لزوم دقت در تدوین دروس انسانی دبیرستانها؛ جنگ نرم در ادبیات فارسی سوم دبیرستان
خُسن آقا: رستم و اسفندیار هم از دست آخوند حرامزاده در امان نیست.
بازتاب: در واقع، مقدمه نویسان این درس به جای تدقیق در شخصیت اسفندیار و توجه به پیش و پس از شخصیت اسفندیار، در نبرد با رستم، به این میپردازند که اسفندیار به عنوان نماینده دولت به نبرد با رستم، به عنوان نماد و نماینده آزادی میپردازد و به هیچ وجه هم کوتاه نمیآید و سرانجامی مییابد که شرحش در شاهنامه آمده است…
سرویس فرهنگی ـ پس از توصیه اکید رهبر انقلاب، مبنی بر بازنگری در کتب علوم انسانی و بومی کردن آنچه به ویژه، به دانشجویان عرضه میشود، فعالیتهایی برای اجرای این امر رهبری، صورت گرفته و بنا بر آخرین گزارشهای منتشره در رسانهها، ادامه نیز دارد.
به گزارش «تابناک»، اما آنچه به نظر میرسد، مورد غفلت قرار گرفته، بازنگری و تدقیق جدی در کتب علوم انسانی دیگر مقاطع تحصیلی از جمله دبیرستانهاست.
این در حالی است که این مقطع تحصیلی در انتخاب رشته دانشگاهی و شکلگیری آینده نسل جوان بسیار مؤثر و از اهمیت ویژهای برخوردار است، به گونهای که زیربنای فکری و شکلگیری نگاه عمیق، دقیق و پژوهشگرانه بسیاری از تحصیلکردهها، در این دوره آغاز شده و در دانشگاه و مقاطع تحصیلی ادامه یافته است.
بر این اساس و با دلایلی که به ذکر خلاصه از آنها بسنده شد، تدقیق در مباحثی که به علوم انسانی ربط دارد و به این آیندهسازان ارایه میشود، بسیار حایز اهمیت است و تلاش متولیان و مسئولان آموزش و پرورش را میطلبد. این مهم وقتی ضروریتر نیز به نظر میرسد که حتی با نگاهی اجمالی به این نوع دروس دبیرستانی، که مهمترین آنها، ادبیات است، نکات و ضعفهایی دیده میشود که با نگرش و تدقیقی تحلیلی عمیق میتوان به تأثیرات بارز و مخفی آن بیشتر پی برد.
این گزارش میافزاید: این در حالی است که کتاب ادبیات سوم دبیرستان که شامل همه رشتههای دبیرستانی میشود، دربردارنده چندین نکته غیر قابل چشمپوشی است؛ برای نمونه:
در کتاب ادبیات فارسی سال سوم دبیرستان، درسی هست با نام «داستان داستانها» که ماجرای نبرد اسفندیار با رستم است. درس «داستان داستانها» موضوع نبرد اسفندیار با رستم، در شاهنامه را ارایه میکند، اما پیش از ورود به داستان منظوم شاهنامه، مقدمهای نگاشته شده و در آن اشاره میشود که در این داستان، اسفندیار نماینده دین و دولت و رستم نماینده آزادی است و این دو ناچار به نبرد هستند.
در واقع، مقدمه نویسان این درس به جای تدقیق در شخصیت اسفندیار و توجه به پیش و پس از شخصیت اسفندیار، در نبرد با رستم، به این میپردازند که اسفندیار به عنوان نماینده دولت به نبرد با رستم، به عنوان نماد و نماینده آزادی میپردازد و به هیچ وجه هم کوتاه نمیآید و سرانجامی مییابد که شرحش در شاهنامه آمده است. این مقدمهنویسی و فتح باب برای داستان نبرد اسفندیار و رستم در حالی است که حکیم بزرگ طوس، پیش از فرستادن اسفندیار به نبرد با رستم، بر جاه طلبی اسفندیار اشاراتی دارد.
از سوی دیگر، فردوسی به قدرتطلبی گشتاسب نیز پرداخته و به نوعی این عمل او را تقبیح نیز کرده است. این دو، یعنی کسانی که با وجود جایگاه والایی که دارند و برگرفته از لطف دین بهی است، دچار لغزش میشوند و از این پس دیگر به دنبال ارضای اغراض شخصی هستند و از آنچه باید، دور میشوند؛ بنابراین، اسفندیار دیگر برای تأمین خواستههای نفسانی خودش، مقابل رستم میایستد و آنچنان اسیر این هوی و هوسهاست که انذار رستم در او موثر واقع نمیشود و آنی میشود که همگان میدانند و به تعبیر دیگر، این امور دنیوی و توجه به آنهاست که اسفندیار را به سقوط و مرگ میکشاند، در حالی که اگر به نهی از منکر و امر به معروف که رستم توجه میکرد، سرنوشتی بسیار والاتر مییافت.
اینها و قدرت شخصیت پردازی دقیق حضرت فردوسی، نکاتی است که مقدمهنویسان این درس به آنها توجه نکرده و تنها به سطحی از اسفندیار پرداختهاند که باعث شده اسفندیار را تنها یک «تیپ» ببینند و معرفی کنند و نه یک «شخصیت».
برای تبیین هر چه بیشتر موضوع، باید یادآور شویم که تیپ در آثار داستانی و نمایشی افرادی هستند با یک ویژگی محدود و از پیش تعیین شده، در حالی که «شخصیت» در این نوع آثار، ویژگیها و ابعاد متعددی دارد که هر کدام از آنها در رفتارهایی که توصیف شده و یا در موقعیتهای گوناگونی که خالقان آثار، بر سر راه شخصیت قرار میدهند بروز مییابد و یکی از مهمترین دلایل زیبایی و ماندگاری این نوع آثار نیز در همین غور کاشفانه ادبا و نویسندگان، به ویژه حکیم طوس و شاهنامه شاهکارش است.
بنابراین، به نظر میرسد، با تدقیق دوباره در ارایه این نوع دروس، از کسانی که آشنایی جامع و چند بعدی با موضوعات انسانی دارند، در تهیه و تنظیم این نوع دروس باید بهره گرفته شود.
بر این اساس، آیا تدوین کنندگان دروس ادبیات سوم دبیرستان، به تأثیرات ناخودآگاه و بروز آن در دراز مدت، در رفتارها و نوع نگرش دانشآموزان توجه داشتهاند و پرسشهایی از این دست که به نظر میرسد برای تأثیرگذاری مطلوب بر نسل «نوجوانان در آستانه جوانی» باید بسیار دقیق و مهندسی شده، به آنها پاسخ داد و توجه کرد.
البته امیدواریم این نمونه «مشتی از خروار» نباشد و اطمینان از آن، وظیفه متولیانی است که همواره به اجرای منویات فرهنگی رهبری تأکید داشته و دارند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.