15.01.2010

نگاه لس‌آنجلس‌تایمز و نیشن : ایران به کجا می‌رود؟

مردمک : لس آنجلس تایمز در وبلاگ روز پنجشنبه 13 ژانویه نوشت: مردی که ادعا می‌کند یکی از اعضای رده بالای سرویس اطلاعات جاسوسی جمهوری اسلامی بوده، سقوط رژیم ایران و بروز «تغییرات بزرگ» در آینده نزدیک در این کشور را پیش‌بینی کرده است.

به نوشته لس آنجلس تایمز، محمدرضا مدحی، 46 ساله، که ادعا می‌کند مشاور آیت‌الله خامنه‌ای و یکی از افسران پیشین سپاه بوده، در مصاحبه با روزنامه انگلیسی «بانکوک پست» این ادعاها را مطرح کرده است.

براساس این مصاحبه، مدحی ادعا کرده: دولت با چنان اختلاف گسترده‌ای روبه‌رو شده که حتی نمی‌تواند به نهادهای کلیدی مانند ارتش و سپاه اعتماد کند و درحال حاضر تنها چند فرد مذهبی تندروی داخل سپاه مخالف مردم هستند.

به نوشته لس آنجلس تایمز، جمهوری اسلامی با فرستادن یادداشتی که امضای «سفارت جمهوری اسلامی» پای آن بوده، این مقاله بانکوک پست و سخنان مدحی را رد کرده و گفته است «این روزنامه با انتشار این مصاحبه مشکوک، اشتباه غیرقابل قبولی مرتکب شده است.»

جمهوری اسلامی در این نامه نوشته است «این به‌اصطلاح افشاگری‌های یک فرد ناشناخته هر چیزی را انعکاس می‌دهد جز حقیقت اصلی جمهوری اسلامی را. این مقاله در دام یک فرد سودجود افتاده و این مصاحبه و تنظیم‌کنندگان آن اعتبار خود را به خطر انداخته‌اند.»

به نوشته بانکوک پست، مدحی تا اوایل سال‌های 1980 در ارتش خدمت می‌کرده و بعد به شاخه اطلاعات جاسوسی سپاه پیوسته است.

براساس گزارش لس آنجلس تایمز، مدحی ادعا کرده که «اطلاعات محرمانه» را در اختیار آیت‌الله حسینعلی منتظری قرار داده است و به گفته خودش بابت این «اتهام ناچیز» 73 سال به او حبس دادند که موجب فرار او از کشور شد.

به نوشته لس آنجلس تایمز، مدحی در مصاحبه با بانکوک پست نظرات خود را درمورد «اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران، رابطه نزدیک مورد ادعای او با آیت‌الله خامنه‌ای به مدت حدود 20 سال و برنامه هسته‌ای جنجالی ایران» بیان کرده است.

براساس این گزارش، وی دولت احمدی نژاد را با شاه پیشین ایران مقایسه کرده و گفته است: آنها همه چیز را در دست‌های خود دارند و کشور را مانند رژیم پادشاهی اداره می‌کنند. شاه تاج بر سر داشت اما آیت‌الله‌ها عمامه دارند.

مدحی به بانکوک پست گفته است: همان‌گونه که راه‌کار شاه در سال‌های 1970 موفق عمل نکرد، دولت کنونی جمهوری اسلامی هم به‌زودی به این سرنوشت دچار خواهد شد.

وی درمورد برنامه هسته‌ای ایران، به بانکوک پست گفته است که فکر نمی‌کند جمهوری اسلامی سلاح هسته‌ای بسازد.

مدحی در این مصاحبه ادعا کرده که جان او در خطر است و دولت ایران تلاش کرده او را به قتل برساند اما او تمایل دارد به ایران بازگردد و با خانواده‌اش زندگی کند.

در مصاحبه با بانکوک پست، مدحی ابراز امیدواری کرده است «می‌توانم به شما قول بدهم که برای مصاحبه بعدی به‌زودی شما را در تهران ملاقات خواهم کرد.»

جنگ در ایران مشابه مسابقه بوکس

روزنامه انگلیسی زبان «نیشن» تحلیل متفاوتی از اوضاع ایران دارد.

نیشن با اشاره به تظاهرات خیابانی در ایران پس از انتخابات اخیرو ناآرامی‌های پس از درگذشت آیت‌الله منتظری، نوشته است که باید «به‌جای پیش‌داوری‌ها و جانبداری‌ها»، با یک تحلیل دور از احساسات و معقول درمورد توازن داخلی قدرت و نقاط ضعف و قوت رژیم ایران سخن گفت.

نیشن نوشته است: مشروعیت رژیم ایران ضربه سنگینی خورده و مدیریت بحران کنونی در ایران، اوضاع را وخیم‌تر کرده است. نارضایتی و مخالفت بی‌سابقه در سطح نخبگان و اقشار عمومی بروز کرد به‌گونه‌ای که رژیم سردرگم، خشونت دولتی را افزایش داده و آهسته آهسته به‌سوی استبداد حرکت کرده است. با وجود این با سقوط جمهوری اسلامی هنوز فاصله زیادی هست.

نیشن در ادامه این تحلیل گفته است: ایران کشوری است که به‌جای مالیات‌بندی بر اجناس، از طریق فروش نفت هزینه‌های خود را پرداخت می‌کند و همین امر موجب استقلال رژیم از جامعه مي‌شود ‌و آن را در برابر فشارهای اقشار عمومی ایمن می‌سازد. رژیم همچنین یک شبکه گسترده از افراد وفادار دارد که حیات آنان در گرو بقای رژیم است. رژیم از حمایت ایدئولوژیکی در مناطق روستایی و فقیر کشور برخوردار است که در این مناطق معتقدان به نظام به رسانه‌های دولتی وابسته هستند و دسترسی به اینترنت یا تلویزیون ماهواره‌ای در سطح ناچیز است.

این روزنامه نوشته است: ایثارگران وفادار به رژیم هم خط تبلیغاتی رژیم را مشخص می‌کنند به‌گونه‌ای که اعتراض‌های داخلی اخیر را به سرمایه‌گذاری خارجی سازماندهي شده و مشکلات داخلی را به توطئه‌های آمریکا و اسرائیل نسبت می‌دهند. رهبر را نماینده خدا روی زمین می‌دانند. شمار دقیق این افراد متعهد به رژیم مشخص نیست اما قابل توجه هستند و بسیاری از آنان به فرمان رهبر، جان خود را فدا می‌کنند.

نیشن نوشته است: جمهوری اسلامی کنترل نهادهای کلیدی را دردست دارد که با کاربرد خشونت، قضاوت و تولید اقتصادی مرتبط هستند و شواهد کافی وجود ندارد که نشان‌دهنده تضعیف این کنترل باشد. با وجود این اختلاف‌های عمیقی میان محافظه‌کاران است که بسیاری از آنان از محمود احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور، بابت مدیریت اقتصادی نادرست و سیاست خارجی بی‌ملاحظه نفرت دارند. محافظه‌کاران میانه‌رو هم نگران شدت سرکوب حقوق بشر کشور هستند و در گزارش اخیر مجلس سعید مرتضوی، دادستان (پیشین) بدنام به نظارت بر آزار بازداشت‌شدگان اخیر در بازداشت‌گاه کهریزک متهم شده است. با توجه به مناسبات نزدیک مرتضوی با رهبر عالی، برکناری او تقریبا بعید است.

نیشن نوشته است: مخالفان سبز ایران که از حمایت طبقات متوسط و تحصیل‌کرده، روشنفکران، زنان، دانشجویان و جوانان برخوردار هستند از دزدی آرا در انتخابات خشمگین شده‌اند. هدف این مخالفان سبز «دولت کودتای احمدی‌نژاد» ،‌ آن‌گونه که خودشان دولت را خطاب می‌کنند، نیست بلکه هدف آنان استبداد روحانیت و رهبر عالی کشور است. رابطه رهبر و حامیان‌اش شکننده است و در این میان، تظاهرکنندگان بدون هماهنگی از بالا، سازماندهی می‌شوند و باید دید در شرایطی که دولت سرکوب جنبش سبز را تشدید می‌کند آیا جنبش سبز می‌تواند اصول خود را حفظ کند. در اوایل ماه ژانویه عزت‌الله سحابی، از رهبران کهنه‌کار مخالف با نوشتن یک نامه سرگشاده، نسبت به خطرات کشیده شدن مخالفان به «افراط گرایی و خشونت» هشدار داد.

این روزنامه نوشته است: بزرگ‌ترین سرمایه جنبش سبز این است که یک پیروزی ایدئولوژیکی را دربرابر رژیم به‌دست آورده است و تشکیلات روحانی حکومت می‌داند که‌ جنش سبز در حوزه سیاسی آرمان‌های دموکراتیک لیبرال به پیروزی رسیده است. شورای نگهبان هم تاب شنیدن بحث درمورد حقوق بشر و رویدادهای شش ماه گذشته را ندارد. بحث علنی درمورد «ولایت فقیه» ، تئوری حاکمیت سیاسی آیت‌الله خمینی، هم مجازات زندان دارد. سانسور روزنامه‌ها، اختلال در تلویزیون ماهواره‌ای، مسدودشدن اینترنت و سایت‌ها، بازداشت گروهی بیشتر فعالان حقوق بشر و شخصیت‌های برجسته طرفدار دموکراسی، نهایت ترس جمهوری اسلامی و تلاش برای جلوگیری شهروندان از دسترسی به اطلاعات و نشر دیدگاه‌ها را نمایان کرده است.

به نوشته نیشن، ریشه‌های این پیروزی ایدئولوژیکی مهم برای جنبش سبز را می‌توان در خاستگاه جنبش اصلاحات در سال‌های 1990 ردیابی کرد. در آن سال‌ها بود که فرهنگ سیاسی ایران یک «دگرگونی» را عمدتا به دلیل کارهای روشنفکران دینی تجربه کرد. در آن زمان پایه‌های بنیادین دموکراسی لیبرال و درک داخلی از «سکولاریزم اسلامی» نمایان شد و ریشه‌ دواند. پایه‌های جنبش سبز براساس پدیده آن سال‌ها محکم شده است.

نیشن در پایان این مقاله نوشته است: جنگ کنونی در ایران مشابه مسابقه بوکس میان یک سنگین‌وزن کند بی‌استعداد و مغرور و یک سبک‌وزن چابک، مطمئن و پیچیده است. در این مسابقه مخاطب جهانی طرفدار بوکسور سبک‌وزن است. راند اول مسابقه تمام می‌شود و حریف ضعیف‌تر، حریف سنگین‌تر را به مبارزه طلبیده و نه تنها راند را برده بلکه مهارت خود را با ضربات زیاد سنگین نشان داده و با این ضربات رقیب قدرتمندتر خود را گیج کرده و موجب بی‌اعتمادی او شده است. راند دوم تازه شروع شده و این کشمکش مسابقه قهرمانی تا رسیدن به پایان، راه زیادی دارد.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates