نامه سردبيران سايتهاي خبري ايران به سردبيران خبري آمريكا؛ آیا رفتار شما در این چند ماه در قبال اوضاع ایران حرفهای بود؟
بازتاب: در روزهايي كه تهران ناآرام بود، تلويزيون فارسی «بي.بي.سي» و تلويزيون فارسي صداي آمريكا كه رسما به دولت انگلستان و آمريكا وابسته هستند، در كنار اطلاعرساني يكطرفه خود از رخدادها، معترضان را به ادامه تجمع تشويق ميكردند. حتي تلويزيون صداي آمريكا، نحوه آتش زدن سطل آشغال و ايجاد آشوب را به بينندگان خود آموزش ميداد و …
سردبیران شش سایت خبری ایران، در نامهای به سایتها و روزنامههای آمریکایی و اروپایی، ضمن انتقاد از نحوه پوشش اخبار ایران در رخدادهای پس از انتخابات، به رفتار غیرحرفهای این رسانهها در دامن زدن به آشوب و تنش در ایران و بازتاب اخبار نادرست و حاشیهای اعتراض کردند.
به گزارش «تابناک»، در این نامه که به امضای سردبیران سایتهای الف، جهان، خبرآنلاین، فردا، همشهری آنلاین و تابناک رسیده، آمده است:
نامه سردبيران سايتهاي خبري ايران به سردبيران سايتهاي خبري آمريكايي
همكار محترم؛
حوادث هشت ماهه گذشته پس از انتخابات رياست جمهوري 22 خرداد (12 ژوئن) و نحوه بازتاب آن در رسانههاي بينالمللي، از جمله رسانه شما باعث شد با يادآوري چند نكته مهم درباره توليد و و توزيع اخبار ايران در غرب، پرسشهایي در چهارچوب استانداردهاي حرفه مشتركمان طرح کرده و از شما بپرسيم:
1 – خبرنگاران غربي كه به تهران ميآيند، معمولا در هتلهاي منطقه شمالي پايتخت و محل زندگي خانوادههاي نسبتا ثروتمند مستقر ميشوند و مشاهدات خود در محل استقرارشان را به نام «خواسته مردم ايران» به مخاطبان شما انتقال مي دهند. برای نمونه، در انتخابات سال1384 (2005)، خبرنگاران غربي با مشاهده كارناوالها و جو تبليغاتي شمال تهران، به مخاطبان شما خبر دادند كه احتمال پيروزي آقاي معين، بيش از بقيه است، در حالي كه ديديم ايشان در انتخابات آن سال نفر پنجم شد و فقط 13 درصد كل آرا كل ايران را به دست آورد.
به نظر شما، آيا اقدام خبرنگاران شما در تعميم مشاهدات از علايق و رفتار شهروندان مناطق شمالي تهران كه حداكثر 5 درصد جمعيت ايران را شامل ميشوند، به كل جمعيت ايران، كاري حرفهاي و منطقي است؟ آيا خبر داريد كه ايران شامل 1200شهر ميشود، ولي خبرنگاران شما هميشه تنها در يكي از اين شهرها (شميران در شمال تهران) مستقر ميشوند و اين شهر از نظر سليقه سياسي و علايق و رفتار شهروندان، هرگز نمونه خوبي براي تعميم به كل كشور نيست. آيا اين نحو اطلاعرساني متعارف شما از ايران، صادقانه و حرفهاي است؟
2 – در هفتم تير (28 ژوئن) ، يك وبلاگ بيهويت با ارایه عكسي اعلام كرد، دختري به نام «ترانه موسوي» توسط ماموران رژيم ايران در تظاهرات بازداشت و شكنجه شده، مورد تجاوز قرار گرفته، سوزانده شده و باقيمانده جسدش در بيابانها رها شده است. اين خبر بلافاصله در همه رسانههاي غربي منتشر شد، بدون اينكه منشأ آن مشخص باشد. تلاش خبرنگاران ايراني براي يافتن سوابق هويتي، محل زندگي، كار، مدرسه، خانواده، دوستان و حتي يك عكس ديگر از اين دختر بينتيجه بود؛ اما در غرب، رسانهها چنان موضوع را پوشش دادند كه عكس «ترانه موسوي» در تجمعات اعتراض آميز روي دستها بلند بود و حتي در دوازدهم جولاي، سناتور تديوس كوتر با بردن عكس بزرگ ترانه موسوي به كنگره آمريكا، داستان دستگيري، تجاوز و قتل اين دختر را بازگوي كند.
به نظر شما آيا انتشار خبري به اين ابعاد از منبع يك وبلاگ گمنام وبينام و نشان، اقدامي حرفهاي است؟
3 – در سي ام خرداد ماه (20 ژوئن) اين بار يك دختر واقعي داراي هويت و خانواده معلوم در نزديكي – و نه خود – تجمعات به شكل مشكوكي گلوله خورد. حدود دو ساعت بعد فيلمهاي گوناگونی از جان دادن دلخراش وي روي اينترنت قرار گرفت. جواني كه در فيلم حاضر است (آرش حجازي)، پنج روز پیش از قتل، وارد ايران شده و 48 ساعت بعد در استوديوي بيبي سي در لندن حاضر شد و جزیيات عجيبي از ماجرا و دستگيري ضارب را بيان كرد و رسانههاي بينالمللي با آب و تاب اين سخنان را بازتاب دادند.
به نظر شما در روزهاي اوج اعتراضات كه دولت ايران به دنبال آرام كردن فضا و معترضان به دنبال ايجاد هيجان بودند، قتل ناجوانمردانه ندا به نفع چه كسي بود و چه كسي از آن سود برد؟ تناقض در سخنان آرش حجازي كه در فيلم حاضر است و در مصاحبه با «بي.بي.سي»، جزييات ماجرا را نقل ميكند، چگونه قابل توجيه است؟ ايشان چرا پنج روز قبل از قتل از انگلستان به تهران ميآيد و فرداي قتل تهران را به مقصد لندن ترك ميكند؟ اصولا چه طور در محيط عادي خيابان، به يك نفر شليك ميشود و بقيه رهگذران به جاي اينكه پناه بگيرند، بيتفاوت رد ميشوند يا نگاه کرده و فيلمبرداري ميكنند؟!
شما به هنگام بازتاب خبر قتل ندا اين پرسشها را نپرسيديد؟ آيا اين رفتار اطلاع رساني شما حرفهاي بود؟
4 – در روزهايي كه تهران ناآرام بود، تلويزيون فارسی «بي.بي.سي» و تلويزيون فارسي صداي آمريكا كه رسما به دولت انگلستان و آمريكا وابسته هستند، در كنار اطلاع رساني يكطرفه خود از رخدادها، معترضان را به ادامه تجمع تشويق ميكردند. حتي تلويزيون صداي آمريكا نحوه آتش زدن سطل آشغال و ايجاد آشوب را به بينندگان خود آموزش ميداد.
اين عمل رسانهاي كه بودجه آن رسما و مستقيم از سوي دولتهاي غربي تامين ميشود چگونه قابل توجيه است؟ آيا اين كار اصولا در چهارچوب رفتار حرفهاي يك رسانه خبري تعريف ميشود؟
5 – در پايان تظاهرات معترضان در 25 خرداد (15 ژوئن) در خيابان آزادي تهران، چندين نفر به يك مركز نظامي حاوي اسلحه حمله و به سوي آن بمب آتشزا پرتاب كردند و براي تصرف آن از ديوارش بالا رفتند. در كشور شما پاسخ پليس به اين رفتار چيست؟ در روز ششم دي (30 دسامبر) عدهاي در تهران اموال عمومي و خصوصي، خودروهاي پليس و بانكها را به آتش كشيدند. رئيس گروه مجاهدين خلق كه در پاريس مستقر است، رسما با خبرنگار آسوشيتدپرس مصاحبه و اعلام كرد در اين فعاليتها دست داشته است. گروه تندر كه رسما در آمريكا مستقر است، مسئوليت آشوبها را به عهده ميگيرد و از هواداران خود ميخواهد مأموران امنيتي و پليس را بكشند(!) اين گروه در 24 فروردين 87 (13 آوريل 2008) نيز در يك مكان مذهبي در ساعت تجمع مردم در شيراز بمبي منفجر كرده بود كه به كشته شدن 14 نفر منجر شد. به نظر شما به عنوان يك فعال رسانهاي، اين گروهها كه رسما به فعاليت تروريستي مشغولند، چرا در غرب آزادانه زندگي و فعاليت ميكنند؟
چرا عبدالمالك ريگي كه رسما به عمليات تروريستي، بمبگذاري در مسجد (28مي 2008)، بستن جاده و به رگبار بستن خودروهاي عمومي (15مارس2006) و بمبگذاري در همايش گفتوگو و وحدت گروههاي مذهبي (18اكتبر2009) اقدام و به آن افتخار ميكند و گروگانهايش را جلوي دوربين سر ميبرد، به عنوان قهرمان در تلويزيون صداي آمريكا معرفي ميشود و اين تلويزيون با وي درباره كارهايش مصاحبه ميكنند. اين رفتار رسانه رسمي دولت آمريكا چگونه قابل توجيه است؟
همكار محترم، ميدانيد كه از 31 سال پيش تاكنون بين ملتها و دولتهاي ايران و آمريكا، سوء تفاهم عميقي وجود دارد. حال ما به عنوان رسانههاي حرفهاي، آيا بايد اين سوء تفاهمها را برطرف كنيم يا به آنها دامن بزنيم؟
آيا شما به عنوان رسانههاي حرفهاي قرار است، مخاطبان از جمله سياستگذاران و دولتمردانتان را از واقعيتهاي ايران مطلع كنيد يا اخبار غيرواقعي و مطالبي كه به نفع دشمنان روابط ايران و غرب است به آنها بازگو كنيد؟
همكار محترم!
ما سردبيران رسانههايي هستيم كه بيشترمان در داخل ايران و در چهارچوب قانون،مستقل و منتقد دولت آقاي احمدينژاد به شمار میرویم و اين نامه را نه در دفاع از دولت آقاي احمدينژاد، بلكه در دفاع از واقعيتهاي جاري در ايران نوشتهايم. از شما ميخواهيم به موارد ذكر شده و عملكردتان در هشت ماه گذشته فكر كنيد، وجدان حرفهايتان را به قضاوت فرا بخوانيد و از او بخواهيد كه قضاوت كند كه آيا رفتار حرفهاي شما در اين هشت ماه منصفانه و بيطرفانه بوده است؟
با احترام
سردبيران سايتهاي خبري:
الف
جهان
خبر آنلاين
فردا
همشهري آن لاين
تابناك
پاسخ به این نامه از طرف صدای آمریکا
*********************************************
متن انگلیسی نامه برای استفاده رسانه های انگلیسی زبان:
A Letter from the editors of 6 leading Iranian news websites
Dear colleague,
8 months after 12 June presidential election in Iran, the way devised to cover the series of events by international media provoked us to propound some questions within the framework of the standards of our common profession at the same time reminding you of several main points concerning the way of covering Iran news in the West:
1- Western journalists travel to Iran and mostly stay at hotels located in the northern part of Tehran, the capital, where the wealthy lives. Then you convey their observations based on what is called “wants of Iranian people”. For instance, in 2005 presidential campaign, the international reporters saw electoral carnivals and claimed that Mr. Moein was ahead in the poll accordingly. However he gained 13% of the whole polls and became the fifth.
Do you think it is professional and rational to conclude from the interests and the behavior of these residents which consists of 5% of total population of Tehran? Do you know that Iran consists of 1200 cities? While your reporters stay merely in this area, Shemiran, in northern Tehran, which is never a good example to be generalized to the other cities in term of political interests and behavior. Is the way you are following honest and professional?
2- On June 28, 2009 it an unkown blogannounced that a young Iranian woman, Taraneh Mousavi, had died after being sexually abused while in custody after being arrested for protesting the 2009 election results by Iran security forces. Her burned corpse had reportedly been found in the deserts according to this blog. Shortly after that the blog post published, the news broke in all western media without the source being verified. The Iranian reporters’ effort to find the identity, address, job, school, family, friends or even another photo of the girl was unsuccessful. Yet the news coverage was in a way that the protesters participating in the rally carried Taraneh Mosavi photo. Amazingly on July 21, 2009, in the US, a Republican Senator publicized the incident in a speech on the Senate floor carrying a large photo of her. Do you think it is professional to spread such far-reaching news through an unknown blog?
3- Again on 20 June, 2009, a real girl with known identity and family was questionably shot to death around- not among- the protestors. About 2 hours later different videos captured of her death were broadcast on internet. The young doctor in the film, identified as Arash Hejazi, had entered Iran 5 days before the incident and appeared in BBC 48 hours later explaining the weird details of the story and how the nearby members of the crowd caught the shooter. Consequently the international media reflected the story accordingly.
On the days of protesting in which Iran government was trying to quell the climate and the protesters were seeking to stir up unrest, who do you think was the main beneficiary of Neda’s death? How is it possible to justify the contradictions in what Arash Hejzazi said in the video and in his interview with BBC? Why did he travel to Iran 5 days before Neda’s death from UK and a day after the event he leave Iran to UK? How do you think it is possible a person be shot in an uncrowned street and the bystanders watched, made film or indifferently passed instead of escaping?
Didn’t you think of these matters while you were reflecting this subject? Did you have a professional behavior?
4- During unrest in Iran, BBC Persian and The Voice of America, the Britain and USA’s governments affiliated Televisions, encouraged the protesters to continue their protests on the basis of their unilateral stands. The voice of America taught their audiences the way of setting litter bins on fire and how to throw the country into chaos.
How is it possible to justify this measure which is officially and directly supported by western states? Could it be defined in the framework of the professional behavior of an “informative” and “impartial” media?
5- At the end of the protesters actions on 15 June 2009 in streets of Tehran, some people attacked to a Basij post, a place that kept weapons. They threw incendiary bombs and climbed up its wall in order to seize it. In your country what is the police reaction to such behavior?
On 30 December, 2009, some people set fire to the public and private properties, police cars and banks. The leader of “Mujahedin-e-Khalq” (they call themselves as “Iran’s resistance Council”!) which is now in Paris was interviewed by the Associated Press reporter and announced that they had had a crucial role in these activities. “Tondar” group in USA took the responsibility of the clashes and asked its zealots to kill the security forces and the police. The group exploded a bomb on 13 April, 2009, in a religious place at the peak time, leading to the death of 14 people. Why do you think these terrorist groups are able to live in western countries freely and conduct such acts?
Why do you think Abdolmalek Rigi, the ringleader of the Jundollah terrorist group, is interviewed and introduced as a hero by the Voice of America? While he is proud of actions including mass murder, armed robbery, kidnapping, sabotage, bombings and targeting civilians and government officials as well as all ranks of Iran’s military. How is it possible to justify this behavior and dual standard of the USA’s official media?
Dear colleague!
You know that there has been a deep misunderstanding between the nations and the governments of both Iran and USA. Now as a professional media should we clear up this misunderstanding or deteriorate it?
Do you want to inform the lawmakers and the officials on Iran realities or present untrue news which is on the benefit of the enemies of Iran and West relations?
Dear colleague!
We, the editors of 6 leading Iranian news websites which act independently in accordance with the Iran’s law and constitution, wrote this letter to defend the current realities in Iran, not Ahmadinejad; you must note that most of us are among the critics of Mr.Ahmadinejad’s governments.
This is to ask you think about the over stated matters and your performance during all these 8 months. Ask your work conscience to judge if your performance has been fair and impartial or not?
Best Regards
The editors of:
– Alef, http://Alef.ir,
– Farda, http://www.Fardanews.com,
– HamshahriOnline, http://Hamshahrionline.ir,
– Jahan, http://Jahannews.ir,
– KhabarOnline, http://Khabaronline.ir,
– Tabnak, http://Tabnak.ir
پیام برای این مطلب مسدود شده.