18.06.2010

ایرانیانی که در قتل عام ١٩٨٨ شرکت کردند امروز بعنوان مقامات رسمی باقی مانده اند

آزادی بیان:

جفری رابرتسون

اولین یادبود انتخابات پر از تقلب ایران روشنی انداخت بر نقش مردی که با امضاء نمودن آنرا برسمیت شناخت یعنی رهبر آیت الله خامنه ای وهمچنین مردی که سخنگوئی را( جنبش توده ای باید منظور باشد- مترجم) با فریب بدست آورد یعنی میر حسین موسوی .

اگر در جهان عدالتی وجود داشت او میر حسین موسوی و خامنه ای و همچنین علی اکبر هاشمی رفسنجانی و با تعدادی دیگر از رهبران بالای هئیت حاکمه ایران و خقوقدانان ایران ، باید اکنون در زندان برای گذراندن دوران مجرمیت شان می بودند. آنها همه در یکی از جدی ترین و مخوف ترین جنایات علیه بشریت بعد از جنک دوم جهانی شرکت داشتند. و آن اینکه آنها زندانیان سیاسی را در پایانه جنگ و عراق ایران در سال 1988 قصابی ( قتل عام) کردند.

آن زمان موسوی نخست وزیر ، خامنه ای رئیس جمهوری و رفسنجانی رئیس سپاه پاسداران بودند. آنها یک فتوای مخفی را اجرا کردند که دستور قتل عام زندانیان چپ را در زندانهای کشور صادر کرده بود.
بیشترین آنها دانشجویان تطاهرکننده ای بودند که به جرم پخش اعلامیه و تظاهرات بر علیه جمهوری انقلابی خامنه ای (جمهوری اسلامی سرمایه مترجم) در اوائل دهه 1980 ترتیب داده ویا در آنها شرکت کرده بودند. آنها سمپاتهای مجاهدین خلق یک گروه مسلحانه اسلامی بودند ونیز از سازمانهای چپ و کمونیست سوسیالیست که نه به خدا اعتقادی داشتند و قدر مسلم اینکه به قدرت تئوکراتیک آیته الله خامنه ای نیز باور نداشتند.

هنگامی که جنگ ایران و عراق در سال 1988 پایان یافت ، حاکمان و نظم دهندگان دریافتند که وجود زنده آن مبارزان خطرناک است و نباید این اجازه را داد.پس رهبران در نهایت به یک تصمیم نهائی در رابطه با حل آن رسیدند. آنها از 28 یولی یعنی یک هفته بعد از آتش بس بر طبق فتوای مخفی شروع به کشتن همه کسانی که در پشتیبانی خود از مجاهدین “ثابت قدم” بودند، کردند و همه را اعدام و یا به جرثقیل ها آویزان نمودند.
آنها را از سلول هایشان بیرون می کشیدند و قبل ازاجرای مرگ به صفحه کرده و با رژه به نزد سه نفر یک قاضی مذهبی، یک دادستان و یک نفر از وزارت اطلاعات امنیت می بردند- آنها را از جرثقیل ها آویزان می کردند، چهار نفر در یک زمان، یا به شکل گروهی 6 نفره به طنابهائی سپرده می شدند که به سقف سالن عمومی زندان آویزان بودند. جناره های آنها را شبانه و در گورهای دسته جمعی و مخفیانه که تا کنون نیز هنوز از خانواده آنها پنهان مانده اند، دفن می کردند. با این شیوه از 28 یولی تا 13 آگوست هزاران نفر از اعضا و هواداران مجاهدین خلق را کشتند.

بعد از یک تنفس کوتاه بعلت یک جشن مذهبی، کمیته مرگ شروع به کشتن همه زندانیان سیاسی که عبارت بودند از کمونیست ها و سوسیالیست ها و اعضای دیگر گروههای مخالف جمهوری اسلامی و یا حتا مسلمانانی کردند که مسلمان متولد شده و اما برداشت متفاوتی از اسلام داشتند، نمودند. آنها یعنی زندانیان مسلمان حمله کنندگان نامیده می شدند.

در باره مردان، آنها بعد از یک دادگاه کوتاه بدون هیگونه بازپرسی( گویا فقط سه سئوال می نمودند- مترجم) و بدون داشتن وکیل مدافع به سالن مرگ فرستاده می شدند.زنان را به 5 بار چیره روزانه شلاق خوردن محکوم می کردند. آنها را اعدام نمی کردند، بلکه آن قدر شلاق می زدند که یا از باور خود دست بردارند و یا زیر تازیانه جان می سپردند.
این دومین موج اعدام نیز به اعدام هزاران زندانی انجامید و شامل همان مخفی کاری و سکوت امنیتی گردید. آهسته آهسته، بعد از چند ماه خانواده های آنها را به زندان ها دعوت کردند و یک پوسه پلاستیکی که اثرات عزیزانشان بودند، به آنها می دادند. در ماه اکتبر هزاران زندانی کشته شده بودند، بدون دادگاه استینافی و یا بخششی.

هنگامی که اخبار قتل عام به بیرون از زندانهای درز کرد، و در سطح جهانی مطرح گردید، سیاسیون و دیپلماتهای ایرانی شروع کردند به سیاه افکنی بر مسئله. آنها گفتند که زندانیان اعدام شده اندک بودند و می خواستند که بر زندانها بوسیله زور و خشونت مسلط شوند. موسوی در این جا یک نقش مخصوص بی شرمانه بازی کرد. من در این جا به “روشنکران غربی ” اخطار می کنم که به او به مانند آلنده قربانی نگاه می کنند که در خاتمه با دشمنان در آویخت. باید بدانید که سخنرانی های انتخاباتی او در سال گذشته، بارها با سوت زدن بریده شد و از او در باره نقشش در قتل عام زندانیان سیاسی در دهه 1980 سئوال شد. او هرگر بر نقش و سهم خود در این چنایت جهانی روشنی نیانداخته است، همواره با سکوت از کنار آن گذشته است.

طبیعتن دیگران هم این کار نکرده اند، مخصوصن آیته الله خامنه ای که اکنون رهبر است و در آن زمان در بیرون گفته بود که : ” شما فکر می کنید که ما باید به آنها شکلات می دادیم؟” رفسنجانی که اکنون نیز همچنان یک فعال سیاسی است و در آن زمان رل مهمی را بازی می کرد: او فرمان داد که سپاه پاسداران برای قصابی کردن به زندانهای گسیل شود.

اعضای کمیته های مرگ امروز هم در پست های حساس در وزارت دادگستری باقی مانده اند و چندتائی نیزوزیر هستند. از نظر حقوق بین الملل و مخصوصن بخش رسیدگی به جنایات و جرائم ضد انسانی، آنها نمی توانند از مجازات با این گفته که ما مجری فرمان بودیم فرار کنند و همچنین هیچ فتوا به آنها اجازه شرکت در انسان کشی و قتل عام ها را نمی دهد. باید همه آنها در یک دادگاه جهانی محاکمه گردند. ( من اشاره می کنم به رئیس جمهورمحمود احمدی نژاد با وجود آنکه در آن هنگام او پک پاسدار بود. یک نفر شاهد او را بعنوان جلاد شناسائی کرده است. این هنور مورد تأئید قرار نگرفته است.)
خامنه ای چون یک رهبر یک سری امنیت ها دارد و این نیز همان طور که چارلزتایلرکشف کرده است، او را چون یک رهبر در قدرت از اینکه در یک دادگاه بین المللی به جرم جنایات جهانی، از دادگاهی شدن به طور کلی معاف نمی کند.

در سال اخیر من یک تحقیق به درخواست سازمان خیریه واشنگتن در مورد قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1988 انجام داده ام و این تحقیقات مدارک روشنی را ارائه داده است که به مردم حق می دهد که مدعی برای محاکمه کردن یک گروه از رهبران کنونی ایران شوند و این مدارک برای این هدف کافی هستند. آنها که در زندانهای ایران در سال 1988 قتل عام زندانیان سیاسی را اجرا کردند، نه فقط شکنجه گر و قاتل هستند، بلکه آنها مسئول ریختن یک نقشه آگاهانه برای ریشه کنی یک گروه از مردم که مثل آنها فکر نمی کردند، هستند ( مثلن مجاهدین خلق که به اسلام به شیوه دیگری نگاه می کنند.) یا گروه های مارکسیست سوسیالیست و کمونیست که اصلن به خدا اعتقادی ندارند.
این عمل در حقوق بین الملل یک مردمکشی و نسل کشی است و همه ملت ها در این رابطه به طور روشن مسئولیت و وظیفه دارند تحت کنوانسیون نسل کشی و ریشه کنی یک گروه از مردم به این مسئله توجه نمایند و وارد کتاب کنند.
آن مردانی که فتوا را اجرا کردند، به خو.بی می دانستند که یک عمل جنایتکارانه جهانی را مرتکب می شوند. آنها به خوبی از کنوانسیون ژنو آگاه بودند، زیرا که آنها همواره از صدام حسین بعنوان مجرم و جانی به این کنوانسیون شکایت می کردند. هم اکنون نیز با ممنوع کردن اینکه پرونده های این قتل عام در دسترس همگان قرار گیرند و با نشان ندادن محل دفن قربانیان این قصابی یه خانوادهها و عموم، رهبران در قدرت کنونی ایران و( سکوت کنندگان مانند موسوی و غیره0 مترجم) مرتکب جرم و جنایت می شوند و( برای همین نیز باید محاکمه گردند. مترجم )

شورای امنیت باید از حقوق و اختیارات خویش استفاده نموده و دستور برپائی یک دادگاه جهانی برای رسیدگی به این جرائم و جنایات را بدهد و رهبر عالی ایران ، با تمام هم دستانش دراین دادگاه به جرم جنایت و ریشه کنی یک نسل محاکمه گردند. این می تواند یک شیوه خوبی برای جزا دادن یه یک رهبر مذهبی و. تئوکراتیک باشد که از جواب دادن و دادگاهی شدن خود را محفوظ می داند. این از طرف دیگر می تواند به او یقبولاند که حالا که برای قتل عام زندانیان سیاسی که در سال 1988 مرتکب شده، محاکمه می شود، در آینده نیزبخاطر برنامه های اتمی اش همین سرنوشت در انتظارش می باشد.
برگردان به فارسی
حمید قربانی
14 یونی 2010

ترجمه مقاله مقاله: Iranians involved in 1988 massacres remain in public life

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates