22.06.2010

وکیل بهزاد مهاجر در مصاحبه با روز: خانواده ای که دیه نمی خواهد باید چه کند؟

روز: با گذشت یک سال ازکودتای انتخاباتی و در حالیکه بسیاری از خانواده های کشته شدگان اعتراضات مردمی با طرح شکایت، خواهان معرفی و محاکمه قاتل فرزندان و عزیزان خود شده اند هنوز به هیچ یک از این شکایات رسیدگی نشده و به برخی از خانواده ها گفته اند شکایات آنها مسکوت خواهد ماند. با محمد شریف، وکیل خانواده مهاجرکه فرزندشان بهزاد، در روز 30 خرداد به شهادت رسید در این زمینه مصاحبه کرده ایم. او می گوید: واقعا نمی دانم خانواده ای که عزیزش را از دست داده و حاضر به معاوضه با پول نیست، چه باید بکند.

پرونده بهزاد مهاجر، یکی از شهدای 30 خرداد جزو معدود پرونده هایی است که با پی گیریهای مکرر خانواده این شهید، به صدور حکم منتهی شده است؛حکمی که خانواده بهزاد مهاجر، نسبت بدان اعتراض کرده و وکلای این خانواده هم روز یکشنبه لایحه اعتراض خود را به دادگاه ارائه داده اند.

بهزاد مهاجر، پس از تماس کوتاهی با خانواده خود در جریان اعتراضات مسالمت آمیز مردمی در روز 30خرداد ناپدید شد و 40 روز بعد پیکر او در حالی تحویل خانواده اش شد که جای يک گلوله روی قسمت چپ سينه او وجود داشت. خانواده آقای مهاجر با طرح شکایتی خواهان معرفی و محاکمه قاتل عزیز از دست رفته شان شدند. شکایتی که در نهایت منجر به صدور حکمی مبنی بر پرداخت دیه شد.

نیما نامداری، خواهرزاده آقای مهاجر پیشتر به “روز” گفته بود که يكي از شعب دادگاه عمومي تهران حكم داده‌است كه با توجه به عدم شناسايي قاتل، پرونده براي پرداخت ديه از محل بيت‌المال به اجراي احكام فرستاده شود.

این حکم در حالی صادر شده است که وکلای خانواده مهاجر از سیر قضایی پرونده حذف شده بودند و بعد از صدور حکم و در روز یکشنبه موفق به مطالعه پرونده شده اند.

با دکتر محمد شریف، وکیل خانواده مهاجر، درباره پرونده موکل شهیدش و حکم صادره گفتگو کرده ایم که در ذیل می آید.

آقای شریف، دادگاه رسیدگی کننده به پرونده اقای مهاجر حکم به پرداخت دیه به خانواده ایشان داده است. ممکن است بفرمایید سیر قضایی این پرونده که منتهی به صدور چنین حکمی شده، چگونه بوده است؟

بعد از اینکه ما موفق شدیم وکالت نامه را روی پرونده بگذاریم، می بایست پرونده یک سیر قضایی را طی می کرد تا امکان عمل به وظیفه وکالت برای ما فراهم شود. به عبارت دیگر می بایست پرونده منتهی به صدور کیفرخواست می شد و مرجع قضایی از طریق ابلاغ احضاریه به ما خبر می داد که پرونده به کدام شعبه دادگاه کیفری استان ارجاع شده تا ما بتوانیم اقدام کنیم اما چنین اتفاقی نیفتاد و ما به ناچار، یک لایحه به بازپرس پرونده تسلیم کردیم مبنی بر اینکه موکلین ما در پی گرفتن دیه نیستند و می خواهند قاتل عزیزشان شناسایی محاکمه و مجازات شود. لایحه را به ثبت رساندیم و منتظر ماندیم که دادگاه به ما خبر دهد و بتوانیم پرونده را مطالعه کنیم و سیر قضایی پرونده طی شود که این مساله صورت نگرفت؛ما اما به دلیل وضعیت خاص پرونده و برخی اخباری که می شنیدیم به طور مداوم مراجعه می کردیم تا با وضعیت غیر قابل پیش بینی مواجه نشویم و متوجه شدیم که خواهران بهزاد را احضار کرده اند و آنها هم گفته بودند که به هیچ عنوان دیه نمی خواهیم اما نمی دانم تحت چه شرایطی نوشته و امضا کرده اند که ما به دنبال یافتن قاتل و مجازات او و گرفتن دیه هستیم. و همین طور گذشت تا اینکه از یکی از شعبه های دادگاه عمومی حکمی به ما ابلاغ شد مبنی بر اینکه بیت المال محکوم به پرداخت دیه شده است. در این حکم که به ما ابلاغ شد، ذکر شده بود که پرونده به شعبه دادگاه کیفری استان ارجاع شده و چون قاتل یافت نشده، بیت المال را به پرداخت دیه محکوم کرده اند.

در توضیحی که آقای نامداری به من داده اند، دو خواهر آقای مهاجر برای بحث های اداری و شناسایی اولیای دم احضار و از آنها خواسته شده بود متن شکایت و خواست خود را بنویسند و چون آنها هم به مباحث قضایی آشنا نبودند آنچه را که در همان شعبه به آنها دیکته شده بود نوشته اند.

ما در آن لایحه ای که به بازپرس داده بودیم نوشته بودیم که بستگان بهزاد شاکی، قاتل را می خواهند ولو اینکه در انتها نوشته باشند که دیه هم می خواهند اما در اصل آنها خواهان شناسایی و محاکمه قاتل هستند و بارها همین موضوع را خانواده بهزاد به صورت مکتوب به دادسرا ارائه داده اند.

آقای شریف از توضیحات شما این نتیجه را می گیرم که شما در جریان روند پرونده و تشکیل دادگاه و صدور حکم نبوده اید و هیچ اطلاعی به شما به عنوان وکیل پرونده داده نشده. درست است؟

بله این حکم به هیچ وجه قابل انتظار نبود. این حکم نشان می دهد که پرونده به دادگاه کیفری استان رفته و تصمیم قضایی درباره آن گرفته شده و ما به عنوان وکلا و خانواده بهزاد، به هیچ عنوان در جریان قرار نگرفته ایم. اگر دادگاهی تشکیل داده شده، چرا به ما هیچ اطلاعی ندادند؟ باید به ما ابلاغ می کردند و ما پرونده را مطالعه می کردیم، لایحه می نوشتیم اما ما کاملا از سیر قضایی پرونده کنار گذاشته شدیم. این حکم که به دست ما رسید متوجه شدیم که دادگاه تشکیل شده و حکم نیز صادر کرده است و من بعد از باخبر شدن از این قضیه، از صمیم قلب به موجودیت خودم به عنوان یک وکیل شک کردم. چون اصلا به من ابلاغ نکردند و احضاریه ندادند که من بدانم پرونده به کدام شعبه رفته، کیفرخواست کی صادر شده که من دنبال کنم.

پرونده ابتدا به دادگاه کیفری استان فرستاده شده اما گفتید که حکم را دادگاه عمومی داده؟

بله دادگاه کیفری به پرونده قتل رسیدگی می کند نه پرداخت دیه؛ و صلاحیت رسیدگی به پرونده های قصاص را دارد، لذا گفته قاتل پیدا نشد و عدم صلاحیت رسیدگی زده و پرونده را به دادگاه عمومی جزایی فرستاده و این دادگاه هم حکم را صادر و به ما ابلاغ کرده است.

شما بعد از صدور حکم و روز یکشنبه موفق به مطالعه پرونده شده اید ممکن است بفرمایید مستندات عدم پیدا شدن قاتل و صدور چنین حکمی در پرونده چی است؟

ما کلا از سیر قضایی پرونده حذف شده بودیم و تا دو روز پیش از محتوای پرونده موکل مان نیز اطلاعی نداشتیم. دو روز پیش خانم مغزی، همکار من موفق به مطالعه پرونده شد اما ما به هیچ وجه دلایلی مبنی بر اینکه دادسرا و بازپرسی، کوچکترین قدم و تحقیقاتی برای یافتن قاتل انجام داده باشد ندیدیم.

یعنی در اصل این پرونده بدون انجام کوچکترین تحقیقاتی به صدور حکم منتهی شده است. پیش تر گویا به خانواده آقای مهاجر گفته بودند که مظنون را معرفی کنند درست است؟

بله از خانواده بهزاد پرسیده بودند که به چه کسی مظنون هستید! در حالیکه این سئوال اصلا با تعریف دادسرا و دادگاه مغایرت دارد و ما اعتراض کردیم و گفتیم موکل ما به قتل رسیده و این هم گزارش پزشکی قانونی که نشان می دهد گلوله چگونه وارد بدن شده، دو دنده را شکسته و چگونه از بدن خارج شده و اسلحه از چه نوعی بوده و…. کشف جرم هم بر عهده دادسرا است و نمی تواند به شاکی محول کند و بگویید شما بیایید مظنون را معرفی کنید. مگر می شود بستگان بهزاد که با او نبوده اند و بعد از چند روز جسد او را تحویل گرفته اند، مظنون رامعرفی کنند؟ این کار دادسرا کاملا غیر قانونی است.

و اکنون شما به این حکم اعتراض کرده اید؛ ممکن است بفرمایید چه اقدامات حقوقی در این قضیه انجام خواهید داد؟

بعد از اینکه حکم به ما ابلاغ شد ما یک لایحه نوشتیم و به حکم اعتراض کردیم و این لایحه به ثبت رسید. در این لایحه همه موارد را نوشتیم و اعتراض کردیم به اینکه از سیر قضایی پرونده کنار گذاشته شده ایم و نوشتیم آنچه که بارز و مشخص است این است که موکل ما در یک زمان و مکان معین و با اسلحه معین به قتل رسیده است؛ حتی فاصله نسبی شلیک گلوله هم مشخص شده است و آثار شلیک را هم مشخص کرده اند که این گلوله چگونه باعث قتل بهزاد شده و چگونه به ستون فقرات و دنده های او آسیب رسیده است. محل ورود گلوله هم معین است، اما محل خروج مشخص نیست به دلیل چرخش گلوله که درون بهزاد را متلاشی کرده است. از طرفی نوشتیم که فرمانده عملیات آن روز، آن ساعت و آن مکان معین است و فرمانده عملیات را احضار و بازجویی کنید. یعنی در اصل لایحه ای که ما باید به دادگاه کیفری استان می دادیم را در این مرحله تجدید نظر موفق شدیم بدهیم و حالا منتظریم ببینیم در مرحله تجدید نظر، پرونده چه سیری طی می کند و چگونه برخورد می کنند.

در مصاحبه ای که قبلا با آقای نامداری داشتم ایشان گفته بودند بازپرس پرونده گفته “فرماندهي عمليات در روز 30 خرداد با سپاه پاسداران بوده و من نمي‌توانم آنها را احضار كنم؛ شما اگر دوست داريد خودتان برويد از سپاه شكايت كنيد”.

همین در خواست، یک درخواست حیرت انگیز است که دادسرا به شاکی بگوید شما بیا از یک نهاد مشخص شکایت کن. این کاملا غیر قانونی است. شاکی فقط شکایت را مطرح می کند و می گوید که عزیز من به قتل رسیده و کار کشف جرم بر عهده دادسرا و بازپرس است. من واقعا نمی دانم چه اسمی روی این قضیه بگذارم که بازپرس به شاکی بگوید شما بیایید از نهاد مسلح شکایت کنید.

به سایر خانواده های شهدا نیز که شکایت کرده بودند گفته شده است دیه بگیرید در غیر این صورت به پرونده ها رسیدگی نخواهد شد.

اینکه خانواده ها را فرا خوانده و می گویند دیه بگیرید و پرونده ها مسکوت خواهد ماند و…. واقعا نمی دانم خانواده ای که عزیزش را از دست داده و حاضر به معاوضه با پول نیست، چه باید بکند.

با توجه به سیر پرونده، شما به نتیجه رسیدن پرونده های شکایت خانواده های جان باختگان بعد از انتخابات، از جمله پرونده موکل خودتان در سیستم قضایی امیدی دارید؟

وقتی کاملا از روند قضایی کنارمان می گذارند و فقط حکم را ابلاغ می کنند، دیگر خودتان می دانید قضیه چیست و طرح هر پرسش دیگری بی فایده است. یعنی موازین صریح دادرسی و موازین بدیهی و محوری دادرسی وقتی انجام نمی گیرد همه چیز مشخص است. وقتی بر اساس پرونده، که همکارم مطالعه کرده، می بینیم که هیچ تحقیقاتی برای کشف جرم صورت نگرفته، نمی دانم چی باید بگویم؛ فقط امیدوارم از این مرحله که در جریان پرونده قرار گرفتیم بتوانیم پی گیری کنیم. بدیهی است اگر احساس کنم بعد از این هم، قرارست یک تصمیم و یک حکم از پیش تعیین شده را بدهند، از وکالت موکلم استعفا می دهم تا بیش از این شرمنده موکلم نباشم.

آقای شریف سپاسگزارم از وقتی که در اختیار من گذاشتید و در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.

من همیشه از مصاحبه گریزان هستم و سعی می کنم به کار وکالت خود بپردازم اما گاهی چاره ای نمی ماند. یک ضرب المثل عربی است که بیشتر هم بالای منبرها از آن استفاده می کنند که می گوید “نعمتان مجهولتان الصحت و الامان”. این امنیتی که از آن صحبت می شود در هر کشوری بر عهده قوه قضائیه است و اگر این قوه به وظیفه اش عمل نکند امنیت فاتحه اش خوانده است. در این پرونده ها ملاحظه می فرمایید وضعیت چگونه است و تفسیر امنیت را از همین پرونده ها می بینیم که چگونه است.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates