24.12.2009

بیانیه و نامه جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر پیرامون بازداشت مجید توکلی

خبرنامه امیرکبیر: جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر اخیرا بیانیه ای در محکومیت بازداشت مجید توکلی و یک نامه خطاب به این همکلاسی دربندشان منتشر کرده اند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر متن بیانیه و نامه مذکور بدین شرح است:

بیانیه ی جمعی از دانشجویان دانشگاه امیر کبیر در محکومیت بازداشت مجید توکلی

حدود 100سال از آغاز جنبش آزادی خواهی و عدالت طلبی در ایران می گذرد.در این مدت حاکمان لب ها دوختند و دست ها بریدند و سینه ها دریدند.ولی مردم این مرزو بوم حتی یک لحظه، آرزوی دستیابی به جامعه ی آزاد را از یاد نبردند.

حاکمان مستبد همواره از اندیشیدن و پرسشگری می هراسیدند و چون بنیان علم و دانش بر پایه ی اندیشیدن و پرسیدن است با آن به ستیز برخواستند؛ ولاجرم با دانشجو و دانشگاهی در آویختند.

حاکمان سعی نمودند با عقیم نمودن دانشگاه و مطیع نمودن دانشجو به مقصود خود برسند.

به این منظور حکومت سعی کرد تا با ارائه ی یک فرهنگ دولتی و فرمایشی و تدریس آن در مدارس و دانشگاه ها ،یک نسل دانشجوی مطیع و کلیشه ای بار بیاورد.ولی زهی خیال باطل !

دانشگاهی که می خواستند به پابوس آن ها بیاید به کابوس آن ها بدل شد و اینک می بینیم که پس از آن انقلاب منحوس ﴿انقلاب فرهنگی﴾ که به پاکسازی دگر اندیشان دانشگاهی انجامید به فکر تغییر کتب در سی افتادند.

واینک سعی دارند تا با بازداشت نماد های جنبش دانشجویی،مانع ارتباط این عزیزان با دانشجویان دیگر شوند. اما این بار دیگر خیلی دیر شده است چون اینک ما نه یک مجید توکلی بلکه صدها مجید توکلی در دانشگاه هایمان داریم که هر لحظه آماده اند برای آزادی وطن خود از دست ضحاک،فریدونی دیگر شوند……

نامه ی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر به همکلاسی خود مجید توکلی

مجید جان !

بغض در گلوهایمان مانده و دل هایمان خون است اما چگونه در مقابل ستمی که بر تو رفته است از مشکلات خود بگوییم . چگونه از زندان وطن بگوییم در حالی که تو در جایی به مراتب بدتر گرفتاری !

چگونه از ضحاک بگوییم در حالی که تو پنجه در پنجه ی ضحاک انداخته ای.

و چنین است

که چون با زخم و فساد و سیاهی به جنگ برخیزی

کمر به کین ات استوار تر می بندد

مجید جان!

کودتاچیان از دستگیری تو سر از پا نمی شناسند . کسانی که صبح ها در خیابان باتوم به دست اند و بعدازظهر ها در اوین بازجو، شب ها قلم به دست گرفته و با نوشتن زندگی نامه ی خود آن را به تو نسبت می دهند.

و آنان چون خود جسدی بیش نیستند می پندارند که با زندانی کردن جسم تو ، نام تو نیز از دانشگاه ها رخت می بندد اما نمی دانند که آوازه ی شجاعت و دلیری های توست که محرک جنبش دانشجویی ایران است.

آری! باتوم﴿قلم﴾ به دستانی که تو را با لباس زنانه نشان دادند و آن را با فرار بنی صدر مقایسه کردند آیا فرار خود از پلی تکنیک یادشان بود؟ بله آن فرار مفتضحانه یادشان نرفته بود زیرا در این سه سال هیچ یک از سران کودتا حتی جرات بردن نام پلی تکنیک را هم نداشتند. و همین تخم کینه و نفرت بود که آتش آن دامن تو و همکلاسی در بندمان محمد یوسف رشیدی را گرفت.

مجید جان!

آن ها می پنداشتند که شجاعت و عظمت روح تو مانند نمایش خیمه شب بازی آن ها در دانشگاه تهران است که با کشیدن چادر آن را بپوشانند ولی آوازه ی شجاعت و دلیری تو در ذهن و زبان تمام دانشجویان حک شده بود.

مجید جان!

عظمت روح تو از دیوار های اوین بلند تر است و هروقت که به نقش “پلی تکنیک زنده است” روی دیوار های سلول های انفرادی اوین نگاه می کنی به یاد بیاور که دوستانت با چشمانی گریان و دلهایی امیدوار منتظر بازگشت تو به خانه ات “پلی تکنیک” هستند.

و در آخر فتح قله ی اوین را برای سومین بار به تو تبریک میگوییم و افسوس میخوریم که چرا شجاعت تو را،مردان کمی در طول تاریخ داشته اند و منتظر بازگشت تو به خانه ات پلی تکنیک هستیم تا با انداختن گل دور گردنت و بلند کردنت بر روی دستان خود به یاوه گویان بگوییم که تو همچنان شرف جنبش دانشجویی ایران هستی و همیشه در قلب های ما جاودانی!

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates