31.05.2010

از حاجی بخشی تا هرج و مرج طلبان بی نام و نشان

جرس: امیررضا پرحلم:
جرس: مدتهاست که دیگر هیچ نامی از حزب الله و حزب اللهی در غائله های موجود برده نمی شود. حتی حسین الله کرم که روزگاری سردسته گروههای حزب اللهی بود اکنون خط خود را از ستیزه جویان ناشناخته جدید که وی آنها را نفوذی های دولتی می نامد جدا کرده است.

در عوض طی چند سال اخیر واژه لباس شخصی ها بیشتر بر سر زبانها بوده تا حزب اللهی ها .

گویا حزب الله و حزب اللهی صرفا ادبیات دهه نخست انقلاب اسلامی بود و اکنون در دوران انحراف انقلاب ، با افرادی روبرو هستیم که برای کشتن و آسیب رساندن نیاز به هیچ گونه مجوزی ندارند، تابلوی خاصی ندارند و حاشیه امن دارند.

حتی حسین الله کرم مرز خود را با گروههای فشار جدید جدا می کند و می گوید افرادی از این دست که به عنوان مثال به ماشین ابطحی حمله کردند نفوذی ها هستند و ارتباطی با انصار حزب الله ندارند.

لباس شخصی ها بعد از واقعه کوی دانشگاه در سال 78 سر و کله شان پیدا شد، الله کرم از 15 دسته لباس شخصی حتی خبرنگاران و مردم عادی نام می برد اما در عین حال دخالت انصار حزب الله را در سرکوب خونین سال 78 تکذیب می کند و آن را به گردن نفوذی ها می اندازد.

افراط گری حزب الله و تذکر امام

در اوائل دهه 60 جریانهای موسوم به حزب الله شکل گرفتند . عدم استقرار کامل انقلاب، جنگ ، درگیری های داخلی ، سرباز گیری برای جبهه ها با توسل به اجبار و برخورد با بد حجابی از جمله مواردی بود که گروههای پراکنده حزب اللهی را به عرصه اجتماع می کشاند تا فراتر از قانون و زیر عنوان برخورد انقلابی، با مردم برخورد کنند.

برخوردهای خود سرانه و یکجانبه برخی عناصر حزب اللهی در همان اوان مورد اعتراض آیت الله خمینی قرار داشت و حتی الله کرم نیز تائید می کند که امام مخالف رفتارهای زننده برخی برادران حزب اللهی با مردم در موضوع حجاب بود و بارها به وزرای کشور تذکر لازم را داده بود . حجت الاسلام ناطق نوری وزیر کشور وقت در کتاب خاطرات خود تائید می کند که امام نسبت به برخوردهای خودسرانه برخی حزب اللهی ها با مردم به وی تذکر داده بودند.

احساس خطر آیت الله خمینی از آن رو بود که ایشان گمان می کرد اینگونه برخوردها به دور از کرامات انسانی و موجب دلزدگی مردم از انقلاب می شود.

با این حال هیچکس منکر برخوردهای افراطی افراد حزب اللهی با مردم در دهه نخست انقلاب نیست

نخستین جریان گروه حاجی بخشی

ذبیح الله بخشی کسی است که از پایه گذاران جریان حزب الله در ایران است. وی قبل از انقلاب در جنوب شهر تهران خیار می فروخت. بعد از انقلاب و با شروع جنگ بارها به جبهه رفت و در مرخصی از جبهه به سراغ افراد بد حجاب می رفت. وی همراه شخصی به نام عبداللهی با نام مستعار عبدالحمید محتشم گروهی با نام حزب الله ایران تشکیل داده بودند

سازماندهی موتورسواران حزب اللهی در دفاع از ارزشهای انقلاب که مسیر تردد آنها از خیابان 25 شهریور ( هفت تیر ) تا ولی عصر بود و رفتار های افراطی با بد حجابها از جمله کارهای اینها بود که با اعتراض آیت الله خمینی، ناطق نوری وزیر کشور وقت مدتی این افراد را به زندان انداخت.

حاجی بخشی هنوز از ناطق کینه به دل دارد و این را در خاطرات خود بیان کرده است.

بخشی به کارهایی مثل کفن پوشی و بستن مسلسل به خود و چرخیدن در شهر، اقامه نماز در وسط خیابان و …. هم شهرت دارد .

در کنار اینها گروه هادی غفاری نیز فعال بودند که آنها نیز در سطح اجتماع حضوری فعال و چشمگیر داشتند و با جوانها در خیابانها به خاطر بد حجابی و موی بلند برخورد می کردند.

با این حال بیشتر جریانهای حزب الله تا سال 1370 مشتمل بر یک گروه واحد بودند که تحت نام انصار حزب الله فعالیت می کردند.

شکاف در گروههای حزب الله

از اواسط سال 71 در گروه انصار حزب الله انشقاق پدید آمد و جریان حاجی بخشی تحت عنوان حزب الله تهران از سایر گروهها جدا شد.

با این حال تفاوت رفتاری خاصی در نگرش و عملکرد جریانهای حزب الله وجود نداشت. گروه حاجی بخشی با شعار معروف خودشان یعنی ماشاء الله حزب الله فعالیت می کردند. بیشتر پایگاههای بسیج در اختیار این افراد بود و مانورهای داخل شهری در قالب پست های ایست و بازرسی ، حمله به جشن ها و توقیف نوارهای موسوم به غیر مجاز و تشکیل پرونده های منکراتی برای مردم در پایگاههای بسیج از جمله برنامه های گروه حاجی بخشی بود.

در دهه هفتاد گروه دیگری از انصار حزب الله تحت سرپرستی حسین الله کرم از جبهه رفته های قدیمی شکل گرفت که این افراد بر عکس گروه حاجی بخشی نیم نگاهی به تحولات سیاسی داشته و با تحلیل های خاص خود اقدامات دولت سازندگی را عامل شیوع مدرنیزم ضد اسلامی می دانستند.

مقر اصلی تجمع این افراد در هئیت های مذهبی منطقه شهر ری تهران بود. حاج منصور ارضی که مداحی های وی در آن زمان طرفداران زیادی در بین بچه حزب اللهی ها داشت از جمله پدران معنوی این گروه به حساب می آمد.

در سال 72 و با تشکیل هیئت رزمندگان اسلام از سوی گروه الله کرم مسعود ده نمکی نیز از میان آنها سر بر آورد. جریان انصار شاخه الله کرم معتقد بود که باید با انجام کارهای فرهنگی اجباری به مقابله با تهاجم فرهنگی رفت. مثلا اعضای این گروه با ضبط صوت های دستی به مناطق تفریحی تهران مثل پارک جمشیدیه یا دربند و درکه می رفتند و با پخش روضه خوانی به برخورد با رفتارهای به اصطلاح جلف دختران و پسران می پرداختند

حمله به سینماها بخش دیگری از اقدامات انصار بود که مسعود ده نمکی در آن عرصه فعالیتی چشمگیر داشت.

ده نمکی همزمان با مطرح شدن نام خاتمی برای ورود به عرصه سیاسی ایران در نشریه دوکوهه مبادرت به بولتن سازی برای وی کرد و بخشهایی از کتاب هایی که در زمان وزارت ارشاد خاتمی اجازه چاپ گرفته بود را در معرض دید مردم قرار داد.

با روی کار آمدن اصلاح طلبان در سال 76 انصار حزب الله فعالیت های خود را توسعه داد و حمله به تجمعات قانونی و دفاتر روزنامه ها را با قوت ادامه داد. اوج افراطی گری این تشکل در ماجرای ترور سعید حجاریان خود را نشان داد که انصار حزب الله شاخه هیئت رزمندگان رسما دست به اسلحه برد و به آن اقدام تروریستی کور مبادرت کرد.

دوران استحاله و افول

از اواخر دهه هفتاد مسعود ده نمکی با نشریه شلمچه رویکردی فرهنگی را پیشه خود کرد و تا حد زیادی از افراط و خشونت عقب نشست.

وی با انتشار چند شماره نشریه شلمچه فعالیت آن را به دلایل مالی و تغییر در رویکرد متوقف کرد

وی آن زمان در مصاحبه ای با یک نشریه دانشجویی وابسته به انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: این روزها اگر در داخل اتومبیلم نشسته باشم و صدای موسیقی مبتذل را از اتومبیل کناری ام در ترافیک بشنوم فقط شیشه ها را بالا می کشم و کار دیگری انجام نمی دهم.

این تغییر رویکرد از ابتدای دهه هشتاد و با ساخت چند فیلم از جمله فقر و فحشا بیشتر خود را نمایان کرد.

از آن زمان به بعد شاخه الله کرم نیز آرام آرام وارد فعالیت های اقتصادی شده و کمتر با آرم انصار حزب الله به تجمعات حمله می شد.

دوره هرج و مرج طلبی بی نام و نشان

دوران فعالیت بدون آرم و پرچم گروههای فشار از این دوران آغاز شد . یعنی از اواسط دهه هشتاد ورژن جدیدی از لباس شخصی های بی نام و نشان وارد کارزار شدند که کمتر نام و نشانی از عنوان حزب الله در آنها دیده می شود.

این افراد که بیشتر به هرج و مرج طلب شباهت دارند رنگ و روی جبهه را ندیده و به شدت لمپن اند و رفتارهای اوباشیگری از خود بروز می دهند.

الله کرم نام اینها را نفوذی های دولتی گذاشته است.

با این حال گروههای فشار همواره از حاشیه امن برخوردار بوده و برعکس دوران آیت الله خمینی که ایشان گهگاه نسبت به رفتارهای ضد مردمی آنها تذکر می داد در دوران فعلی با چراغ خاموش و دستان باز تر فعالیت می کنند.

هیچ لباس شخصی و اغتشاش طلبی تا کنون محاکمه نشده ، این افراد مجازند که به سادگی به هر جایی یورش ببرند، مضروب کنند ، قمه بکشند و حتی اگر لازم شد آدم بکشند ، چون نظام معتقد است هچ لباس شخصی مجرم نیست و اگر افکار عمومی خیلی در نهایت فشار بیاورد یک محاکمه ساختگی برپا می شود و بعد از مدتی که آب ها از آسیاب افتاد لباس شخصی مجرم نیز دوباره به آغوش همپیالگان خود باز می گردد تا اعمال خود را از سر بگیرد.

——————————————————-

منابع: مجلات دوکوهه و شلمچه

کتاب خاطرات ناطق نوری

مصاحبه شلمچه با حاجی بخشی

نشریه رشد اندیشه ارگان انجمن اسلامی دانشکده حقوق علامه شماره 6

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates