29.11.2009

مرگ یک شارلاتان: روايتی ديگر از رابطه کردان و احمدی نژاد

فرارو: گرچه در اين يک سال «رسم» بود از احمدي نژاد به عنوان قرباني ماجراي کردان نام برده شود و همه رئيس دولت دهم را به خاطر ايستادن و برکنار نکردن کردان و دادن هزينه هاي بسيار مورد انتقاد قرار دهند اما اين روزها در نبود علي کردان، دوستاني قديمي اش روايت ديگري مي کنند.

معتقدند برعکس تمام گفته ها، «ناگفته ها» از هزينه دادن هاي پياپي کردان به پاي دولت نهم و احمدي نژاد حکايت مي کند. آنها که او را سال هاي سال مي شناسند از مديري مي گويند که پس از سال ها برد، يک بار اشتباه کرد و اشتباهش ورود به بازي دو سر باخت محمود احمدي نژاد بود.

گرچه فوت کردان بار ديگر بهانه يي شد تا بسياري از رسانه ها براي آخرين بار کردان را به خاطر «اشتباهات استراتژيک» يک ساله اش مورد نکوهش قرار داده و او را با آخرين حرف ها بدرقه کنند اما بسياري از دوستاني که «کردان» را در کمال غربت به خاک سپردند، لحظاتي برخلاف همه انديشيدند که «احمدي نژاد براي کردان هزينه داد» يا «کردان فداي احمدي نژاد شد»؟ شايد شعارهاي «کردان مظلوم» تا «بهشتي ديگر» در مراسم خاکسپاري تنها به اين دليل بود که برخي ها پس از رفتن کردان به اين فکر فرو رفتند که واقعاً چه کسي تاوان چه کسي را داد؟ آيا اين کردان نبود که در واقعه پاستور مظلوم احمدي نژاد شد؟

مراسم تشييع پيکر علي کردان برگزار شد و احمدي نژاد «غايب بزرگ» اين مراسم ترجيح داد فرسنگ ها دورتر با «مرد جنجالي» سال 87 وداع کند. برعکس ساروي ها به تهران آمدند تا مردي را که به تصور خودشان در يک سال آخر عمرش براي دولت احمدي نژاد هزينه هاي زيادي داد براي «آرامش» ابدي از «پاستور» ببرند. تاريخ در يک سال براي علي کردان دو بار تکرار شد؛ 14 آبان سال پيش رسانه ها تيتر زدند «پايان نامه کردان» و يک سال بعد 30 آبان تيتر زدند «پايان کردان».

مسافر ميانه راه اتوبوس دولت، يک سال پيش در ايستگاه بهارستان در حالي پياده شد که هيچ کس از کابينه بدرقه اش نکرد. حال هم از اتوبوس روزگار جلوي در پاستور پياده شد که از بدرقه باشکوه خبري نبود تا مدير باهوشي که يک شبه وزير باخته نام گرفت آخرين پله را «تنها» پايين برود.

کردان، مرد برد، نه باخت
علي کردان تا پيش از آنکه پايش به دفتر رئيس جمهور باز شود در سپهر سياسي و رسانه يي ايران به عنوان «يکي از توانمندترين» مديران اصولگرايان به حساب مي آمد تا جايي که هوش و توانايي وي در اجراي «محال ترين» کارها بود.

چطور مي شود همان علي لاريجاني که به پشتوانه ايستادن يک تنه کردان در برابر مجلسي ها و لابي هايش براي مختومه شدن اين گزارش در قوه قضائيه توانست با اعتماد به نفس در فريدونکنار، گزارش نماينده هاي مجلس را «کشکي» بخواند، هفت سال بعد تمام دوستي هايش با علي کردان را تکذيب مي کند؟

احمدي نژاد برنده ورود کردان به دولت
دوستان کردان روايت ديگري از باخت کردان نه در برابر اصلاح طلب ها که در برابر دوستان اصولگرا دارند؛ روايتي که تاکنون به آن پرداخته نشده است. محمود احمدي نژاد درست در روزهايي که مصطفي پورمحمدي يکي از چهره هاي امنيتي کشور را با مهر اخراج به بيرون از پاستور فرستاد، مي دانست که تمام ذره بين ها رويش گرفته شده تا ببينند در 9 ماه مانده به سرنوشت سازترين انتخابات اصولگرايانه، چه کسي امين تر از مصطفي پورمحمدي را پيدا مي کند؟

فردي که هم حساسيت هاي سياسي رويش کم باشد و هم امين و هم مقتدر براي برگزاري حساس ترين انتخابات. در اين چندگانه سخت، احمدي نژاد دست روي هر کس مي گذاشت يا صداي دوستان حلقه اولش بلند مي شد که امين نيست يا مديريتش را زير سوال مي بردند. دوستان اصولگراي بيرون از حلقه مشاوران هم هر روز يک گزينه از امين هاي خودي پيشنهاد مي دادند و انتظار داشتند در نهايت براي دلجويي از بدنه اصولگرايي هم که شده يکي از چهره هاي موثق آنها را به حساس ترين پست کابينه بفرستد.

اما احمدي نژاد روي علي کردان دست گذاشت؛ مردي که مي دانست هم قوي است و هم مي تواند قابل اعتماد باشد. وي با سپردن وزارت کشور به کردان مي توانست با خيال راحت مراسم توديع پورمحمدي را برگزار کند؛ مردي که در سال هاي اصلاحات، دوستي و برادري خود را به اصولگرايان نشان داده بود، انتقاداتي مانند حلقه نزديکان احمدي نژاد و عضو ستادهاي انتخاباتي رئيس دولت را نداشت و اصلاح طلبان ميانه رو هم هيچ نوع مخالفت صريحي با وي نداشتند. اين تنها بخشي از امتيازاتي بود که در ظاهر مي شد ديد که کردان به سبد رئيس دولت نهم مي ريزد.

باخت کردان؛ هزينه برگشت ليست ها
علي کردان قرار بود بهترين انتخاب باشد. دوستان نزديک اش درست همان شبي که برايش در مرکز همايش هاي صدا و سيما پيروزي اش در گرفتن راي اعتماد مجلس را جشن مي گرفتند به او هشدار دادند مراقب باشد. اين راه برايش پرهزينه است. خيلي ها به او گفتند در پرهزينه ترين وزارتخانه و در حساس ترين برهه زماني قدم گذاشته و شايد اين تجربه خوبي براي آغاز تجربه وزارت نباشد. درست همان لحظاتي که علي اکبر ناطق نوري به خاطر رفتن يک ساروي به کابينه در شب ضيافت، نطق تبريک برايش مي خواند، آنهايي که در سياست موهايشان را سفيد کرده بودند آرزو کردند کردان گرفتار نشود؛ فکري که بلند نگفتند تا شيريني ضيافت شمالي ها تلخ نشود.

آمدن کردان مساوي بود با برگشت تمام ليست هايي که دلسوزان اصولگرا براي گزينه هاي وزارت راهي پاستور کرده بودند. تمام انتخاب هايشان که قرار بود روي ميز احمدي نژاد مورد بررسي قرار بگيرد، برگشت خورده بود و حال با يک گزينه روبه رو بودند. آنها دنبال معادلي همطراز پورمحمدي بودند و اين سوال مکرراً بين شان رد و بدل مي شد؛ هزينه تن دادن به عزل پورمحمدي، کردان شد؟

پاشنه آشيل يک سياستمدار
هيچ کدام مايل نبودند در اين مورد صحبت کنند. تمام مرداني که يک سال پيش غائله کردان را به راه انداختند در دو دهه گذشته در برهه هاي مختلف از نزديکان کردان محسوب مي شدند و به يقين کردان وزير را همانقدر مي شناختند که کردان دهه 70 را. مدرک کردان اگرچه براي افکار عمومي جالب بود و موج خوبي را در ميان توده هاي مردم به راه انداخت اما براي خيلي ها موضوعي قديمي بود و کهنه. کردان سوال ساده يي از آنها پرسيده بود که در هياهوهاي رسانه يي آن روزها هيچ گاه رسانه يي نشد؛ «چرا کارت هايتان را روزهايي که در صف مقدم مبارزه با جناح رقيب بودم، رو نکرديد و چرا آن روزها سياستمدار بي اخلاق صدايم نکرديد و خواستار عزلم از تمام مناصب کشوري نشديد؟»

او خودش گفته جواب اين سوال را مي دانست. «بهانه» ساده ترين پاسخي بود که مي داد. نزديکانش روايت کردند که کردان خيلي زود فهميد «هزينه واقعي» برگشت ليست هاي پيشنهادي را داد و محمود احمدي نژاد هم تا روز آخر استعفايش را نپذيرفت چون نمي خواست آخرين سنگر را در عقب نشيني در برابر اصولگرايان معترض ترک کند. سناريوي کردان در حالي به پرده آخر رسيد که بازيگر اصلي آن هرگز نپذيرفت اشتباه کرده است. بارها از او خواستند در دقيقه 90 با معذرت خواهي کار را به دقيقه طلايي براي مخالفان و لحظه باخت براي خودش تبديل نکند اما علي کردان که به گفته خودش مدير 30ساله است، نپذيرفت و ترجيح داد باز هم پافشاري کند که در ماجراي دکترا فريب خورده، به جبران اين سکوت از ادبياتي استفاده کرد که گرچه نماينده ها تعبير به تلاش براي تحريک احساسات کردند اما از نگاه کردان مرثيه يي براي مظلوميتش در بازي بي اخلاق سياست بود.

او گفت هزينه چه کسي را داده اما کسي گوش نداد
همه او را يک تنه به بي اخلاقي متهم مي کردند. کردان به خودش حق مي داد و مي گفت «هزينه تصفيه حساب ها» را داده و او هم بازي خورده است. خود را با شهيد بهشتي قياس کرد. دليل ايستادن در برابر درخواست هاي استعفا را نتيجه «مشورت با برخي مراجع» ناميد که در نهايت با يک «استخاره» او را مصمم کرد تا در برابر آنچه «مظلوم کشي» مي دانست، از خود اعاده حيثيت کند.

مدعي شد هيچ کس به اندازه او نمي تواند روزهاي سخت رفته بر بهشتي را درک کند. نوباوه از مخالفان کردان از او پرسيد؛ بهشتي يک ملت بود چطور شما که «هيچي نداريد» ادعا مي کنيد شبيه بهشتي هستيد. گرچه کردان خدا را همان ابتدا شاکر شد که فرصتي پيدا شده که سره از ناسره جدا شود و شهادتين را بيان کرد. وي خدا را به شهادت گرفت که 30 سال به نظام خدمت کرده و حتماً به قول خودش حتي در «جشن تولد فرزندانش» هم نتوانسته به خاطر اشاعه اصولگرايي شرکت کند و حال امروز بايد در برابر بازخواست اصولگرايان قرار بگيرد.

به سراغ آنچه «موج ناجوانمردانه رسانه ها» مي ناميد، رفت و بعد هم به سراغ حلاليت طلبي از خانواده اش… کردان به زبان بي زباني آن روز گفت مظلوم واقع شده و اگر قرار باشد در شهريار ماکياولي دنبال شيري در لباس روباه بگردند راه را به اشتباه رفتند و بايد به جاي کردانيسم واژه ديگري را جايگزين کنند. همه سرمست باخت پاستور از بهارستان بودند و کسي نپرسيد راستي چه کسي بيشتر باخت؟ کردان يا احمدي نژاد؟ و دليل باخت مدرک بود با ليست برگشتي؟

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates