05.12.2009

آقای احمدی نژاد! دست از سر دین مردم بردارید

آینده: طی چند سال گذشته آقای رئیس جمهور نه تنها اظهار تخصص در تمام امور اقتصادی و سیاسی و امنیتی داشته اند بلكه در امور دینی و مذهبی نیز افادات فراوانی كرده و هر گاه فرصتی یافته اند در این باره اظهار نظر تازه ای كرده اند.

این امر اختصاص به ایشان ندارد بلكه جناب مشائی كه صحنه گردان بخش عمده این اوضاع و احوال است و هزاران حرف و حدیث در باره وی وجود دارد، و رهبری هم روی دور نگه داشتن او از حوزه های تصمیم گیری جدی تاكید داشته، علی الدوام در این زمینه ها اظهار نظرهای تازه كرده و هیچ گاه زحمت چك كردن این قبیل اظهار نظرها را با علما و مراجع و متخصصان و دین شناسان نمی دهد.

تازه ترین این حرفها در باره مهدویت است، جایی كه از قضا یكی از زمینه های حساس در تفكر شیعی و از مسائلی است كه اگر به آن بی توجهی شده و مسائل غیر واقعی در باره آن ابراز شود، می تواند منبع خطر مهمی برای تشیع باشد.

اگر كسی رویدادهای دهه های میانی قرن سیزدهم هجری را در پیدایش بابیه به خاطر بیاورد، می تواند در این زمینه تجربه های بهتری داشته باشد. زمانی كه شیخ احمد احسائی به تدریج مسائلی را مطرح كرد كه خود به خود به پیدایش بابیه منجر شد. طبیعی بود كه نخستین بار بحث مهدویت و نبوت در كار نبود، بحث ركن رابع و باب مطرح شد و كسانی ادعای واسطگی كرده و این كه عن قریب ظهور رخ خواهد نمود و …. اندكی بعد ادعای بابیت و بعد هم.

باید توجه داشت كه شیخ احمد احسایی به این مطالب ایمان نداشت كما این كه ابن فهد حلی هم در میانه قرن نهم وقتی حرفهای شگفت در این باره ها می زد فكر نمی كرد كه دو فرقه منحرف از زیر آستین او در خواهد آمد كه یكی مشعشعی ها و دیگری نوربخشیه كه هر دو اسیر اوهامی در باره امر اصیل مهدویت بودند پدید خواهد آمد.
اكنون این سخن آقای احمدی نژاد را در باره آمدن امریكا به منطقه برای جلوگیری از ظهور مهدی علیه السلام بخوانید:

«درست است كه این مستكبران، به دنبال نفت و ثروت این كشور هستند، اما در زیر همه اینها یك استدلال برای خود دارند و بر اساس آن عمل می‌كنند. البته آن را در خبرها افشا نمی‌كنند. ما اسناد آن را به دست آوردیم كه آنها معتقدند یكی از خاندان پیامبر اكرم در این نقطه ظهور كرده و ریشه همه ظالمان عالم را خواهد خشكاند. آنها همه این نقشه‌ها را كشیده‌اند كه جلوی ظهور حضرت را بگیرند و می‌دانند ملت ایران زمینه‌ساز این حادثه بوده و یاران این حكومت خواهد بود».

این كه ماجرا چه بوده است، درست نمی دانیم. اما این اظهار نظر پرسشهای زیادی را برانگیخته است.
آیا امام زمان در عراق ظهور خواهد كرد؟ آیا امام از توپ و تانگ امریكا نگران شده قیام خود را عقب انداخت؟ آیا ایرانیان فقط حامی امام زمان و زمینه ساز ظهور هستند؟ آیا امریكایی ها ایمان به ظهور مهدی دارند كه برای جلوگیری از آن اقدام كرده اند…. و دهها پرسش دیگر.

مگر یك متخصص ترافیك چه قدر در زندگی فرصت داشته است تا در باره دین و مقوله های مختلف آن پژوهش كند؟ مگر یك رئیس جمهور كه الان نزدیك پنج سال است كشور اداره می كند چه اندازه فرصت مطالعه دارد كه این چنین در باره این قبیل مسائل اظهار نظر می كند؟ ایشان مدیر اجرایی كشور است یا تئوریسین انقلاب و اسلام و مذهب تشیع؟ پس این همه روحانی و مرجع و مختصص علوم الهیات دردانشگاهها برای چه درس می خوانند؟ بهتر نیست همه امور دینی و مذهبی را مثل اجرائیات و مسائل امنیتی و سیاسی واگذار كنند و خدا حافظی كنند؟

اما در باره قیام مهدی در عراق و داستان دنبال كردن امریكایی ها اشاره به حادثه ای است كه از بن و اساس با مستندات آقای رئیس فرق دارد. در گیرودار حمله امریكا و بعد از آن، از بدی اوضاع عراق و نابسامانی آن، چند نفر ادعای مهدویت كردند. اینها در پی ایجاد شورش علیه امریكایی ها بودند و امریكایی ها دربدر دنبال آنها می گشتند تا به نظر خود غائله را ختم كنند. این اسناد به دست آقای رئیس جمهور و منابع ایشان افتاده و تصور فرموده اند كه ماجرا چنان است كه شرح كرده اند. وای اگر فهم ایشان و همكارانشان در بقیه مسائل هم مثل ترور ایشان در عراق یا عكس گرفتن با یك فرمانده امریكایی و غیره و غیره از همین قبیل باشد. قطعا شان ایشان بالاتر از آن است كه خلاف بگویند اشكال درعدم درك درست خبر و مطلب است چنان كه شرحش رفت.

مجتبی طلوعی (قم)

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates