‌ تكليف‌ تعيين‌ كند؟ آقايان‌ از من‌ ملاقات‌ خواسته‌اند و من‌ هم‌ به‌ آنها پاسخ‌ مثبت‌ داده‌ام‌ و دوست‌ دارم‌ آنها بيايند و حرفهايشان‌ را بزنند. يادآوري‌ مي‌كنم‌ كه‌ در اوايل‌ مسئوليت‌ من‌ در قوهّ قضائيّه‌، چند مورد پيش‌ آمد كه‌ برخي‌ افراد و ارگانها خواستند روي‌ تصميم‌گيري‌ فردي‌ من‌ اثر بگذارند.من‌ گفتم‌: «اگر من‌ مسؤول‌ هستم‌، بايد خودم‌ تصميم‌ بگيرم‌. » براي‌ نمونه‌ در مورد آزادي‌ يك‌ فرد انگليسي‌ اين‌ اتفاق‌ افتاد و خوشبختانه‌ با مقاومت‌ من‌ آنگونه‌ عمل‌ شد كه‌ مسئوليت‌ من‌ اقتضا مي‌كرد.

به‌ هر تقدير بعد از آنكه‌ من‌ براي‌ ملاقات‌ با آقاي‌ بازرگان‌ و يزدي‌ اعلام‌ موافقت‌ كردم‌، موجي‌ از سمپاشي‌ تبليغاتي‌ عليه‌ من‌ شروع‌ شد.از جمله‌ عنوان‌ كردند كه‌ فلاني‌ روحيّه‌ ملي‌گرائي‌ دارد و با اين‌ وضع‌ چگونه‌ مي‌خواهد از خط‌ امام‌ حمايت‌ كند؟ من‌ گفتم‌ كه‌ منافاتي‌ ميان‌ حمايت‌ از خط‌ امام‌ و استماع‌ حرف‌ مخالف‌ نمي‌بينم‌.

موعد ملاقات‌ تعيين‌ شد و آقايان‌ آمدند و من‌ از قبل‌ تمهيداتي‌ انديشيدم‌ تا برنامة‌ ضبط‌ محرمانة‌ صحبتهايي‌ كه‌ در جلسه‌ مطرح‌ مي‌شود، انجام‌ شود.در واقع‌ براي‌ اولين‌ بار بود كه‌ در زندگي‌ام‌ دست‌ به‌ ضبط‌ محرمانه‌ مي‌زدم‌. وجه‌ قضيه‌ هم‌ اين‌ بود كه‌ حدس‌ مي‌زدم‌ با توجه‌ به‌ تبليغات‌ منفي‌ كه‌ عليه‌ من‌ به‌ خاطر اين‌ ملاقات‌ راه‌ انداخته‌اند، لازم‌ است‌ اصل‌ مكالمات‌ براي‌ روز مبادا در اختيار من‌ باشد.

جلسه‌ آغاز شد و پس‌ از سلام‌ و احوالپرسي‌ و تعارفات‌ معمول‌ و اينكه‌ مدتهاست‌ همديگر را نديده‌ايم‌ و عذرهائي‌ كه‌ در اين‌ رابطه‌ تراشيديم‌، وارد اصل‌ مطلب‌ شديم‌. در ابتدا آقاي‌ بازرگان‌ تاريخچه‌اي‌ از روند شكل‌گيري‌ انقلاب‌ اسلامي‌ بيان‌ كرد و از علاقه‌اش‌ به‌ حضرت‌ امام‌، سخن‌ گفت‌.بعد به‌ عواملي‌ كه‌ به‌ ايجاد ديوار بي‌اعتمادي‌ ميان‌ آنان‌ و حركت‌ امام‌ دامن‌ زد، اشاره‌ كرد و بعد عنان‌ كلام‌ را به‌ دست‌ آقاي‌ دكتر ابراهيم‌ يزدي‌ داد.

او هم‌ صحبتهاي‌ خاص‌ خودش‌ را مطرح‌ كرد و از جمله‌ به‌ من‌ خطاب‌ كرد كه‌ شما به‌ تازگي‌ مسئوليت‌ خطير قضا را به‌ عهده‌ گرفته‌ايد و با مجموعه‌اي‌ از كارهاي‌ زمين‌ مانده‌ مواجه‌ هستيد و… آقايان‌ حدود سه‌ربع‌ ساعت‌ حرفهايشان‌ را زدند و من‌ دقيق‌ گوش‌ كردم‌.

ببه گزارش پارسینه در ادامه این مطلب آمده است: بعد از آن‌ شروع‌ به‌ صحبت‌ كردم‌ و گفتم‌: جناب‌ آقاي‌ بازرگان‌! آقاي‌ دكتر يزدي‌! همة‌ حرفهاي‌ شما را شنيدم‌.

ولي‌ يك‌ سؤال‌ برايم‌ باقي‌ است‌ و آن‌ اين‌ كه‌ اگر شما براي‌ فعاليت‌ سياسي‌ آزاد باشيد، و بتوانيد به‌ راحتي‌ جلسه‌ ترتيب‌ دهيد و حرفهايتان‌ را بزنيد، آيا به‌ موارد مثبت‌ نظام‌ هم‌ اشاره‌ خواهيد كرد؛ يا همواره‌ از منفيات‌ كه‌ ما هم‌ منكر آن‌ نيستيم‌، دم‌ خواهيد زد؟ و آيا بعد از پيروزي‌ انقلاب‌ تاكنون‌ چنين‌ كرده‌ايد و نيمة‌ پر ليوان‌ را ديده‌ايد؛ يا همواره‌ در صدد جمع‌ آوري‌ نقاط‌ ضعف‌ هستيد و اگر هم‌ به‌ دو نقطة‌ مثبت‌ اشاره‌ كنيد، براي‌ آن‌ است‌ كه‌ براي‌ گفتن‌ نقاط‌ ضعف‌، دورخيز كنيد؟ بعد به‌ چند نمونه‌ از كارهاي‌ مثبت‌ نظام‌ اشاره‌ كردم‌ و گفتم‌: «آيا شما قبول‌ نداريد كه‌ در ساية‌ اين‌ انقلاب‌، اين‌ موارد تحقق‌ يافت‌؟» گفتند: «چرا؛ ولي‌!» جلسه‌ به‌ درازا كشيد و دو حلقه‌ نوار پر شد.

در نهايت‌ گفتم‌: «شما كه‌ دوست‌ داريد دستگاه‌ قضائي‌ امنيت‌ كامل‌ را براي‌ فعاليتهاي‌ شما برقرار كند، به‌ يك‌ شرط‌ بنده‌ چنين‌ خواهم‌ كرد و آن‌ اينكه‌ جلسه‌اي‌ ترتيب‌ دهيد و در آن‌ حتي‌ در بدو امر به‌ موارد كاستي‌ و ضعف‌ نظام‌ اشاره‌ كنيد؛ ولي‌ قول‌ بدهيد كه‌ در ادامه‌ لااقل‌ به‌ دو مورد از امتيازات‌ اين‌ حكومت‌ و دستاوردهاي‌ مثبت‌ آن‌ هم‌ بپردازيد.

اگر چنين‌ كنيد، مطمئن‌ باشيد كه‌ من‌ ميدان‌ را براي‌ فعاليت‌ شما باز خواهم‌ گذاشت‌.» مجدداً آقاي‌ يزدي‌ شروع‌ به‌ صحبت‌ كرد.حرفهايش‌ تند و خشن‌ بود و خشونت‌ او در قياس‌ با نرمي‌ آقاي‌ بازرگان‌، مرا به‌ ياد وقايع‌ صدراسلام‌ مي‌انداخت‌ كه‌ بعد از ارتحال‌ پيامبر اسلام‌(ص‌) از ميان‌ آن‌ دو نفري‌ كه‌ ميداندار شدند، يكي‌ از آنها داراي‌ روحيه‌ نرم‌ و انعطاف‌ پذيري‌ بود؛ به‌ نحوي‌ كه‌ حتي‌ مي‌شد روي‌ او اثر گذاشت‌، اما آن‌ ديگري‌ خشك‌ و خشن‌ بود.

معروف‌ است‌ كه‌ مي‌گويند در جريان‌ «فدك‌» و موارد ديگر اين‌ دو تن‌ دو برخورد مختلف‌ داشتند.جلسة‌ مزبور به‌ همين‌ كيفيت‌ خاتمه‌ يافت‌.اين‌ در واقع‌ سومين‌ جلسه‌اي‌ بود كه‌ ما با آقايان‌ مليّون‌ برخورد داشتيم‌

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates