25.06.2010

رقابت پنهان و آشکار ایران و عربستان در منطقه

دویچه‌وله: ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی، ظرف ۵ سال سلطنت خود، استقلال بیشتری نسبت به آمریکا نشان داده و سیاست منطقه‌ای فعال‌تری در پیش گرفته است. ملک عبدالله تبدیل شدن جمهوری اسلامی را به یک قدرت منطقه‌ای تحمل نمی‌کند.

ناظران بین‌المللی ملک عبدالله را محافظه‌کارتر و پان‌عرب‌تر از سلف وی ملک فهد می‌دانند. پادشاه فعلی عربستان، ۵ سال پیش، پس از مرگ برادر ناتنی خود ملک فهد، در شرایطی بر تخت سلطنت نشست که محمود احمدی‌نژاد اندکی پیش از آن به ریاست‌جمهوری ایران انتخاب شده بود. در ریاض پیش‌بینی می‌شد که سیاست منطقه‌ای عربستان، در رقابت با جمهوری اسلامی ایران، وارد دوران دشوارتری شود.

ایران، قدرت برتر منطقه؟

“گیدو اشتاین برگ” اسلام‌شناس همکار بنیاد علوم و سیاست برلین، در مقاله‌ای برای سایت چهارزبانه “قنطره” (پل)، بر رقابت‌های ایران و عربستان سعودی پرتو افکنده است. به عقیده او، هنگامی که ملک عبدالله جای ملک فهد را گرفت، در ریاض این نگرانی وجود داشت که جمهوری اسلامی، به کمک برنامه اتمی خود، در خاورمیانه و حوزه خلیج فارس، به قدرت برتر منطقه تبدیل شود.

اشتاین‌برگ می‌نویسد:«جمهوری اسلامی سال‌ها است می‌کوشد خود را به عنوان قدرت برتر خلیج فارس به رسمیت بشناساند و در حد امکان حوزه نفوذ خود را در میان شیعیان خلیج فارس، عراق و لبنان گسترش دهد».

به نوشته اسلام‌شناس آلمانی، عربستان سعودی معتقد است که جمهوری اسلامی ایران در برنامه اتمی خود هدف‌های نظامی را دنبال می‌کند. این موضوع به اضافه لحن تند احمدی‌نژاد، ریاض را واداشته که در حوزه سیاست منطقه‌ای فعال‌تر شود. نگرانی عربستان سعودی یک دلیل مضاعف هم دارد: این احساس که سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، در دو حوزه مهم برای عربستان، یعنی در بحران فلسطین و کنترل خلیج فارس، شکست خورده است.»

تضادهای ریاض و واشنگتن

از دید ملک عبدالله، دولت آمریکا می‌بایست برای جلوگیری از انفجار خشونت، پس از انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۰، نقش بسیار فعال‌تری ایفا می‌کرد. از دید پادشاه عربستان، آمریکا همچنین از طریق سرنگون ساختن صدام حسین، ناخواسته به تحقق امیال تهران برای بی‌ثبات کردن منطقه کمک کرد.

اسلام‌شناس آلمانی، در مقاله خود بر این نکته تاکید می‌کند که اصولا جنگ عراق دلیل مهمی برای فعال‌تر شدن سیاست منطقه‌ای عربستان بود. این کشور، با ناراحتی شاهد آن بود که در بهار ۲۰۰۵ یک ائتلاف شیعی نزدیک به ایران، دولت را در بغداد تشکیل داد. این‌که در جنگ مذهبی پس از آن، شبه‌نظامیان شیعی به پیروزی رسیدند، موقعیت را از دید عربستان بازهم بدتر کرد.

ریاض و حوزه نفوذ تهران

به نوشته گیدو اشتاین‌برگ، از سال ۲۰۰۵ خنثی کردن تلاش‌های سلطه‌جویانه ایران نه تنها در حوزه خلیج فارس، بلکه همچنین در فلسطین، لبنان و سوریه، به مهم‌ترین بخش سیاست ‌منطقه‌ای عربستان تبدیل شد و این کشور نقش مهم‌ترین رقیب ایران در جهان عرب را یافت.

عربستان، در چارچوب این سیاست، کوشید به دولت‌های مخالف جمهوری اسلامی در منطقه، مثل مصر، اردن و کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس و بازیگرانی مثل جنبش فتح فلسطین یا جنبش ۱۴ مارس لبنان نزدیک و نزدیک‌تر شود. همزمان، ریاض کوشید با کاهش تنش‌های داخلی فلسطین و لبنان، قدرت عمل ایران را کاهش دهد. در چارچوب همین سیاست بود که پیمان مکه در فوریه سال ۲۰۰۷ میان حماس و الفتح امضا شد و این دو با تشکیل یک دولت وحدت ملی در فلسطین موافقت کردند.

نقاط اشتراک و افتراق عربستان و آمریکا

کارشناس بنیاد علوم و سیاست آلمان، در ادامه این بحث می‌نویسد که میانجی‌گری عربستان سعودی برای نزدیک کردن حماس و الفتح، زمینه‌ساز یک بحران تازه میان ریاض و واشنگتن شد. دولت آمریکا، در انگیزه‌های ضد‌ایرانی عربستان سهیم بود، اما انزوای حماس را می‌طلبید و به همین دلیل طرح‌های رهبری عربستان سعودی را مدفون کرد. ملک عبدالله در نشست ماه مارس ۲۰۰۷ اتحادیه عرب، اقدام آمریکا را در زمینه تحریم مسئولان فلسطینی محکوم کرد.

از دید اسلام‌شناس آلمانی، عربستان سعودی به رغم همه تلاش‌های خود از سال ۲۰۰۵ به این‌سو، نتوانسته مانع رشد نفوذ جمهوری اسلامی ایران شود. دلیل شکست عربستان این بوده که پاسخ مناسبی برای برنامه اتمی ایران نداشته است.

اشتاین برگ در مقاله خود می‌نویسد: «سعودالفیصل وزیرخارجه عربستان سعودی ظاهرا در ماه مه سال ۲۰۰۶ به جورج بوش گفته است: ما، در زمینه رابطه با ایران با دو کابوس دست به گریبان هستیم، اول این که ایران به بمب اتمی برسد و دوم این که آمریکا برای جلوگیری از این امر دست به حمله نظامی بزند.»

ایران اتمی یا آتش در خلیج فارس؟

کارشناس آلمانی در ادامه این بحث، می‌افزاید: «نشانه‌های زیادی گواهی می‌دهند که ریاض حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران را ترجیح می‌دهد، اما رهبری عربستان می‌داند که کشورهای حوزه خلیج فارس نخستین قربانیان عملیات انتقامی جمهوری اسلامی‌خواهند بود. در همین‌جا است که سیاست ملک‌عبدالله درمانده می‌شود.

در پایان مقاله، اسلام‌شناس آلمانی پیری ملک‌عبدالله و به طور کلی پیری رهبران عربستان سعودی را دلیل نهائی شکست سیاست‌های ریاض می‌داند و می‌نویسد:«این واقعیت احتمالا در دوران جانشین احتمالی ملک‌عبدالله نیز تغییری نخواهد کرد. زیرا “ولیعهد سلطان” که اکنون وزیر دفاع است، ۸۵ سال دارد و جانشینان بعدی وی نیز امروز ۷۷ ساله و ۷۴ ساله‌اند. به این دلیل، عربستان سعودی در کادر رهبری خود به جوان‌گرائی بنیادی نیاز دارد.»

به‌رغم ناکامی‌های عربستان سعودی در مقابله نفوذ ایران در منطقه که نویسنده قنطره به آن‌ها اشاره دارد، در ماه‌های اخیر عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی موفق شده‌اند بسیاری از خریداران سنتی نفت ایران را به سوی خود جلب کنند که چین مهمترین آنهاست. اگر این روند که هماهنگ با تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران پیش می‌رود، ادامه یابد، ممکن است بتواند همه‌ی ناکامی‌های سال‌های اخیر عربستان در مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی را جبران کند.

جواد طالعی

تحریریه: مصطفی ملکان

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates