به بهانه موضعگیریها علیه نامه رضایی به رهبر انقلاب؛ فریادها علیه نامهای که فهمیده نشد!
بازتاب: پرسش دیگر این است که از کی تاکنون درخواست ارایه رهنمون از رهبری تعیین تکلیف برای ایشان است؟ مگر رهبر انقلاب بارها بر این نکته تأکید نداشتهاند که نخبگان و خواص جامعه به جای سکوت و انفعال باید در شرایط حساس به راهکارهایی برای بهبود امور بیندیشند، از نظر این آقایان آیا درخواست رهنمون خود، گامی در مسیر گشایش بن بستهای سیاسی نیست؟
«تابناک»ـ پس از گذشت دو روز از صدور بیانیه میر حسین موسوی درباره رخدادهای اخیر و همچنین نامه تبریک دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به رهبر انقلاب درباره حضور پرشور مردم در دفاع از نظام و ولایت، سوءتفاهمات و البته غرضی ورزیهایی صورت گرفته که دارای نکات جالب و درخور توجهی است.
هرچند میتوان گفت، نامه دبیر مجمع تشخصیص مصلحت نظام که البته به یقین از سر خیر خواهی نوشته شده است، میتوانست حاوی نیک و بد سخن میر حسین به شکل همراه نیز باشد، اما با این وجود واکنشهای انجام گرفته به نامه محسن رضایی به رهبر انقلاب اسلامی، آنقدر تند و افراطی بود که امیدهای گشایش روزنههای هر چند کوچک برای عقلایی کردن فضای سیاسی ایران را کمرنگتر از پیش نمود.
واکنشهایی که از قضای روزگار هم راستا با ضد انقلاب خارج نشین صورت گرفت و این از بازی روزگار است که عدهای به اصطلاح ولایتمدار در درون ایران همان حرفی را میزنند که مخالف خارج نشین میخواهد و آن اینکه آشوبها ادامه یابد و این بازی باخت ـ باخت را پایانی نباشد تا از یک سو افراطیون داخلی در پروژه حذف همه به جز خود و از سوی دیگر ضد انقلاب خارج نشین در پروژه نابودی نظام مانعی بر سر راه خود نبینند.
قابل توجه اینکه اتفاقا افراطیترین این واکنشها از سوی کسانی صورت میگیرد که داعیه ولایت مداریشان گوش فلک را پر کرده است و در عین حال همیشه بر خلاف نصایح و رهنمودهای رهبری حرکت میکنند، چرا که الگوی جذب حداکثری و دفع حداقلی مطرح شده توسط رهبر انقلاب را نادیده میگیرند. متهم کردن و منافق خواندن افراد را به خاطر داشتن اختلاف سلیقه با آنان، رها نمیکنند و هنوز جوهر کلام رهبری خشک نشده در حرم امام همه مخالفان را به باد دشنام و ناسزا میگیرند. درباره بیانات رهبر انقلاب «نومن ببعض و نکفر ببعض» هستند و آنچه از رهنمودهای ایشان را در راستای منافع جناحی و گروهی خویش میبینند با بلندترین صدا فریاد میزنند و آنجا که مخالف منافع گروهیشان است، بیانات رهبری را کناری مینهند.
از تحریک احساسات مردم باکی ندارند و آشکارا در تریبون رسمی که به صورت زنده از صدا و سیما هم پخش میشود، مخالفان خود را به رکیکترین عناوین مورد خطاب قرار میدهند و مردم را دعوت به جنگ کرده و البته مدعیاند که پیرو خالص و مخلص رهبری هم هستند؛ رهبری که بر بصیرت و گرهگشایی همواره تاکیدی تام و تمام داشتهاند.
اینان هر که را مخالف خود میبینند، وابسته به مرکز فرماندهی دشمن میکنند که کارشان راحت شود، فارغ از پاسخگویی در قبال مشکلات پدید آمده، عدهای از مردم را در قبال عده دیگر میشورانند که هر چه فضا افراطی تر و آشوب زدهتر کمکاری و مسئولیت ناپذیری آنان مغفولتر و پنهانتر.
خود را حق مطلق و در قامت پیروان و یاران حسین(ع) میدانند و مخالفشان را «عمر سعد» و «حرمله» میبینند و اگر نیک بنگری نعوذ بالله در مقام عصمت هم قضاوت کرده و تمام ساختار نظام از قوه اجرایی، قضایی و مقننه را دور زده و خود صدور حکم و اجرا را بر عهده میگیرند که میپندارند آنان عین انقلاب هستند و مخالفانشان یقینا ضد انقلاب. جالب آنکه در انقلاب، جنگ، حماسه و دفاع بی اندازه دستانشان تهی است و چارهشان چیست جز متهم کردن دیگران، شاید برگی و باری حاصل کنند از رنج دیگران برای خود. آنقدر بر طبل ادامه دادن این تعارضات میکوبند که هر که میبیند، یقینش میشود که در ادامه این آشوبها لابد منفعتی است برای آنان که اگر مصلح بودند و ولایتپذیر که باید جمهوری اسلامی را بر منافع گروهی شان مقدم میداشتند که نمیدارند و چاره چیست جز ماندن و دعوت کردن به خیر و صلاح که جمهوری اسلامی، تنها بحث یک حکومت نیست که بحث اسلام است، همان اسلامی که اکنون گرفتار منافع گروهی شده است.
به یکباره و همه با هم بی محابا به بیانیه و نامهای میتازند که گویی هیچ حرف امیدبخش و مثبتی در آن نبوده و تام و تمام آن سیاهی است و تباهی!
پرسش از برافروختگان از نامه رضایی این است که برادران مؤمن و معتقد به نظام و ولایت هیچ پیام مثبتی در نامه یادشده ندیدند؟ اینکه راهپیمایی روز چهارشنبه ملت در تقبیح حرمتشکنی عاشورا را نوعی بیعت دوباره با نظام و ولایت دانستهاند و این میتواند سر آغازی باشد برای بازگشت آرامش به کشور امر نکوهیدهای است؟
آیا آقایان عزیزی که در هفت ماه گذشته و به شکلی هدفمند جامعه را به سمت افراطی گرایی سوق داده و ادبیاتی بر فضای سیاسی حاکم کردهاند که دشنام و بی انصافی از ملموس ترین ویژگیهای آن است، دعوت به آرامش و نوید بازگشت آن به جامعه را امری نکوهیده میدانند که اینگونه از یک نامه بر افروختهاند؟
برخی از منتقدان نامه رضایی به رهبر انقلاب میگویند، چرا نامه را علنی کرده و با انتشار آن به جامعه القا شده است که ایشان برای رهبری تعیین تکلیف کرده است! پاسخ به این عزیزان ـ که البته بسیاری آن را از سر دلسوزی موضوع را طرح کردهاند ـ این است که به نظر میرسد، ایشان یا از اساس متن نامه یادشده را نخوانده و یا چنان با پیش داوری و از سر غیظ خواندهاند که بسیاری از بخشهای آن را ندیدهاند.
در این نامه که صدر آن تبریک به رهبری برای حرکت عظیم ملی است، خطاب دیگر و اصلی آن به نخبگان و سیاسون جامعه است که از آنها خواسته شده از حرکت مردم درس گرفته و با حرکتی مشابه برای بازگرداندن آرامش در کنار هم جمع شوند و کسانی هم که اشتباهاتی داشته اند از این حرکت مردم عبرت گرفته و به دامان نظام بازگردند. یا اینکه تأکید شده است باید با بازگرداندن عقلانیت از افراطگرایی و فراگیر شدن آن جلوگیری کرد.
پس مشخص میشود، این نامه با تاکید بر تبعیت از رهبری خطابش به جامعه و نخبگان آن است و یکی از دلایل اصلی عمومی کردن آن، همانا دعوت همگانی به سوی وحدت و همدلی است و البته در بخشی از آن با درخواست ارایه رهنمود از رهبر انقلاب، این پیام را در خود دارد که آقایان باید صبور بوده و منتظر موضع رهبری باشند و بی محابا التهابآفرینی نکنند.
پرسش دیگر این است که از کی تاکنون درخواست ارایه رهنمون از رهبری تعیین تکلیف برای ایشان است؟ مگر رهبر انقلاب، بارها بر این نکته تأکید نداشتهاند که نخبگان و خواص جامعه به جای سکوت و انفعال باید در شرایط حساس به راهکارهایی برای بهبود امور بیندیشند؟ از نظر این آقایان آیا درخواست رهنمون خود گامی در راه گشایش بنبستهای سیاسی نیست؟ این آقایان که داد و هوارشان به آسمان رفته است که چرا با این نامه به زعم آنها برای رهبری تعیین تکلیف شده است، چرا خودشان با طرح موضوعاتی چون «ما اجازه نمیدهیم جام زهر به رهبری بنوشانند» خود به تعیین تکلیف پرداختهاند؟ چرا پیش از آنکه رهبری سلبا یا ایجابا موضعی در قبال رویدادهای چند روز گذشته داشته باشند با الفاظ و سخنان هماهنگ فضایی ایجاد کردهاند که گویی از اکنون پاسخ و رویکرد رهبری را میدانند؟
این آقایان از آغاز تنشهای سیاسی ـ اجتماعی پس از انتخابات تا کنون حتی در یک مورد ـ بیشتر از آن پیشکش ـ شده است که سخنان مبتنی بر همدلی، اتحاد و بازگشت آرامش بزنند؟ این آقایان که بارها و بارها دیگران را متهم میکنند که سخنان و رفتار آنها به سبب آنکه همسو با مخالفان خارج نشین نظام و مورد خوشحالی بیگانگان است، اکنون چه توجیهی دارند که مواضع دو روز گذشتهشان بیکم و کاست با همین مخالفان خارج نشین نظام و رسانههای بیگانه همسو شده است؟ و عجبا که سرمقالهنویس امروز کیهان به دروغ، فحاشیها و بد وبیراههای ضد انقلاب به رضایی را در سایتهایی چون بالاترین و شبکههایی چون صدای آمریکا، خوشحالی و ذوق زدگی آنان تعبیر و القا میکند.
به یقین، طرح این پرسشها و مباحث برای دفاع از شخص نیست، بلکه مرثیهای است بر آنچه این روزها بر فضای سیاسی و اجتماعی کشورمان میرود. امروز همه از حرمتشکنی عاشورا و جسارت به امام سخن میگویند ـ دو موضوعی که بیتردید همه ایرانیان را متأثر کرد؛ اما هیچکس نیامد بررسی کند که چه کسانی سبب شدند تا جامعه آنقدر به سوی افراط برود که شاهد چنین رویدادهای دردناکی باشد؟
امروز همین افراطیها با ابزارها و تریبونهایی که در اختیار دارند، چنان فضایی ایجاد کرده اند که جز خود همه را به انفعال کشاندهاند و اکنون حتی تحمل محدود کسانی را که کارنامهشان در انقلاب بسیار روشنتر و پربارتر از ایشان است، هم ندارند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.