آینده: مجتبی واحدی، سردبیر آفتاب یزد پس از نه سال همكاری با این روزنامه برای جلوگیری از تعطیلی این روزنامه با دست‌اندركاران این روزنامه خداحافظی و پس از انتقاد شدید از اظهارات معاون جدیدالورود ارشاد، علیه یك آقازاده افشاگری كرد.

در سرمقاله‌ی امروز این روزنامه او به شیوه‌ی كاری خود و نیز مشكلات به وجود آمده برایش اشاره می‌كند. اخیراً وی برای تحصیل در خارج از كشور به سر می‌برد و از طریق اینترنت با تحریریه در ارتباط بود. آفتاب یزد از روزنامه‌های اصلاح‌طلب ایران است كه ابتدا نشریه‌ای استانی بود و در دوران اصلاحات به صورت روزنامه سراسری درآمد. در این سرمقاله آمده است:

.. اینجانب از مدتی قبل برای پیگیری برخی امور شخصی از جمله تحصیل، در خارج از كشور اقامت داشته‌ام و با استفاده از فن‌آوری‌های پیشرفته، ارتباط لحظه به لحظه با روزنامه را حفظ كرده‌ام و لذا قاعدتا بسیاری از مخاطبان، از غیبت این دوست خود بی‌اطلاع مانده‌اند. در این مدت، منش نگارنده و نحوه چرخیدن قلم او بر روی كاغذ، هیچ تغییری نسبت به 9 سال قبل از آن نداشت. …

‌ ‌اقامت اینجانب در خارج از كشور اگر چه ممكن است از چشم مخاطبان مهربان آفتاب یزد مخفی مانده باشد اما قطعا تشكیلات رسمی كشور از آن بی‌اطلاع نبودند و یقین دارم در این مدت، مندرجات روزنامه <به ویژه سرمقاله‌ها> را با حساسیت‌ بیشتر رصد می‌كرده‌اند. لذا اقدام اخیر معاون جدیدالورود وزارت ارشاد، بسیار سوال‌برانگیز است. وی در یك گفتگوی یك طرفه تلویزیونی، اتهاماتی را متوجه اینجانب نمود كه یقین دارم هدف اصلی یا نتیجه آن، تحت فشار قرار دادن روزنامه می‌باشد .

…‌ ‌آقای معاون، مدعی شده است كه <سردبیر روزنامه در لندن اقامت دارد و لحظه به لحظه، آن چه رسانه‌های غرب، بی‌بی‌سی، صدای آمریكا و دیگر رسانه‌های صهیونیستی منعكس می‌كنند، همان را در روزنامه خود بازتاب می‌دهد... ما تحلیل‌های بی‌بی‌سی را هر روز در این روزنامه می‌بینیم... > آقای معاون، در این بخش از اظهارات خود، مستقیما از آفتاب یزد نام نبرد، اما سوال و جواب‌های بعدی با مدیر مسئول، برای همگان آشكار ساخت كه مقصود، كدام روزنامه است و سردبیر مورد نظر چه كسی !؟ ‌ ‌

وی در پایان می نویسد: از آنجا كه اینجانب مایل نیستم دریچه‌ای از <اطلاع رسانی مشروع و قانونی> در كشور مسدود و دهها جوان ایرانی، شغل خود را از دست بدهند از امروز علیرغم میل باطنی، همكاری خود با آفتاب یزد را قطع و <بدرود> خود را با <سپاس بی‌كران> به كسانی تقدیم می‌كنم كه تقریبا یك پنجم از عمر خود را به طور شبانه‌روز در خدمت آنها بوده‌ام. همچنین از برخی نهادهای رسمی كشور كه بر خلاف تعدادی از مدیران كم تحمل دولتی، رویه انتقادی آفتاب یزد به ویژه ستون سرمقاله را تحمل‌كرده‌اند سپاسگزاری می‌نمایم و آنها را به بررسی سوابق آقازاده بیست و چند ساله‌ای توصیه می‌كنم كه با استفاده از رانت‌ پدر، هم اكنون مدیریت یكی از شركت‌های بزرگ ایرانی در آلمان را به عهده دارد و لابد به بركت همین مدیریت، شرایط اقامت دائم خود و خانواده در آن <كشور صهیونیست پرور> و… را آماده می‌سازد.