نگرانی کیهان از دور جدید تصفیه در جمهوری اسلامی
خودنویس: یک عضو ارشد روزنامه کیهان در جلسه انصار حزب الله گفت: «در کشور جریانی در حال ظهور است که میخواهد بگوید من از رهبری انقلابیتر هستم. جریانی که در صدد است طیف حزباللهی جامعه را مقابل آقا قرار دهد و نسبت به ایشان مسألهدار کند. این جریانی است که نمیخواهد کشور روی آرامش به خود ببیند و حتیالمقدور میخواهد دور آقا را خلوت کند و فقط خودش بماند و زمانی که چنین شد بگوید حالا که من فقط ماندهام …»
به نظر میرسد سرانجام نوبت به حذف اصولگرایان تندرو هم رسیده است. پس از حذف اصلاحطلبان و اصولگرایان میانه روئی مانند ولایتی، رضایی، باهنر و افروغ، حالا کیهان نشینان نیز احساس خطر کردهاند. این البته شیوه تمام حکومتهای اقتدار گرایانه است. به خصوص وقتی گروهی خود را عین ارزش و ایدئولوژی و عین حکومت می دانند و نیروی نظامی اقتدار گرا نیز پشتیبانشان هستند.
مهدی محمدی کارشناس مسایل سیاسی و دبیر سیاسی روزنامه کیهان در جلسه انصار حزب الله اعلام کرده: «در کشور جریانی در حال ظهور است که میخواهد بگوید من از رهبری انقلابیتر هستم. جریانی که در صدد است طیف حزباللهی جامعه را مقابل آقا قرار دهد و نسبت به ایشان مسألهدار کند. این جریانی است که نمیخواهد کشور روی آرامش به خود ببیند و حتیالمقدور میخواهد دور آقا را خلوت کند و فقط خودش بماند و زمانی که چنین شد بگوید حالا که من فقط ماندهام، باید اختیارات را تفویض کنید. چرا که من ۲۵ میلیون رأی دارم و …»
همچنین اضافه کرده: «در مقطعی اتفاقاتی افتاد که نباید میافتاد، با این همه هزینهای که نظام پرداخته بود، سزاوار نبود که در این دولت بعضی اقدامات اتفاق بیفتد. البته اینها مربوط به حالا نیست بلکه مربوط به سال دوم آغاز کار این دولت به بعد است که حالا آرام ارام خود را علنی میکند و بیجهت نیست که آقای مشایی سخنرانی میکند و میگوید: «کار به جایی خواهد رسید که یک سال دیگر حزباللهیها احمدینژاد را تکفیر میکنند. مگر قرار است دولت چه کاری انجام دهد که توسط حزباللهیها تکفیر شود؟ مگر برنامه شما چیست که از حالا پیشبینی میکنید. آنها پیشبینی نمیکنند، بلکه خبر از برنامه خودشان میدهند.»
این گفتهها را باید کنار برخی گفتههای دیگر گذاشت تا نتایج روشن تری حاصل شود. در همین ماه گذشته تعدادی از این نقل قول ها منتشر شده که نشان دهنده آمادگی حمله سازمان یافته سپاه و نیروهای حامی احمدی نژاد به سایر اصولگرایان است. غلامحسین الهام گفته: «جریان اصولگرایی متشكل از احزاب مختلف است و دور از ذهن نیست كه بین آنها اختلاف وجود داشته باشد. البته ریزشهایی نیز در این جریان صورت گرفت و عدهای كه در این جریان حضور داشتند به تدریج در مبانی خود بازنگری كردند. عدهای گفتند كه ما اصولگرای اصلاحطلب هستیم یا برعكس و در واقع تلاش كردند كه نشان دهند كه هم آنطرفی هستند و هم اینطرفی و در واقع مبانی خود را شفاف نكردند البته به نظر من این افراد در مبانی میلنگند و برای این افراد تصاحب قدرت اصالت دارد و نه مكتب و اندیشه. …. شاخص اصولگرایی برای مردم رهبری هستند و مردم از احزاب اصولگرا عبور كردهاند، مردم اصولگرا هستند و از جریانهای اصولگرا عبور كردهاند. اصولگرایانی كه از مردم جا ماندهاند باید خود را به مردم برسانند تا ماندگار شوند و اگر بخواهند مردم را مدیریت كنند باید بدانند كه مردم زیر بار مدیریت اینچنینی نمی روند و شاخص مردم در اصولگرایی رهبری است.»
همچنین مشائی در اظهاراتی در مورد شریعتمداری گفته است: «برای خیلی از شما شریعتمداری مظهر حمایت از دولت است. اما ایشان اصلا احمدینژاد را قبول ندارد. من این موضوع را اثبات میکنم. یک سال دیگر خواهید دید؛ اینکه ایشان نماینده رهبری هستند دلیل نمیشود که ما ایشان را نقد نکنیم. شما در خیابان به خیلی از کسانی که نسبت شان به رهبر انقلاب بیشتر از ایشان بوده است فحش دادید. این دلیل نمیشود که بخاطر این نسبت وی را نقد نکنیم. من این حرفها را قبول ندارم.»
همچنین گفته های برخی اصولگرایان جای تامل دارد. مانند گفته های امیر محبیان از اعضای شورای سردبیری رسالت: «این احتمال وجود دارد كه آقای احمدینژاد به این سمت برود كه در شكلدهی به انتخابات آتی ریاست جمهوری و پیش از آن به عنوان شرط و مقدمه لازم در انتخابات مجلس آینده نقش موثرتری داشته باشد، حتی این نظر وجود دارد كه ممكن است مدل پوتین برگزیده شود، یعنی آقای احمدینژاد تلاش كند كه فرد نزدیك به خودش را به عنوان رییسجمهور آینده مطرح كند.»
به نظر می رسد کم کم اصول گرایان تندرو نیز احساس خطر کرده اند. کسانی که فکر می کردند با حذف اصلاح طالبان به اهداف خودشان رسیدهاند حالا خود در آستانه حمله قرار گرفتهاند. اما این دسته از اصول گرایان مانند اصلاح طلبان دست و پا بسته نیستند. آن ها تقریبا در تمامی سطوح حکومت نیروهای پر قدرتی دارند از شورای نگهبان، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت گرفته تا سازمانهای زیر نظر رهبری. و رسانههای قویای نیز در اختیار دارند. صدا و سیما، روزنامههای متعدد و حتی تریبون نماز جمعه. بنابراین باید در آینده نزدیک که شاید انتخابات ریاست جمهوری آینده باشد در انتظار جنگ بزرگی باشیم. از هم اکنون نشانههای این نبرد بزرگ دیده میشود. البته به نظر می رسد پیروز این میدان هر کدام از طرفین که باشند ناچار به دادن هزینه های زیادی خواهند بود. ولی به راستی پیروز این میدان چه کسی خواهد بود؟ آیا احمدی نژاد و نیروهای نظامی حامیاش میتوانند به همان راحتی که اصلاح طلبان را حذف کردند، اصول گرایان را نیز حذف کنند؟ به نظر میرسد جواب مثبت است. به شرطی که بتوانند حمایت کامل رهبری را نیز به دست بیاورند. رهبر تاکنون در تقابل این دو دسته موضع روشنی نگرفته. و هراز گاهی از یکی از طرفین حمایت کرده است. ماجرای معاونت مشائی و دانشگاه آزاد دو تا از آخرین مواردی است که خامنهای ازطیف مقابل احمدی نژاد حمایت کرده است. اما هیچکدام از این ها به پای حمایت او از احمدی نژاد در جریان انتخابات نخواهد رسید. البته شاید هم رهبر هنوز تصمیم نهائی را نگرفته است. اگر اینچنین باشد او فرصت زیادی برای تصمیم گیری ندارد. تصمیم مهمی که اگر اشتباه اتخاذ شود شاید به قیمت رهبری مصباح یزدی باشد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.