19.06.2010

سخنرانی ۲۹ خرداد آیت الله خامنه‌ای؛ نقطه عطف

بی‌بی‌سی: سخنانی را که آیت الله علی خامنه ای درست یک هفته پس از برگزاری انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری ایران در خطبه های نماز جمعه تهران ایراد کرد، از جهات مختلف می توان “نقطه عطف” دانست.

اما برای بازخوانی این سخنان و سنجش اهمیت آن، ابتدا باید فضای موجود در آن زمان و حوادث روزهای منتهی به این سخنرانی را به یاد آورد.

التهاب در فضای سیاسی ایران از مدت ها پیش از انتخابات آغاز شده بود و با مناظره های جنجال برانگیز انتخاباتی به اوج رسیده بود؛ در چنین شرایطی بود که اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد با بیش از ۲۴ میلیون رأی در روز شنبه ۲۳ خرداد، مانند جرقه ای در انبار باروت عمل کرد.

درگیری های پراکنده میان معترضان به نحوه برگزاری انتخابات و مأموران حکومتی از همان روز پس از انتخابات آغاز شد.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی بلافاصله نتایج اعلام شده را محصول “تقلب”، “صحنه آرایی”، “مهندسی” و “تنظیم ناشیانه” آرا دانستند، اما آیت الله خامنه ای برای آقای احمدی نژاد پیام تبریک فرستاد و نتیجه انتخابات را عملا تأیید کرد.

مأموران امنیتی بلافاصله بازداشت فعالان سیاسی اصلاح طلب را شروع کردند، روزنامه ها از چاپ اظهارات نامزدهای معترض منع شدند و آقای احمدی نژاد در پیامی تلویزیونی از هوادارانش خواست که روز بعد در میدان ولی عصر تهران جشن پیروزی بگیرند.

روز یکشنبه ۲۴ خرداد و در همین جشن بود که او معترضان به نتایج انتخابات را “مشتی خس و خاشاک” توصیف کرد و عملا به خشم آنها دامن زد.

این نخستین تجمع خیابانی وسیع در روزهای پس از انتخابات بود. پس از این تجمع بود که آقای موسوی از هوادارانش برای راهپیمایی روز دوشنبه ۲۵ خرداد دعوت کرد.

او عصر یکشنبه (۲۴ خرداد) با آیت الله خامنه ای هم دیدار کرد، بعدها گفته شد که آقای خامنه ای به او هشدار داده است که اگر مردم را به خیابان بکشاند، کار از دست خودش هم خارج خواهد شد.

“بین ایشان (اکبر هاشمی رفسنجانی) و آقای رئیس جمهور از همان انتخابات سال ۸۴ تا امروز اختلاف نظر بود، الآن هم هست؛ هم در زمینه مسائل خارجی اختلاف نظر دارند، هم در زمینه نحوه اجرای عدالت اجتماعی اختلاف نظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیک تر است.”

آیت الله خامنه ای، ۲۹ خرداد ۱۳۸۸

حمله مأموران امنیتی و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران و ضرب و جرح و تحقیر دانشجویان و تخریب اموال آنها همان شب اتفاق افتاد.

روز بعد، دوشنبه ۲۵ خرداد، راهپیمایی بزرگ مخالفان برگزار شد که بنا به تخمینی که از محمد باقر قالیباف شهردار اصولگرای تهران نقل می شود، حدود سه میلیون نفر در آن شرکت کردند.

در حاشیه این راهپیمایی بود که برای نخستین بار تعدادی از معترضان در اثر تیراندازی مأموران کشته شدند. تصاویر ویدیویی که بعدا منتشر شد، نشان می داد که مأموران از درون یک پایگاه بسیج که مورد حمله مخالفان قرار گرفته بود به سوی معترضان تیراندازی می کردند. رادیو دولتی ایران روز بعد تعداد کشته شدگان این روز را ۷ نفر اعلام کرد.

وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا در همین روز (دوشنبه) برای نخستین بار از نحوه برخورد حکومت ایران با معترضان انتقاد کردند. باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در نخستین واکنشی که به حوادث پس از انتخابات ایران نشان می داد، گفت که از این حوادث نگران است، اما در امور داخلی ایران دخالت نمی کند.

روز بعد آیت الله خامنه ای نمایندگان نامزدها و مسئولان وزارت کشور و شورای نگهبان را فراخواند و با آنها گفت و گو کرد. او نمایندگان نامزدها را به آرامش و پیگیری اعتراضاتشان از مسیر قانون دعوت کرد، اما همانجا به صراحت گفت که ابطال انتخابات را نخواهد پذیرفت.

بازداشت چهره های سیاسی، اعمال محدودیت های بی سابقه بر رسانه ها، تجمع های بزرگ خیابانی معترضان، تجمع های کوچک تر هوادارن دولت و فضای متشنج تا جمعه ادامه یافت.

از صبح جمعه همه منتظر بودند که نخستین واکنش علنی رهبر ایران را به حوادث پس از انتخابات بشنوند؛ همه می دانستند که خطبه های نمازجمعه آن روز تهران مسیر حرکت حکومت را در روزها و ماه های بعد مشخص خواهد کرد و از خود می پرسیدند که آیا او در برابر معترضان نرمش نشان خواهد داد و حضور و خواسته های آنها را به رسمیت خواهد شناخت؟

آیت الله خامنه ای حدود ظهر جمعه و در چنین فضایی سخنرانی خود را از تریبون نمازجمعه تهران آغاز کرد.
بازخوانی سخنرانی

او در ابتدای سخنانش آیه هایی از قرآن خواند و در تفسیر آن گفت که این آیه ها هنگامی نازل شده است که مسلمانان پس از تن دادن حضرت محمد به صلح حدیبیه “مضطرب” و “مشوش” شده بودند و آنگاه خداوند به دلهای آنها آرامش داد.

با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی ایران و علاقه آیت الله خامنه ای به تشبیه وقایع روز با شرایط دوران اولیه اسلام (که بعدها هم ادامه یافت)، تردیدی نبود که اشاره او به اضطراب و تشویشی است که در دل هواداران حکومت به وجود آمده است، اما آیا اشاره او به این نکته که پیامبر اسلام در ماجرای حدیبیه در برابر مخالفان “در مواردی کوتاه آمد”، معنای خاصی داشت؟

شنوندگان سخنرانی آن روز برای دریافتن پاسخ این سئوال ناچار بودند که تا خطبه دوم صبر کنند، در این خطبه بود که آقای خامنه ای مستقیم به سراغ انتخابات رفت.

او، چنان که انتظار می رفت، ابتدا از حضور گسترده مردم در انتخابات تجلیل کرد و گفت که این حضور نشان دهنده امیدواری مردم به آینده، اعتماد آنها به حکومت و وجود احساس آزادی در آنها است.

رهبر ایران سپس گفت: “هدف دشمن این است که اعتماد را بگیرند تا مشارکت را بگیرند، تا مشروعیت را از جمهوری اسلامی بگیرند”.

او گفت که “آنها” زمینه سازی برای این کار را از پیش از انتخابات شروع کردند و مدام از خطر وقوع تقلب گفتند تا زمینه را آماده کنند و مناظره ها هم به این فضا کمک کرد، اما دعوای موجود، دعوای میان عناصر درون نظام است نه میان نظام و بیرون از نظام.

آیت الله خامنه ای سپس به موضوع مناظره های انتخاباتی پرداخت و ضمن برشمردن نکات مثبت و منفی آنها، از اکبر هاشمی رفسنجانی و علی اکبر ناطق نوری (دو چهره ای که آقای احمدی نژاد فرزندان آنها را در جریان مناظره ها تلویحا به فساد اقتصادی متهم کرده بود) دلجویی کرد.

اما دلجویی از آقای هاشمی رفسنجانی نکته جالب دیگری هم با خود داشت، آیت الله خامنه ای گفت: “بین ایشان و آقای رئیس جمهور از همان انتخابات سال ۸۴ تا امروز اختلاف نظر بود، الآن هم هست؛ هم در زمینه مسائل خارجی اختلاف نظر دارند، هم در زمینه نحوه اجرای عدالت اجتماعی اختلاف نظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیک تر است”.

طبعا این حمایت قاطع از نظرات و عملکرد آقای احمدی نژاد به مذاق مخالفان او و معترضان انتخاباتی خوش نیامد، اما آنها هنوز حرف های اصلی آیت الله خامنه ای را نشنیده بودند.

او سرانجام به موضوع حساس و تعیین کننده تقلب در انتخابات رسید و احتمال تقلب گسترده (به گفته خودش یازده میلیونی) را به کلی رد کرد؛ به این ترتیب معلوم شد که نتیجه بازشماری آرا توسط شورای نگهبان، یا هر اقدام دیگری که رهبر ایران آن را “درچارچوب قانون” قلمداد می کند، به تغییر نتیجه نهایی انتخابات منجر نخواهد شد.

با این حال او برای رفع هر گونه تردید در این مورد گفت که “زیر بار بدعت های غیر قانونی” نخواهد رفت: “این تصور هم غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات خیابانی، یک اهرم فشاری علیه نظام درست می کنند و مسئولان نظام را مجبور می کنند که به عنوان مصلحت زیر بار تحمیلات آنها بروند… این محاسبه غلطی است، عواقبی هم اگر پیدا کند مستقیما متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد بود”.

آیت الله خامنه ای در مورد تجمع های پس از انتخابات از عبارات “اردوکشی” و “زورآزمایی خیابانی” استفاده کرد و گفت که اگر نامزدهای انتخاباتی یا فعالان سیاسی به “افراط گری” دامن بزنند، کار به جاهای “حساس و بسیار خطرناک” خواهد رسید که “خود آنها هم دیگر نمی توانند آن را جمع کنند”.

این جمله ظاهرا یادآوری سخنی بود که او در دیدار خصوصی عصر یکشنبه هم به آقای موسوی گفته بود.

اما سخنرانی آیت الله خامنه ای در نمازجمعه روز ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ تهران، بیش از هر چیز به دلیل جملاتی به یاد خواهد ماند که بلافاصله پس از این یادآوری به زبان آورد: “اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند و چه نخواهند مسئول خون ها و خشونت ها و هرج و مرج ها، آنهایند”.

“اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند و چه نخواهند مسئول خون ها و خشونت ها و هرج و مرج ها، آنهایند.”

آیت الله خامنه ای، ۲۹ خرداد ۱۳۸۸

آنچه در ماه های بعد گذشت، نشان داد که نه تنها بسیاری از ناظران خارجی و تقریبا تمام معترضان این استدلال رهبر ایران را رد کردند و حکومت او را مسئول “خون ها و خشونت ها” دانستند، بلکه آنها این سخنان را به عنوان یکی از عوامل اصلی تشدید خشونت ها معرفی کردند.
پس از سخنرانی

ساعتی پس از پایان سخنرانی آیت الله خامنه ای، سازمان عفو بین الملل در اطلاعیه ای اعلام کرد که این سخنرانی “چراغ سبز رهبر ایران برای سرکوب” بوده است.

البته این سخنرانی از نظر خود او و هوادارانش هشداری به معترضان و اتمام حجتی با آنان بود که به مخالفت و اعتراض علنی در خیابان ها پایان دهند.

به نظر می رسد که انتظار او این بود که نامزدهای معترض پس از شنیدن این سخنرانی دست از دعوت دیگران به اعتراض بردارند و خیابان های تهران پس از چند روز، روی آرامش ببیند؛ اما این محاسبه درست از آب در نیامد.

اعتراض به نتیجه انتخابات و نحوه برخورد مأموران حکومتی با معترضان از همان شب بر بام خانه های تهران از سر گرفته شد و نامزدهای معترض هم به سرعت به رهبران یک جنبش اعتراضی وسیع تبدیل شدند.

در جریان اعتراضات خیابانی روز بعد از خطبه های آیت الله خامنه ای، چند تن از معترضان، از جمله ندا آقا سلطان (که بعدا به یکی از نمادهای اصلی جنبش اعتراضی ایران بدل شد) کشته شدند.

این بار بر خلاف وقایع روز ۲۵ خرداد که حمله به پایگاه بسیج، دلیل تیراندازی مأموران اعلام می شد، دلیلی برای تیراندازی به معترضان نبود، مگر اینکه ۲۴ ساعت پس از سخنان هشدارآمیز رهبری، اراده حکومت بر پایان دادن به اعتراضات به هر قیمت قرار گرفته باشد.

به این ترتیب و پس از سخنرانی آیت الله خامنه ای در نماز جمعه ۲۹ خرداد بود که به تدریج شعارهایی علیه او و برخی از نزدیکانش در تجمع های اعتراضی مطرح شد.

آیت الله خامنه ای در جریان حوادث ماه های بعد نشان داد که بر سر آنچه “حق” می پندارد به هر قیمتی ایستادگی می کند. او در مناقشه ای که پس از انتخابات درگرفت، خود و هوادارانش را حق مطلق و مخالفان و معترضان را باطل تشخیص داد و هر چه گذشت، بر این نظر استوارتر شد.

سخنرانی روز ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ در واقع بسیاری از پرده ها را کنار زد و صحنه را تا حدود زیادی شفاف کرد.

آیت الله خامنه ای در این سخنرانی به صراحت این پیغام را برای معترضان فرستاد که از آقای احمدی نژاد حمایت می کند، تمام توانش را برای ممانعت از تغییر نتیجه اعلام شده انتخابات به کار خواهد گرفت، اگر لازم باشد اجازه به کار گرفتن خشونت را هم خواهد داد و مسئول هر خونریزی و خشونتی را هم رهبران سیاسی مخالف دولت می داند.

صحنه سیاسی ایران پیش از آن هرگز چنین شفاف نبود.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates