سندی تاریخی از جفای کروبی در حق ایثارگران
جهان نیوز: 21 سال قبل، در چنین روزی یعنی در نهم خرداد 1368 و تقریباً پنج روز قبل از رحلت امام خمینی(ره)، نامهای نوشته شد که بهدلیل حساسیت موضوع در زمان خود حاوی مطالب بسیار مهمی بود، اما با گذشت زمان، هنوز که هنوز است از زخم و التهاب موضوع آن کاسته نشده است، تو گویی نویسنده هم اکنون و در چنین روزهایی، دست به قلم برده و این نامه را نوشته است.
به گزارش جوان، نامه، نامهای است دردمندانه و از سر دلسوزی و اضطرار که توسط یکی از رزمندگان هشتسال دفاع مقدس که سالهای سال در عرصه خدمت به شهدا و خانوادههای معظم ایثارگران فعالیت داشته و دارد، به رشته تحریر درآمده است و متقابلاً، گیرنده نامه هم کسی است که روزگاری بهعنوان نماینده امام(ره) مسئول و متکفل رسیدگی به امور شهدا و جانبازان و آزادگان بود. نویسنده نامه«سردار سید محمد باقرزاده» است که در آن زمان نام کوچک او«میرفیصل» بوده و گیرنده نامه هم«شیخمهدیکروبی» است که این روزها کارنامه عملکرد او پر است از تهمت و ناسزا به ارکان و اجزای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. اگر چه خیلی علاقهمند بودیم این نامه را مدتها قبل به اطلاع عموم برسانیم، ولی برخی ملاحظات مانع از آن میشد تا این نامه به صورت عمومی منتشر شود، ولی اکنون که درجه طبقهبندی نامه از سوی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس از حالت«خیلی محرمانه» به«عادی» تبدیل شده است، فرصت را مغتنم شمرده، آنرا چاپ میکنیم، تا بر همگان معلوم شود کسانی که امروز مدعی قانونمداری و صداقت و خدمت به مردم هستند، در گذشته چگونه عملکردی داشتهاند و امروز چه ادعاهایی دارند!
بعد از سلام و تحیت
احتراماً همانگونه که مستحضرید یکی از وظایفی که در حکومت اسلامی مردم در قبال مسئولین دارند مسأله نصیحت به ائمه مسلمین است، لذا با توجه به این اصل و با عنایت به وظایفی که در ستاد فرماندهی کلقوا در خصوص ایثارگران بر عهدهمان گذاشته شده است و با در نظر گرفتن شرایط حساس و خطیری که در این اوضاع نه جنگ و نه صلح وجود دارد برخود فرض میدانیم، حضرتعالی را در جریان اموری چند بگذاریم تا چنانچه مطلع نیستید، آگاه شوید و اگر آگاه هستید حجت بر شما تمام شده باشد و ما هم به وظیفه شرعی و اخلاقیمان در قبال شما به عنوان یک برادر مسلمان عمل کرده باشیم.
و اما رئوس مسائل:
1-با توجه به تأکید خاص حضرت امام روحی فداه در خصوص انتخاب یاران و اصحاب معالاسف بهنظر میرسد در مجموعه تشکیلاتی بنیاد شهید(در سطح برخی از معاونین جنابعالی) این مسأله مورد مداقه کافی قرار نگرفته است، شاهد بر این مدعا، انجام برخی حرکات غیر اصولی و اقداماتی است که به نظر میرسد نه تنها به نفع بازماندگان ایثارگران نمیباشد بلکه چه بسا خدای ناکرده قصد تخریب اعتماد فیمابین مسئولین نظام و بازماندگان ایثارگران را در اذهان داشته باشند! ما بعید نمیدانیم برخی از این آقایان بخواهند از وجهه و اعتبار شما دانسته و یا ندانسته سود برده و کلاً بدون اطلاع شما اما بهنام شما حرکاتی انجام دهند که شایسته و زیبنده مقام محترم سرپرستی بنیاد شهید و نمایندگی ولایت فقیه نیست، فلذا با درک این ضرورت که هماکنون بازماندگان شهدا و اسرا، گروگانها، مفقودین، جانبازان و آزادگان( اسرای آزاده شده) جزء کسانی هستند که وابستگی روانی خاص به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دارند، این نوع حرکات را موذیانه تلقی کرده آن را به صلاح و مصلحت خانوادهها، بنیاد شهید و نمایندگی محترم امام و نهایتاً نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نمیدانیم، شاید بپرسید این حرکات چیست و به چه دلیل تا این اندازه مورد وسواس قرار گرفته است، خب عرض میکنیم.
الف: قطع حقوق و ما به التفاوت خانوادههای مفقودین و اسرا طبق بخشنامه شماره 102744 مورخ 12/2/68 از سوی آقای کاشانی معاونت امور شهرستانهای بنیاد شهید، بهشرح پیوست و منضم به نامه فرماندهی مرکز آموزش توپخانه اصفهان. البته برای ما هنوز انگیزه اصلی صدور چنین بخشنامهای روشن نیست اما با صراحت عرض میکنیم این نوع برخورد با مسائل خانوادهها بهخصوص امور معیشتی آنان خیانتی بیش نیست، دلیل آن هر چه باشد ( خواه کمبود اعتبار، خواه اختلاف سلیقه در اجرای قانون، خواه عدم اجرای تعهدات و خواه برداشت شخصی از قانون و خواه …) باید بگوییم آب به آسیاب دشمن ریختن است و تضعیف قوای مسلح و میدانیم که طبق فرموده امام این عمل حرام است. آیا سزاوار است با زن و بچه و پدر و مادر اسرا و مفقودین سرباز آن هم سربازی بینوا که در طول جنگ و خدمت سربازی همه گونه سختی را تحمل کرده و به جای پارتی بازی و کلک و حقهبازی برخود فرض دانسته به جبهه برود و از کیان اسلام و مسلمین دفاع کند، اینگونه برخورد شود؟ شما خود قضاوت بفرمایید شما که مردی عالم، مبارز، زندان رفته و زجر کشیده هستید شمائی که حاضر نشدید در زمان پهلوی ملعون لحظهای ظلم را تحمل کنید چگونه حاضرید با خانوادههای ایثارگران که جزء فرزندان مولا و رهبرتان محسوب میشوند اینگونه برخورد شود؟ آیا رهبرتان به این عمل معاون عزیز شما راضی هستند؟ آیا راه حل مشکل با ارتش این است که بدون مطلع ساختن آنان به یکباره حقوق و ما به التفاوت را قطع کنند کما اینکه این بلا بر سر سپاه نیز در سالیان گذشته آمد.
ما در صداقت و اخلاص شما شکی نداریم اما مدتی است که به وضوح میبینیم که در بین بسیاری از اقشار اعم از مسئولین و خانوادههای ایثارگران و امت حزبالله به بیکفایتی متهم میشوید، باور کنید ما حاضر نیستیم ذرهای از قداست شما شکسته شود اما چه کنیم که برای دفاع از حیثیت شما متأسفانه همیشه دستمان خالی بوده است. اینجانب از ابتدایی که در امور ایثارگران و خانوادههای مکرمشان وارد شدم(که سابقه آن مربوط است به شهریور 59 و قبل از جنگ) تا این لحظه همیشه بین دو محظور عمده ماندهام، محظور اول ضرورت دفاع از حقوق حقه ایثارگران و محظور دوم ضرورت دفاع از مقام شامخ نمایندگی امام در بنیاد شهید و کلاً این تشکیلات با ارزش بوده است که هرگاه خواستیم به یک طرف توجهی بکنیم معالاسف ضرورت دیگر فراموش و یا کمرنگ میشود، کانه رسیدگی به امور این عزیزان با توجیه نارسائیهای بنیاد شهید پیوسته در تزاحم آشکار میباشد!
روشنتر عرض کنم هرگاه ضعف در رسیدگی مشاهده شد بازتاب طبیعی آن نارضایتی خانوادهها از بنیاد شهید میباشد و چنانچه مسأله به بنیاد منعکس میشد متقابلاً بنیاد در بسیاری اوقات برخورد مطلوب نمیکرد که بازتاب برخورد موجب شکسته شدن حریم سرپرستی بنیاد بود( لاجرم و ناخودآگاه در ذهن مردم اینگونه تداعی میشد و میشود که مسئول این نارسائیها شخص آقای کروبی است و هکذا).
چنانچه میخواستیم جنابعالی را مبرا کنیم میگفتند و میگویند که پس چرا مسئله و مشکل حل نمیشود .
به هر تقدیر برای بنده و امثال بنده به هیچ عنوان پذیرفته نیست که فردی که خودش سابقه مبارزاتی آنچنانی دارد و از سویی از نزدیکترین افراد به امام است و از جانب دیگر نفر دوم قوه مقننه کشور است اینگونه با قوانین بازی کند تا جایی که بر خلاف تمامی موازین حقوقی و قانونی کشور، حقوق مکتسبه تعداد کثیری از بازماندگان شهدا را زیر پا بگذارد و علیرغم تمامی اثرات منفی این کار بر پیکره و روان و روح این خانوادهها پروندههای آنان را ببندد. راستی چرا تاکنون این حق مسلم و ثابت شده مکتسبه را نادیده گرفتهاید؟ و همچنین چرا تاکنون حضرتعالی ماده 107 قانون ارتش را به طور کامل اجرا ننمودهاید، چرا علیرغم تصریح شورایعالی پشتیبانی جنگ مبنی بر تعمیم این ماده در مورد پرسنل سپاه و بسیج تا این لحظه آنرا به طور کامل تعمیم ندادهاید و علیرغم پینوشت جناب آقای هاشمی رفسنجانی از اجرای آن سر باز زدهاید، آیا مگر نه این است که مصوبات شورایعالی پشتیبانی جنگ به فرموده امام باید عمل شود(متن پیوست)، چرا تاکنون قانون واگذاری حقوق بازماندگان شهدا و مفقودین به بنیاد شهید، مصوب مجلس شورای اسلامی- مجلسی که خودتان قائم مقام رئیس آن هستید- را به طور کامل اجرا ننمودهاید؟!
اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان درخت از بیخ
و دیگر آنکه چرا اجازه میدهید افراد به نام شما بخشنامه صادر کنند و در بحبوحه جنگ و خون حقوق قریب 25 هزار جانباز و مجروح جنگ را قطع کنند؟ بخشنامه شماره 20/101196 مورخ 14/5/66 صادره از سوی آقای کاشانی(بهشرح پیوست).
راستی مگر شما نبودید که بعد از قضیه فاو در جمع مردم فرمودید: باید کسانیکه عامل این عقبنشینیها هستند به مردم معرفی شوند؟ آیا فکر نمیکنید اگر بنا باشد سخن آن روزتان روزی تحقق یابد و به حساب آن افراد رسیدگی کنند هستند کسانیکه در گوشه و کنار این کشور که نقش بنیاد شهید و صدور بخشنامههای این چنینی را بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در تضعیف قوای روحی نیروهای مسلح مطرح کنند؟
بهراستی شما خود قضاوت کنید آیا در شرایط فعلی که دوران بازسازی است و امام آنگونه بر حساسیت و اولویت رسیدگی به بازماندگان ایثارگران فرمان دادهاند صلاح هست به یکباره دستور عدم رسیدگی به امور اسرای آزاد شده (آزادگان) را صادر فرمایید آن هم قبل از اینکه تشکیلاتی در این جهت پا بگیرد و به قرار مسموع دفترچه و کلیه مزایای آنان حتی هزینه تحصیلی فرزندانشان بعد از آزادی قطع شود و اینگونه خودتان را راضی کنید که برنج و روغن و کذا دادهایم؟ آیا میدانید یکی از اسرای آزاد شده به دلیل نداشتن پول مجبور شد دستهگلهای اهدایی از سوی مردم را بفروشد؟
اگر شما که قاعدتاً باید کانون محبت و رأفت باشید اینگونه برخورد کنید ما از کارمند طاغوتی فلان اداره چه توقعی داشته باشیم که به اسیر آزاد شدهای که برای کار رجوع کرده بود اظهار نمود اسیر بودنت را به رخ ما نکش و نهایتاً در امر استخدام او کارشکنی کردند و تا این لحظه که هفت ماه از آزادی او میگذرد سرگردان مانده است.
وقتی نماینده ولی فقیه و سرپرست بنیاد شهید بخواهد اینگونه با عوارض روانی اجتماعی جنگ برخورد کند، تکلیف دیگران روشن است.
شما تصور کنید چگونه یک شایعه ولو بیاساس یک نظام را مورد تهدید قرار میدهد حال اگر این امر و شایعه در سطح وسیعی تحقق یابد و بعد هم قرینه های عینی آن نیز به وضوح لمس شود چه جنگ روانی بزرگی ایجاد خواهد شد. در شرایطی که عراق و منافقین بهشدت روی خانوادههای اسرا و مفقودین کار میکنند، آیا صدور اینگونه دستورالعملهای ضد و نقیض و کمو زیاد کردنهای غیر معقول زیر سؤال بردن تمامی آن ارزشهایی نیست که این عزیزان برای آن رفته و جنگیده و اسیر و مفقود و شهید و جانباز شدهاند؟ آیا میدانید این سیاستهای سیال بنیاد شهید طی چند سال اخیر چه جوی از اضطراب و دلهره و عدم امنیت شغلی را برای بسیاری از پرسنل فداکار نیروهای مسلح منجمله اعضای بسیج و سپاه فراهم نموده است؟ به نحوی که بسیاری از این عزیزان در وصیتنامههای خود خواستار آن بودند که بعد از شهادتشان خانوادههای آنان به بنیاد شهید رجوع نکنند. راستی چرا باید چنین باشد؟ مگر نهاد مقدس بنیاد شهید را امام عزیز تأسیس نکردهاند پس چرا کار را به اینجا کشاندهایم که این عزیزان اکراه دارند از اینکه به بنیاد رجوع کنند و یا بعداز مرگشان بازماندگانشان به بنیاد شهید پناه ببرند؟ خوب است کمی تفکر و تعمق نمایید.
اینها و دهها نمونه دیگر مسائلی هستند که قلمیارای وصف آنرا ندارد. این همه نمونهای از دردهایی است که طی این چند سال از سوی نهادی که شما سرپرستی آنرا بر عهده دارید بر حزبالله رفته و میرود، بهتر است بگذرم. آری ای برادر عزیز چنانچه بخواهید این مسأله را حل کنید قادرید ولیکن شرط آن این است که اولاً به این سطور با دیده حسن ظن بنگرید، ثانیاً لحظهای خدای قادر عالم را به یاد آورید و بدانید که ظلم چه تبعات اخروی و آثار وضعی دارد و باز بدانید که امام نیز با کسی عقد اخوت نبسته است شاید این قافله روزی درب خانه شما نیز بخوابد پس تا دیر نشده چاره کار کن و قلب دوستداران را شاد.
اینجانب علیرغم خوف از ضرب و شتم حاضرم حضوراً خدمت برسم و دیگر صاحبان درد را نیز به قدر میسور خدمت بیاورم.
والسلام علی من اتبعالهدی
پیام برای این مطلب مسدود شده.