16.01.2010

شیخ علی تهرانی و رافت رهبری

جرس: شیخ علی تهرانی ، شوهر خواهر (آیت الله) سید علی خامنه ای ، رهبر فعلی جمهوری اسلامی است. وی به همراه همسر و فرزندانش در زمان جنگ تحمیلی به عراق پناهنده شد و به سازمان مجاهدین پیوست و در همکاری با رژیم بعثی به فعالیت علیه ایران می پرداخت. وی سال 1374 با حمایت و رضایت رهبر جمهوری اسلامی به ایران بازگشت. وی مدتی را در زندان اما در شرایط ویژه ای نسبت به دیگر زندانیان زندگی می کرد.
از شیخ علی تهرانی تا ندا و سهراب

در شرایط فعلی که نیروهای تحت فرمان (آیت الله) سیدعلی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی با شدید ترین برخوردها با مردم معترض روبرو می گردند و امامان جمعه هوادار وی، مخالفان را محارب و شایسته مرگ می دانند، سرنوشت علی تهرانی بار دیگر اهمیت یافته است. شیخ علی تهرانی که همزمان با جنگ تحمیلی ایران و عراق در رادیو بغداد آیت الله خمینی را “دزد دریایی” ، “دجال” و “آغازگر جنگ” می خواند هم اکنون به شکل آزادانه در ایران فعالیت و زندگی می کند. تحلیلگران بر این باورند که اگر همان رافتی که شامل شوهر خواهر رهبری شد، نسبت به معترضین سبز نیز می شد، شاید امروزشرایط کشور تا این حد حاد و بحرانی نبود و مشکل تا حد زیادی مرتفع شده بود. تردیدی نیست که کسی خواستار تشدید مجازات شیخ علی تهرانی نیست، بلکه خواستار تعدیل و رفع خشونت حکومت نسبت به اعتراضهای قانونی و برخورد مشابه با سایر معترضین به سیاستهای رایج هستند.

چندی پیش یک وبلاگ نویس نوشت: “شخصی با مقام علمی شیخ علی تهرانی به عراق پناهنده می شود و در سلامت کامل عقل و جان آخرین ناسزاها را نثار رهبر دینی مردم می کند و بعد از اخراج از عراق به ایران کوچکترین مزاحمتی برای ایشان ایجاد نمی شود.”

نویسنده وبلاگ “ساغر مینایی” می افزاید: “در همان زمان با اسرایی که به خاطر فشار های شکنجه در عراق به امام اهانت کرده بودند و حتی امام خمینی به خاطر علم به شرایط محیطی بازداشتگاهها آنان را مورد عفو قرار داده بود بعد از بازگشت به ایران با آنها شدیدا برخورد شد. در همین حال با جوانانی که به خاطر مشکلات اقتصادی و اجتماعی به خیابان ها کشیده می شوند و صدای اعتراض خود را در سکوت فریاد می زنند به عنوان مرتد و کسانی که به آرمانهای امام خمینی اهانت کردنده اند مورد ضرب و شتم و گلوله قرار می گیرند. حال سوال من اینجاست عدالت علوی چه تمایزی بین شیخ علی تهرانی و ندا آقا سلطان و هزاران جوان ایرانی قرار داده که یکی در پر قو و آرامش و دیگری تحت هزاران آزار و اذیت و تهمت قرار می گیرد.”

شیخ علی تهرانی کیست؟

علی مراد خانی ارنگه، معروف به شیخ علی تهرانی، متولد 1309 از روحانیون مشهدی است كه سال‌ها شاگرد درس امام خمینی و آیت‌الله میلانی بود و هم‌ زمان در فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی ضد رژیم پهلوی فعالیت چشمگیری داشت. وی در قم در مدرسه حجتیه سكونت داشت و با آیت‌الله علومی ـ مقیم یزد ـ هم‌حجره بود. تهرانی همان زمان، در كنار آقایان خلخالی، ابطحی كاشانی و توسلی در جمع دوستان نزدیك مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی بود؛ علاوه بر آن‌كه هم‌بحث ایشان هم به شمار می‌رفت. وی بعدها به مشهد آمد و در آنجا اقامت گزید.

در دهه 40 و 50، چندین نفر كه برجسته ‌ترین آنان، سیدعبدالكریم هاشمی ‌نژاد، سیدعلی خامنه‌ای، عباس واعظ طبسی و محمدرضا محامی بودند، مبارزات مردم مشهد را در جهت تحقق حكومت اسلامی، هدایت و رهبری می‌كردند. شیخ علی تهرانی هم در این جمع، افزون بر آن ‌كه دست به قلم بود، در صحنه مبارزات حضور داشت.

پس از انقلاب، شیخ علی تهرانی به انتقاد علنی از سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی می‌پرداخت و در کلاس‌های درس، از مسئولان رده بالای جمهوری اسلامی به شدت انتقاد می نمود. او سپس به همراه خانواده در عراق، به مجاهدین خلق پیوست، و پس از پایان جنگ، در سال ۱۳۷۴ به ایران بازگشت. وی مدتی را در زندان گذراند و همینک تحت کنترل نیروهای امنیتی زندگی می‌کند.

آقای تهرانی که درجه اجتهاد نیز دارد، شوهر خانم بدری حسینی خامنه ای، خواهر آقای سید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، است. فرزند وی دکتر محمود تهرانی نیز هم اکنون مقیم پاریس است.

فعالیت‌های پیش از انقلاب 1357

با اوج‌گیری تظاهرات اعتراض آمیز، شیخ علی تهرانی از فعالان سیاسی مشهد در مجامع انقلابی حضوری فعال داشت. در همان زمان محمد مفتح از روحانیون هوادار آیت الله خمینی نیز برای سخنرانی در مسجد قبای تهران از او دعوت کرد که وی پس از دو شب سخنرانی دستگیر و سپس تبعید شد. وی از جمله کسانی بود که بخاطر مبارزاتش علیه حکومت پهلوی، دستگیر و به مناطق دوردست و بد آب ‌و هوا تبعید و زندانی شد.

آقای تهرانی تا فروردین ۱۳۵۷ در سیرجان تبعید بود. پس از آن، همراه سیدعلی محمد دستغیب شیرازی، مرتضی فهیم کرمانی و سیدمحمد احمدی، به سقز تبعید شد.

پس از بازگشت از تبعید، وی سخت درگیر مسائل انقلابی مشهد شد. در 5 آبان 57 كه تظاهرات بسیار بزرگ و باشكوهی در مشهد برگزار شد و در جلوی راه‌آهن اجتماع عظیمی صورت گرفت، نماز جماعت به امامت شیخ علی تهرانی اقامه شد. بار دیگر در 8 آبان، تظاهرات بزرگی شده و تظاهركنندگان در محوطه باشگاه دانشگاه فردوسی اجتماع كردند. در این اجتماع، حجت‌الاسلام خامنه‌ای و حجت‌الاسلام شیخ علی تهرانی سخنرانی كردند». همچنین در اجتماع بزرگی كه در 16 آبان 57 در استادیوم سعدآباد مشهد برگزار شد، حجت‌الاسلام علی تهرانی سخنرانی و مردم را به همبستگی و اتحاد بیشتر برای رسیدن به هدف آزادی و حكومت اسلامی دعوت كرد.

به هر حال، در طول سال‌ها نام شیخ علی تهرانی نیز ضمن اسامی بسیاری دیگر از مبارزان روحانی، در ذیل اعلامیه‌های ضد رژیم دیده می‌شود. وی در مشهد، در روزگاری كه آیت‌الله میلانی سخت تحت كنترل ساواك بود، با ایشان رفت‌وآمد داشت و بارها و بارها نام وی در میان افرادی كه به دیدار آقای میلانی رفته و یا همراه وی در درس و مسجد بوده‌اند، در اسناد ساواك آمده است.

ارادت خاص به دكتر شریعتی

شیخ علی تهرانی از ارادتمندان به دكتر شریعتی بود و به همین مناسبت، دكتر یادداشتی درباره كتاب شناخت وی نوشت كه در پشت جلد آن به چاپ رسید. شگفت آن‌كه شریعتی با تمام بی‌علاقگی‌اش به مباحث فلسفی، در آنجا از آن كتاب كاملا فلسفی ستایش كرد. در همین نامه، شریعتی پیشنهاد كرد نام كتاب، نه شناخت بلكه «فلسفه شناخت» باشد، زیرا این نام «هم با متن مناسب‌تر است و هم آن جزوه معروف را تداعی نمی‌كند» كه اشاره به جزوه شناخت مجاهدین خلق بود كه خود به بدنام بودن آن اثر در این زمان اشاره دارد.

شریعتی از تهرانی چنین یاد می‌كند: «علی تهرانی درست همان كسی است كه محتاجش بودیم و سخت منتظرش … و شكر خدا كه رسید».

در دی ماه 56 هم سخن از متنی بوده كه شیخ علی تهرانی در ستایش از دكتر شریعتی نوشته بوده است. وی متنی با عنوان خصایص روحی یك انسان برای یادنامه سالگرد هجرت و شهادت ابوذر زمان دكتر شریعتی (31ـ38) نوشت (با تاریخ ذیحجه 1397ق) و ارادت خود را به او نشان داد و از منتقدان او بد گفت. احسان شریعتی هم در مقاله‌ای كه برای همین یادنامه نوشت، چنین گفت: گرچه دشمنان علی، به همان سنت سیاه همیشه تاریخ، خواستند در غیبتش دوباره تحریف و تهمت و … را آغاز كنند، اما رویش رستمانه علمایی چون تهرانی‌ها بود كه نقش بر آبشان كرد.

شیخ علی تهرانی همراه با آقای خلخالی در سالگرد درگذشت شریعتی اعلامیه مشتركی دادند كه نثرش نشانگر آن است كه تهرانی آن را نوشته است. در این اطلاعیه، آنان علت موفقیت شریعتی را در آن دانستند كه “نبوت و بعثت را رستاخیزی به هوش آورنده و حركت‌آفرین در مسیر كمال و سعادت دانسته … و دین به ویژه دین اسلام را معارف و احكام و دستوراتی یافته كه بر طبق نقشه سرشت انسانی پی‌ریزی شده … ” این زمانی بود كه این دو در بانه و سقز تبعید بودند. تعبیر “سرشت انسانی” بارها در نوشته‌های تهرانی آمده است.

آقای مطهری در نامه‌ای كه در انتقاد از شریعتی به امام نوشت؛ اشاره كرده‌ بود كه “شنیدم به یكی از دوستان مشهد كه اخیرا به نجف مشرف شده بود، تذكر مفیدی داده‌اید و دورادور اطلاع دارم كه مؤثر بوده و در روش ایشان كه اخیرا خیلی خطرناك شده بود، مؤثر واقع شده و الحمدلله”. آقای سیدحمید روحانی در همانجا، در حاشیه زیر كلمه “یكی از دوستان مشهد” نام وی را شیخ علی تهرانی نوشته‌ است. تأثیری كه از آن یاد شده بعید می‌نماید، زیرا تهرانی در 1359 كتابچه‌ای با عنوان “آری این‌چنین شد برادر” نوشت و از سر ارادتی كه به دكتر داشت، شرحی از ماوقع این چند سال به خصوص سالهای پس از انقلاب را در قالب پاسخ به نوشته دكتر شریعتی با نام “آری این ‌چنین بود برادر” نوشت.

شیخ علی تهرانی بعد از انقلاب

بلافاصله پس از پیروزی انقلاب ۵۷، ریاست دادگاه انقلاب مشهد و مدتی هم ریاست دادگاه انقلاب اهواز به شیخ علی تهرانی سپرده شد و وی به محاکمه بازماندگان حکومت پهلوی مشغول شد. در سال ۱۳۵۸ از سوی حزب جمهوری اسلامی مشهد داوطلب مجلس خبرگان قانون اساسی شد که به عنوان نفر هفتم از خراسان انتخاب و به خبرگان راه یافت. به دلیل آن‌كه وی آثاری در اقتصاد اسلامی نوشته بود، در مجلس خبرگان در كمیسیون مالی و اقتصادی حضور داشت

. وی در دی ماه 1358 طی نامه‌ای به آیت الله خمینی ، رهبر انقلاب در خصوص افغانی بودن جلال الدین فارسی یکی از کاندیداهای اولین دوره ریاست جمهوری تذکر داده و نسبت به انتصاب سیدعلی خامنه‌ای، برادر همسر خود، به امامت جمعه تهران شدیدا اعتراض نمود.

وی همچنین در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ در نامه‌ای خطاب به رییس جمهور وقت – بنی صدر- نسبت به روند دادگاه و محاکمه عباس امیرانتظام و متهم کردن وی به جاسوسی برای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا اعتراض کرده و خواستار دخالت بنی صدر در روند محاکمه شد.

شیخ علی تهرانی تحت تأثیر اندیشه‌های اقتصادی سوسیالیستی، آثاری در اقتصاد اسلامی نوشته بود. تهرانی از اواخر سال ۱۳۵۸ تقریبا مواضع مشترکی با آیت الله لاهوتی داشت. کمی بعد نیز وی متمایل به مجاهدین خلق و بنی‌صدر شد و در بهمن ماه ۱۳۵۸ ضمن نگارش متنی که در نشریه “مجاهد” ، ارگان سازمان مجاهدین خلق ایران، به چاپ رسید، به انتقاد از عملکرد آیت الله خمینی پرداخت.

همچنین در آن زمان در مصاحبه تندی که تحت عنوان “معلمان مسلمان” مشهد انتشار یافت، سخنان انتقاد آمیزی را بر ضد رهبران حزب جمهوری اسلامی و شخص آیت الله خمینی بیان نمود.

شیخ علی تهرانی و پرونده سینما رکس آبادان

شیخ علی تهرانی ، مرداد 1373، در مصاحبه با علیرضا میبدی در رادیو صدای ایران، در آمریکا، می‌گوید: “من به اصرار [آیت الله] خمینی به آبادان رفتم تا به پروندهء سینما رکس رسیدگی کنم. من کلیهء جزئیات پرونده را خواندم و در جریان آن متوجه شدم که در زمان شاه، مدرسین حوزه علمیه قم تصمیم گرفتند برای آنکه آبادان را هم به هیجان بیاورند (چون آبادان یکی از شهرهایی بود که هیچ امکان رخنهء انقلابی در آن متصور نبود) آنجا را هم به آتش بکشانند.”

وی می افزاید: “در جریان مطالعهء پرونده متوجه شدم که سینمایی که قرار بود به آتش کشیده شود، سینما رکس نبود ولی بعد برنامه عوض شد و سینما رکس به عنوان هدف انتخاب گردید. در آن هنگام چهار نفر از مدرسین حوزهء علمیهء قم طرح مشترکی را برای به آتش کشیدن سینما به امضاء رساندند. اجرای این طرح به سه مأمور واگذار شد که آنها به آبادان رفتند، سینما را به آتش کشیدند و دو نفر از آنها در جریان حریق، زنده زنده در آتش سوختند اما یکی توانست از این فاجعه جان سالم به در برد و زنده بماند. او بعد از این اقدام دچار ناراحتی شدید وجدان شد، چون هیچکس فکر نمی‌کرد مقدار تلفات این آتش‌سوزی تا این حد باشد.

آقای تهرانی تصریح می کند: “من نزد [آیت الله] خمینی رفتم و گفتم آقا! من چطور می‌توانم حق را ناحق جلوه بدهم؟ وقتی که مشتی بیگناه را گرفته‌اند و می‌خواهند اعدام کنند و عاملان اصلی آتش‌سوزی همه مصدر کارند؟ وقتی در راه مشهد از رادیو اتومبیل شنیدم که تعدادی افراد بیگناه را به جرم این جنایت فجیع به ناحق اعدام کرده‌اند، خون گریستم. واللـه گریه‌ام گرفت.”

پناهندگی به عراق و پیوستن همسر و فرزندان

شیخ علی تهرانی به دنبال فرار بنی‌صدر و پس از خروج سران سازمان مجاهدین خلق از ایران ، در فروردین ۱۳۶۳، مخفیانه به عراق گریخت و در آنجا برای سال‌های طولانی در رادیو فارسی‌ زبان بغداد مشغول به تبلیغات برضد جمهوری اسلامی بود. رژیم صدام با پخش سخنان شیخ علی تهرانی که علیه آیت الله خمینی و جمهوری اسلامی بود، برای شکنجه روحی اسرای ایرانی در بند استفاده می‌کرد.

۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۴، خانم بدری خامنه‌ای، خواهر (آیت الله) سید علی خامنه‌ای رییس جمهور وقت و رهبر فعلی جمهوری اسلامی، در یک کنفرانس مطبوعاتی در بغداد حضور یافت. وی در این کنفرانس گفت که به همراه ۳ دختر و ۲ پسرش برای پیوستن به پدرشان از میان جبهه ایران-عراق فرار کرده و به عراق آمده‌است و فاقد پاسپورت هستند.

در کتاب خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره این ماجرا آمده‌است: “علی تهرانی در تابستان سال ۱۳۶۳ پس از فرار از کشور، در مصاحبه‌ای با هفته‌نامهٔ آلمانی اشپیگل به دروغگویی پرداخت، از جمله گفت: آقای رفسنجانی به من گفته‌است که اگر ما عراق را به دست آوریم، دو کشور ما به صورت یک کشور و آن هم بزرگ ‌ترین صادرکننده نفت، درخواهد آمد. ما جمعاً شصت میلیون جمعیت خواهیم بود و قدرت عظیمی در اقتصاد جهانی خواهیم داشت.”

همچنین در بخش دیگری از خاطرات آیت الله هاشمی آمده است: “زمانی که خبر فرار خواهر آقای خامنه ای منتشر شد وی به شدت متاثر و غمگین بود. به نظر می رسید این مسئله بدون اطلاع وی اتفاق افتاده است.” علی خامنه ای ، رئیس جمهور وقت ایران به شدت نگران تبعات این اقدام خواهرش و تاثیر آن بر افکار عمومی آن هم در زمان جنگ ایران و عراق بود.

بازگشت به ایران با حمایت مستقیم (آیت الله) خامنه ای

شیخ علی تهرانی پس از یک دهه، بالاخره سال‌ها پس از پایان جنگ و در سال ۱۳۷۴ خود را در یکی از پاسگاه‌های مرزی تسلیم نمود و نیروهای جمهوری اسلامی وی را به تهران منتقل کردند. در آن زمان اعلام شد که او به علت سالخوردگی، وضع جسمانی مناسبی ندارد و از نظر روحی و روانی نیز از تعادل برخوردار نیست. شیخ علی تهرانی از کارهای گذشته خود اظهار ندامت کرد و خود را مستوجب اشد مجازات دانست.

به نظر می رسد این اقدام با چراغ سبز رهبر ایران صورت گرفته است. به شکلی که بازگشت وی با کمترین بازتاب خبری و رسانه ای همراه شد. شیخ علی تهرانی مدتی را در زندان سپری نمود. او در برهه کوتاهی از سالهای زندان هم بند عبدالله نوری و محسن کدیور بود. وی در مدت زندان خود به مرخصی های طویل المدت می رفت و بیشتر وقتش را در کنار خانواده خود سپری می نمود.

اخبار مربوط به برخورد ملایم با وی به دلیل نسبت خانوادگی اش با رهبر سبب شد که سید حمید روحانی که در آن زمان رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود، خواهان اعدام شیخ علی تهرانی شود. اما به تدریج مسأله شیخ علی تهرانی فراموش شد و تنها در سال 1379 یک روزنامه اصلاح طلب از خودکشی نافرجام وی خبر داد که با تکذیب تند فرزندش مواجه شد. چند سال پیش هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات سال 1363 خبر از آزادی شیخ علی و سکونتش در تهران داد.

به گزارش سایت “آینده”، شیخ علی تهرانی اکنون در منزل خود در حوالی خیابان گرگان تهران جلساتی را برگزار می‌کند و در آن “اقدام به تخریب نظام می‌نماید”. وی در یکی از این جلسات در جمع حدود ۸۰ تن از هوادارانش با انتقاد از عملکرد سازمان صداوسیما مبنی بر ترویج ابتذال و گمراه کردن مردم به ویژه قشر جوان جامعه، مسئولین نظام رابه بی ‌توجهی به مشکلات مردم و عدم رفع آن متهم کرد و گفته‌است: “به علت کثافت آمار طلاق افزایش پیدا کرده و از اکثر کشورهای جهان آمار طلاق زیادتر است و برای افزایش امنیت و سالم بودن جامعه باید قاتل را قصاص کرد. مرتد را باید کشت و اکثر کارگزاران تلویزیون مرتد می‌باشند ولی کسی به آن‌ها کاری ندارد و برای بچه‌ها، زن‌هایی کثیف برنامه اجرا می‌کنند که این کار انگلیس است.”

شیخ علی تهرانی در ادامه اظهاراتش خاطر نشان کرد: “نماز را در کل کشور حدود یک درصد از مردم می‌خوانند و در آموزش و پرورش و در مدارس بچه‌ها را گول می‌زنند و مردم را با استدلال‌های غلط گمراه می‌کنند و بعضی‌ها را خانه نشین کرده‌اند و زمام‌دار هم در خصوص گمراهی جوانان بی‌تفاوت است و شاید هم خود زمامدار نداند و شاید خود او هم بگرید.” شیخ علی تهرانی تصریح کرد: “ما با صدای بلند می‌گوییم تا بشنوند به همین علت مقبولیت و محبوبیت مسئولین سی سال قبل حدود ۹۵ درصد بوده و در حال حاضر ۱۵ درصد هم نیست.”

همچنین سایت شیعه آنلاین در گزارشی که آبان امسال منتشر نمود مدعی شد آقای تهرانی در جلسه هفتگی خود گفته است: “در سه ماهه گذشته مقدار دزدی 20 درصد افزایش یافته است که تمام این گناه‌ها به گردن وزرا و رئیس جمهور است.”

تهرانی همچنین در قسمتی از سخنان خود با انتقاد از صدا و سیما اظهار داشت: “تلویزیون به عنوان برنامه کودک، رقاصی و مطربی نشان می‌دهد. قرآن عالم نمی‌خواهد، قرآن عامل و عمل کننده می‌خواهد، یک مشت آدم انگلیسی و آمریکایی در تلویزیون جمع شده‌اند و به اسم برنامه کودک همه گونه برنامه خواب و رقاصی به خورد بچه‌ها می‌دهند و این می‌شود که بچه‌ها کیف دزد و جیب‌ بر می‌شوند و چون گرانی است و نوجوان‌ها دوست دارند بستنی بخورند، اما گران است، می‌روند دزدی می‌کنند.”

وی در پایان خاطر نشان کرد: “امروز کسانی که به قرآن، خدا و رسول خدا پشت کرده‌اند و به صندلی ریاست چسبیده‌اند،‌ این‌ها خودشان را عالم می‌دانند، اما عالم دنیایی هستند. من این‌ها را برهم کوبیده‌ام و له کرده‌ام

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates