09.02.2010

غلط كرديد بي‌شماريد!

خُسن آقا: بابا اینها اپوزیسیون نیاز ندارند خودشان با این وضع یدیگر را تیکه تیکه خواهند کرد. کمی صبر سحر نزدیک است.
وطن امروز: حسین قدیانی: . . . نه، آب لازم نبود؛ به اندازه کافی شسته بود باران، مزار یاران را. «به لاله در خون خفته»، اگر دعای مادران شهدا نبود باران نمی‌آمد. خدا جای حقی نشسته است؛ آقای قالیباف، تونل توحید را دیدم؛ زیباست اما شیفتگان خدمت هر از چندی یک دفاعی هم از ولایت کنند راه دوری نمی‌رود. تونل توحید زیباست اما دفاع از ولایت، از آن زیباتر است. جناب شهردار، با وجود این همه شن و ماسه و سایت‌های برف‌روبی و بیل و کلنگ مکانیکی، که از تابستان در خیابان‌های تهران کار گذاشته‌اید، می‌دانید چرا برف نيامد؟ شما می‌خواهید با سوء‌استفاده از نزولات آسمانی، مدیریت شهری را به رخ شهروندان بکشید. خدا غرور دارد و اجازه استفاده ابزاری از نعمات آسمانی‌اش را به شهرداری، به مجلس، به دولت؛ حتی به سران فتنه نمی‌دهد. دم خودم گرم؛ همه را با هم زدم! خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را که نگه نداشتی اما از نهضت خمینی محافظت بفرما. کارهای خدماتی با ما، دفاع از ولایت فقیه با تو. افتتاح تونل توحید با ما، اقتدار نظام با تو. خدمت به ملت با ما، پاسداری از آرمان‌های انقلاب با تو. سکون از ما، حرکت از تو. سکوت از ما، حرف زدن با تو. خوردن نان امام با ما، تنظیم و نشر آثار حضرت امام با تو. در ثانی، الان سازمان بازرسی به دوشغله‌ها گیر می‌دهد و عده‌ای هم دفاع از ولایت را شغل حساب می‌کنند. البته یک عده هم شغل حساب نمی‌کنند؛ چون به جای حقوق و مزایا دردسر دارد و از همه بدتر بازنشستگی‌اش پیش از موعد نیست! از نظر ایشان دفاع از ولایت شغل سخت و زیان‌دهی است. همین‌ها می‌خواهند به رهبر ما، به علمدار انقلاب، «جام زهر افتخاری»، «مظلومیت افتخاری» و «تکرار تاریخ افتخاری» بدهند. افتخار رهبر ما به ایستادگی، پای پرچم امام است. افتخار مولای ما ایستادن پای آرای 40‌میلیونی ماست. به «آقا»، ما باید خسته نباشید بابت رهبری بگوییم، نه شما «دکترای افتخاری» بدهید. بعد از 20 سال نشناخته‌اید هنوز مولای ما را؟ شک نداشتم که مولا دست رد می‌زند به سینه این عناوین پر طمطراق. خدایا! یار و یاور مولا باش در این رسالت خطیر.
…خدایا! تا آخر همین هفته برف رحمت خود را بر زمین تهران بنشان تا مدیریت شهری، توان خود را در ارائه خدمت به رخ ما بکشد؛ «الهی العفو»، نه! بلند بگو: «الهی البرف» همين حالا! به خودت قسم خدا، یک هفته دیگر برف نیاید، اینها موضوع را سیاسی می‌کنند؛ می‌کشانند به مطبوعات و مدعی می‌شوند مخالفان شهرداری، جلوی بارور شدن ابرها را گرفته‌اند و با تنگ‌نظری اجازه تردد را به یک جبهه هوای پر فشار نمی‌دهند و به دانه‌های برف برای ورود به آسمان کشور ویزا نمی‌دهند. آقای قالیباف، من اشک شما را در مرسم افتتاح تونل توحید دیدم و چند روز قبل دیدم که مادر شهیدان تقوی سر مزار فرزندانش «محسن» و «حسن» داشت از بی بصیرتی خواص و مظلومیت «آقا» خون گریه می‌کرد. نه، من اصلا منظورم از خواص، آقای قالیباف نیست. همه‌تان که دارید این مقاله را می‌خوانید؛ یک هیچ به نفع من! فریب خوردید از ژورنالیسم این قلم. من اصلا در افکارم تجدید نظر اساسی کرده‌ام و دیگر به این آقایان، «خواص» نمی‌گویم. کجای بصیرت این حضرات، نکته خاصی دارد که من به آنها بگویم «خواص»؟ گلیم‌باف روستای شهید آباد مازندران از نظر من خواص است. خواص، حسن آقا، بقال سر کوچه ماست که روی شیشه مغازه‌اش نوشته: «نسیه نمی‌دهم به‌خصوص به دشمن». خواص، آقا رمضون، مکانیک چهار راه استقلال است که در انتخابات به موسوی رای داد اما حالا خودش می‌گوید، مثل سگ پشیمان است. من تنها خواهشم از این «عوام»(باز هم منظورم قالیباف نبود؛ دو هیچ!) این است که هر از چندی یک حرفی بزنند؛ 7 ماه وقتی عده‌ای از عوام، سکوت می‌کنند، آدمی در قدرت تکلم ایشان دچار شبهات اساسی می‌شود. خواهش می‌کنم آقایان، گاهی یک حرفی بزنید. اصلا مسائل سیاسی را بی‌خیال. درباره قضاوت مظفری‌زاده در داربی صحبت کنید. یک حرف بزنید راجع به دعوای شیث رضایی و علیرضا حقیقی. همچین سکوت کرده‌اید، ما خیال می‌کنیم نکند زبانم لال، شما «لال» شده باشید؛ آخر کل زندگی‌تان شده «پانتومیم». . . حالا ولش کن. برگردیم به همان قطرات باران. چه زیباست وقتی قطرات باران بوسه بر قبور یاران می‌زند. چه زیباست وقتی گنجشک‌ها از روی قبر شهید گمنام، گندم نذری مردم را می‌خورند و آواز سر می‌دهند. باران، فاتحه «حضرت آیت‌الله آسمان» است برای شهدا. آنها که برای لشکر کفر دلیل می‌آورند، «حجت الاوباما» هستند، نه «حجت الاسلام». محسن کدیور «حجت الهیلاری» است و عده‌ای به اسم درس خارج، حوزه علمیه را به دانشگاه کمبریج فروختند و شدند؛ «آیت البلر». حجت اسلام شهدایی هستند که با وصیتنامه‌شان با همه ما اتمام‌حجت کردند. حجت اسلام، باران است. . . و این باران، نیامد نیامد، عدل در شب اربعین ثارالله بر لب تشنه زمین فرود آمد. بیایید با هم به شکرانه این باران «زیارت اربعین» بخوانیم سر مزار یاران؛ «اشهد انک وفیت بعهد‌الله و جاهدت فی سبیله حتی اتیک الیقین. فلعن الله من قتلک و لعن الله من ظلمک و لعن الله امهًْ‌ سمعت بذلک فرضیت به. اللهم انی اشهدک انی ولی لمن والاه و عدو لمن عاداه. بابی انت و امی یابن رسول الله». آه، این روزها ابر و باد و مه و خورشید و فلک دارند با آدمی حرف می‌زنند و ما به عمرو و زید مشغولیم. فتنه بزرگتر، اشتغال ما به سران فتنه و ندیدن خود فتنه است. این روزها آخرین روزهای زمین است. این روزها آخرالزمان است و خدا دارد آخرین حرف‌هایش را به ما می‌زند. این روزها خدا دارد با ما اتمام‌حجت می‌کند. ما آخرین فرزندان آدمیم. خانه ما آخرین خانه کوچه بنی‌هاشم است. بنی‌هاشم اعضای یک پیکرند و بنی‌آدم شقه- شقه شده است. «محمد» ناموس ماست و «حوا» ناموس «آدم». مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی، نام هر نامردی که فکرش را بکنی، روی اسمش هست. با دردکشان هر که درافتاد، ورافتاد. این روزها هر کس در فکر دفاع از ناموس خویش است. گذشته از انسان‌هایی که ناموس جایی در قاموس‌شان ندارد، بزرگی انسان‌ها را به ناموسی که دارند باید سنجید. اغلب آقازاده‌ها ناموس‌شان جیب پدران‌شان است. یکی مثل اکبر گنجی اصلا با مقوله ناموس نسبتی ندارد. آدمی که ناموس داشته باشد منکر امام زمان نمی‌شود. فردوسی پور ناموسش SMS برنامه 90 است. بزرگی آدم‌ها به میزان بزرگی ناموسی است که دارند. ناموس ملت ما اما انقلاب اسلامی است. بزرگ‌ترین انقلاب قرون ماضیه. دین محمد ناموس ماست:«الاسلام یعلوا ولا یعلی علیه». خمینی ناموس ماست؛ بت‌شکنی بزرگ از تبار ابراهیم. خامنه‌ای ناموس ماست؛ بزرگی او را باید از دشمنان بزرگی که در آمریکا و اسراییل دارد شناخت و ما حرف مفت نمی‌زنیم؛ ما درست از لحظه پیروزی انقلاب، مسلمان شده‌ایم. اسلام ننه بزرگ اجداد ما ناب نبود. روی طاقچه بود. سجاده را باید روی آتش انداخت. روی فرش، ابن‌ملجم هم بلد بود نماز بخواند؛ تازه با تعقیبات! در مبارزه باید قامت بست، نه در پستو. «سلمان» باید بود نه مسلمان. شمر هم مسلمان بود. پز ندهید که ما قبل از 22 بهمن هم مسلمان بودیم. قبل از 22 بهمن هم ریش می‌گذاشتیم. ریش باید ریشه در تیشه جهاد داشته باشد نه نهال باغچه پدر بزرگ. اسلام با خاله‌بازی فرق می‌کند. نماز را یزید هم می‌خواند. شما غلط کردید که قبل از انقلاب هم مسلمان بودید. شما احترام امام ما را نگه نداشتید و دارید از ادب ما و از صبر ما بد برداشت می‌کنید. قیام علیه نفاق، بی ادبی نیست. هالو بودن با مودب بودن فرق دارد. خمینی نبود، شما رو به قبله اعلیحضرت دراز به دراز شده بودید. خمینی نبود، برای یک یاحسین گفتن باید صد بار به خودتان م

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates