از امروز به کسی نخواهم گفت «سبزاللهی»
خودنویس: «…از نقد استقبال می کنیم و معتقدیم باعث شکوفایی جنبش و سازندگی می شود اما اینکه حاکمیت توتالیتر فعلی ممکن است از این نقدها خیلی خوشحال شود و فکر کند جنبش تضعیف می شود، اهمیتی ندارد. من معتقدم که نقد باعث پیشرفت و رشد جنبش می شود….». اینها را یک منتقد نگفته است، گفته زهرا رهنورد است. پاسخی است به بسیاری از مخالفان نقد رهبران جنبش سبز. پاسخی است به تمامی کسانی که سوال در باره دهه ۶۰ را جایز نمیدانند. پاسخی است به همه کسانی که برای منتقدین حد و مرزی تعیین میکنند که سکوت و مسکوت ماندن را برگزینند. خانم رهنورد شاید مهمترین کلام هفته و یا سال را گفته باشند. خانم رهنورد حتما نمیدانند چه تلاشی برای حذف منتقدین از سایتهای مختلف انجام گرفته است. خانم رهنورد حتما خبر ندارند که در فلان کافه پاریس چه طرحی برای زدن منتقدان ریخته میشود، پاریس که محل خلاقیت بود و تولید فکر…خانم رهنورد احتمالا نمیدانند در «محافل آنلاین» دوستان برای زدن منتقدین چه تلاشهای سازندهای که صورت نمیگیرد.
خانم رهنورد و میرحسین موسوی البته وقتی میگویند که نمایندهای در خارج از کشور ندارند، و رسانهای تحت نام خود در خارج راهاندازی نکردهاند، طبیعتا کار بر گروهی سخت خواهد شد. «بیزنس» به هم میریزد. تجارتی که نقد برایش زهر مار است.
اما اشتباه نکنید دوستان! به جای اینکه همدیگر را از میدان به در کنیم، شاید بتوانیم فکرهایمان را روی هم بگذاریم و جمع جبری همه ما عملا منفی از آب در نیاید.
شاید بسیاری از ما در روش با هم مخالف باشیم. اما دشمن نیستیم. اول از همه معلوم کنیم که سهمی نمیخواهیم و اگر به دنبال رسانهای برای مردم ایران هستیم، ببینیم چه چیزی کم دارند و ما چه میتوانیم به مردم ببخشیم. اگر زیاد دارند، که هیچ، اما اگر برای رشد دموکراسی، رسانههای موجود را ناکافی میدانیم، برویم و اول برخورد دموکراتیک بیاموزیم و اگر توانستیم، کنار هم کاری برای شهروندانمان انجام دهیم. از خودم شروع میکنم که برای شوخی کسانی که هیچ انتقادی را از سران سبز بر نمیتابیدند را «سبزاللهی» نامیدم. بعدا هم به من گفتند که استاد هادی خورسندی پیش از من به کار برده بود. دیروز یکی از دوستان فیسبوکی میگفت تاثیر این متلک آنقدر زیاد بوده که او را نا امید کرده. من از امروز دیگر به آدمهایی که گمان میکنم بیمنطق هستند و میتوانستند نباشند، نمیگویم «سبزاللهی» تا کسی ناراحت نشود.
اما شما هم لطفا از خر شیطان پیاده شوید! یعنی چه که مسائل دهه ۶۰ را باز نکنید تا مبادا «حاکم توتالیتر» شاد شود؟ اگر قبول دارید که اشتباه کردهاید، خب بگویید که اشتباه کردهاید و میخواهید جبران کنید. اگر قبول ندارید که اشتباهی شده، خب بحث میکنیم.
اگر کسی در سنین جوانی کاری اشتباه کرد، و حالا در میانسالی به این نتیجه رسیده که کارش خطا بوده، چرا نباید بگوید که اشتباه کرده؟ بدتر اینکه از موضع دفاع از کار خطایی که حقوق مردم را نقض کرده، بخواهد دهان منتقد را ببندد.
اگر کسی بگوید اشتباه کرده و میخواهد جبران کند، باید فرصتش داد. همه ما اشتباه کردهایم. از همکار خبرچینی که در تحریریه روزنامه … مینشست و بعدها از تو عذرخواهی میکند برای کارش و حلالیت میطلبد، تا وزیری که فهمیده فلان دستورش باعث بیکاری غیرمنطقی تعداد زیادی از شهروندان شده.
از کسی که در ماشین گشت مینشست و همکلاسیهای «گروهکی» را شناسایی میکرد، تا فلان روشنفکر دینی عضو سابق اطلاعات سپاه که در سال ۶۲ مانع به دانشگاه رفتن یکی از دوستان طرفدار شریعتیاش شده…
اینجا بحث تفتیش عقیده نیست. بحث این است که هر کدام با دیدگاهی و اندیشهای، میخواهیم کاری برای ایران بکنیم. برای هموطنانمان، برای آینده فرزندانمان. اول به خودمان نگاه کنیم. هر از گاهی لازم است. اول خودمان را بشناسیم. فکر کنیم اگر خداوند میخواست ما را به شکل حیوانی بیافریند، چه جانوری بودیم؟ در قالب همان جانور، چگونه میتوانیم مفید باشیم؟ آیا میتوانیم در کنار هم در یک کشتی نوح کنار هم مثل بچه آدم بنشینیم؟
من میگویم میشود.
—————-
۱- اگر هر از گاهی خودمان را نقد کنیم بد نیست. خب گاهی آدم داغ میکند و به زمین و زمان لگد میپراند
۲- واضح بگوییم که هدفمان چیست، تعارف نداشته باشیم. اگر هدفمان مالی است، راحت بگوییم. اینکه خودمان را چسباندهایم به جنبش برای سود مالی در سرزمین غربت، چه عیبی دارد؟ خب اگر تواناییهای بالای یک نویسنده بتواند رسانهای را تغذیه کند، نوش جانش.
۳- به جای زیرابزنی با اسم مستعار، خیلی راحت به همدیگر نامه بنویسیم. امروز یکی از دوستان نویسنده محترم جرس که بر من بی آنکه نامی ببرد تاخته بود، و من در وبلاگم جواب داده بودم، برایم نامه نوشت و از روش کارم ایراد گرفت. من هم جوابش را دادم، اما خوشحال شدم که انتقادش را به این شکل متمدنانه طرح کرده.امروز در فیسبوک دیدم که فردی با نام مستعار، نویسندهای را متهم به همکاری با فلان نهاد کرده بود. باید یک روز تکلیفمان را با افراد بدون هویت که معلوم نیست از جایی تغذیه میشوند یا نه معلوم کنیم. انتقاد با نام مستعار عالی است، اما اتهام بستن، نه!
پیام برای این مطلب مسدود شده.