29.07.2010

معرفی عاملان و آمران و افراد مطلع از اعدام‌های مرداد ۶۷

خودنویس: ايرج مصداقي عقيده دارد که غرب جنايتكاران نظام اسلامي را مي‌شناسد اما به خاطر منافع خود حاضر نيست به آنها فشار بياورد. پرونده انرژي هسته‌اي ايران از ديدگاه مصداقي فرصتي را فراهم مي‌كند براي پرداختن به جنايات جمهوري اسلامي كه بايد از آن به بهترين شيوه بهره برد. مصداقي در بخش دوم و پاياني اين مصاحبه بسياري از عاملان قتل‌عام زندانيان دهه ۶۰ را معرفي كرده است.

آيا اين نوع فشار، به طور غير مستقيم بر مردم اثر خواهد گذاشت؟

مصداقي: معلوم است که فشار روی ناقضان حقوق بشر هیچ فشاری به مردم وارد نمی‌کند. و اگر امکانش بود بسیار مناسب و پسندیده بود. اما نباید از گزینه‌ای صرفاً به خاطر این که روی مردم هم فشار وارد می‌کند پرهیز کنیم. مردم در خیابان می‌روند، تظاهرات می‌کنند، کشته می‌دهند، دستگیر می‌شوند، شکنجه‌ می‌شوند، دوران سخت زندان را تحمل می‌کنند، خانواده‌هایشان از هم پاشیده‌‌ می‌شوند، آسیب‌های روحی سختی را متحمل می‌شوند اما این دلیل نمی‌شود که از مردم بخواهیم به تظاهرات نروند چون مستقیم یا غیر مستقیم بر روی آن‌ها اثر خواهد گذاشت و متحمل سختی خواهند شد. کارگران، کارمندان،‌ اصناف اعتصاب می‌کنند، به لحاظ مالی دچار آسیب می‌شوند، مردم و ارباب رجوع و کسانی که از خدمات آن‌ها بهره‌مند می‌شوند هم آسیب می‌بینند اما این دلیل نمی‌شود که از مردم بخواهیم اعتصاب نکنند و در همه حال با دولت و دولتیان همراهی کنند. این منطق غلط است. به تحریم‌های بین‌المللی هم که می‌رسیم بایستی موضوع را از این دریچه دید. تردیدی نیست که مردم آسیب می‌بینند. متحمل سختی و فشار می‌شوند. درست مانند مثال‌هایی که زدم. اما آیا منطقی است که از دولت‌های خارجی بخواهیم به روابط گسترده سیاسی و اقتصادی‌شان با یک رژیم ضدبشری ادامه دهند تا دستش برای سرکوب و غارت هرچه بیشتر منابع مردم باز باشد؟

مطمئن باشید وقتی شما با رژیمی مراوده سیاسی و اقتصادی دارید، مهره‌های او را محدود نمی‌کنید. این از بدیهیات دنیای سیاست است. نمی‌شود از دولتی خواست به روابط اقتصادی‌اش با رژیم ادامه دهد، اما روابط سیاسی‌اش را کاهش دهد. مثل چیزی که خانم شیرین عبادی می‌گفت که اساساً‌ امکان ناپذیر است. البته ایشان قبلاً ‌از مدافعان سیاست هسته‌ای احمدی‌نژاد و خامنه‌ای بود و نه تنها از هر تریبونی برای بیان آن استفاده می‌کرد بلکه به نوشتن مقاله در پر تیراژترین روزنامه‌های دنیا در رابطه با مسئله‌‌ هسته‌ای که اساساً‌ کوچکترین اطلاعی نسبت به آن نداشت هم دریغ نمی‌کرد. روابط سیاسی به خاطر پیش‌برد منافع ملی و اقتصادی شکل می‌گیرد و نه بر عکس.

ببینید کسانی که مدعی هستند از رژیم گسسته‌اند سال‌هاست در خارج از کشور هستند و اتفاقاً‌ مثل گنجی و نبوی و … مخالف تحریم اقتصادی و یا حتی کمک به مخالفین رژیم هستند (البته این کمک اگر به خودشان باشد دو دستی گرفته و می‌گیرند) اما تا به حال یک کلمه در مورد ناقضین حقوق بشر در ایران روشنگری نکرده‌‌اند. سوابق هیچ کدام از مهره‌های رژیم را که امکان ندارد نسبت به آن ناآگاه باشند رو نکرده‌اند. شما ملاحظه‌ کنید اکبر گنجی که معروف بود به دادن اطلاعات قطره‌ای و اشاره‌‌وار راجع به قتل‌های زنجیره‌ای، یک کلمه راجع به آن در خارج از کشور صحبت نکرده است. ذره‌ای به اطلاعات ما نیافزوده است. بنابراین وظیفه‌‌ی ماست که بیشتر کار کنیم.

وظیفه شما به عنوان رسانه‌ خبری و خبرنگار هست که آن‌ها را مورد پرسش قرار دهید که به جامعه پاسخگو باشند. کسانی که ادعای دفاع از حقوق بشر می‌کنند، جوایز بین‌المللی را دریافت می‌کنند چرا در جهت شناسایی چهره ناقضان حقوق بشر کمکی نکرده‌ و نمی‌کنند. یعنی آن‌ها بعد از سال‌ها حضور در رژیم به اندازه منی که زندانی بودم اطلاع ندارند؟ مگر می‌شود؟ آن‌ها در حلقه‌‌های درونی رژیم بوده‌اند، از نزدیک جنایتکاران را دیده و با آن‌ها صحبت کرده و از سوابق آن‌ها مطلع هستند. گنجی یک بار در لفافه گفت که غلامحسین الهام با «عصا بدست» در دادستانی انقلاب مشغول کار بوده بدون آن که کوچکترین افشاگری در مورد اعمال وی بکند. من می‌دانم با نام مستعار «مدرس» در دانشکده امام محمد باقر وزارت اطلاعات مشغول تدریس بوده است. چرا گنجی فقط اشاره‌ کوچکی به او می‌کند و مي‌گذرد؟ تازه الهامی که در جناح رقیب است. یادتان هست ابراهیم نبوی چند سال پیش حسین شریعتمداری را تهدید کرد که اگر زیادی به پر و پای او بپیچد ناگفتنی‌ها را خواهد گفت. بعد دو طرف آتش‌بس موقت دادند.

البته بايد مواظب بود در این میان كساني مثل ا.ف.ا. هم هستند که هر از چند گاهی تحت عنوان «افشاگری» اخبار را تحت نام اصلی یا مستعار منتشر می‌کنند تا فعالان حقوق بشر را به اشتباه بیاندازند.

شما سابقه سال‌ها زندان و شكنجه در جمهوري اسلامي را داشته‌ايد و در مقاله‌ها و كتاب‌هاي خود به شكنجه‌گران و آدمكش‌ها پرداخته‌ايد. سيد حسين مرتضوي ومظفر الوندي را به تازگي معرفي كرده‌ايد . اگر قرار باشد از كساني كه جنايتكارانه با زندانيان رفتار كرده‌اند، عده‌اي كه كمتر براي رسانه‌ها شناخته شده‌ هستند را فهرست كنيد. اين فهرست شامل چه كساني خواهد بود؟

مصداقي: عکس مرتضوی را که «سبز» شده بود پیدا کردم، راجع به او و سابقه‌ی جنایتکارانه‌ی او نوشتم تا لااقل مردم کنار دستی‌هایشان را بشناسند. وقتی عکس اکبر خوش‌کوش را پیدا کردم، راجع به سوابق جنایتکارانه او توضیح دادم.

اما ترجیح خودم این است که ابتدا راجع به مسئولان کشتار ۶۷ بنویسم و جدا از اعضای هیئت کشتار راجع به صاحب‌منصبان قضایی، امنیتی و سیاسی آن دوره توضیح دهم. در همین چند روز گذشته موضع‌گیری سعید شریعتی از اعضای «تواب» جبهه‌ مشارکت را دیدید که با چه حرارتی از کشتار ۶۷ دفاع می‌کرد.

ناقضان حقوق بشر و جنایتکاران اتفاقاً‌ در همه‌ جناح‌های رژیم دیده می‌شوند، چه اصلاح‌طلب‌ها، چه اصولگرایان و چه نزدیکان رفسنجانی. همه در جنایت مشارکت داشته‌اند. اتفاقاً‌ بخشی از آن‌ها امروز از قربانیان نقض حقوق بشر هستند. مثل سعید حجاریان، محسن آرمین، محسن میردامادی، فیض‌الله عرب‌سرخی، محسن امین‌زاده، عطریانفر، محمدرضا تاجیک، تاج زاده و…

هیئت اصلی اعدام در تهران به حکم خمینی و با پیگیری احمد‌ خمینی تشکیل شده بود و افراد اصلی و تصمیم‌گیرنده‌ آن در زندان‌های اوین و گوهردشت مشترک بودند.

اعضای هیئت اعدام در گوهردشت، تشکیل یافته از این افراد بود: ۱- حسینعلی نیری ۲- مرتضی اشراقی ۳- مصطفی پورمحمدی یا نماینده‌ی وزارت اطلاعات ۴- سید ابراهیم رئیسی.

سید‌ابراهیم رئیسی به عنوان معاون امنیتی(گروهک‌ها) دادستان انقلاب مرکز، مرتضی اشراقی در هیئت حضور پیدا می‌کرد.
همچنین:

۵- اسماعیل شوشتری(رئیس سازمان زندان‌ها) ۶- محمد مقیسه‌ای (با نام مستعار ناصریان) ۷- تقی عادلی ( با نام مستعار داوود لشگری) ۸- حمید نوری (دادیار زندان، با نام مستعار عباسی) آن‌ها را همراهی می‌کردند (1).

ناصریان، داوود لشگری و حمید عباسی بیشتر حکم شاکی و شاهد را داشتند و کارشان تلاش برای گرفتن حکم اعدام زندانی از اعضای این هیئت بود. کسانی که حق رأی داشتند و مستقیماً درباره‌ی اعدام و یا برخورد بیشتر با زندانی نظر می‌دادند، بنا به حکم خمینی عبارت بودند از: نیری، اشراقی و نماینده‌ی وزارت اطلاعات.

در دادگاه متهمان کرج، نادری و فاتح به عنوان دادستان و مسئول اطلاعات کرج، به اعضای هیئت افزوده می‌شدند و به کمک نیری قاضی شرع می‌شتافتند و در بقیه‌ مواقع آتش بیار معرکه بودند.

در اوین سیدحسین مرتضوی، مجتبی حلوایی، حسین حسین‌زاده، حداد (حسن زارع دهنوی) و سیدمجید ضیایی جای ناصریان و لشگری را می‌گرفتند (2).

ناصریان به خاطر شناختی که از زندانیان داشت در بعضی از دادگاه‌های اوین نیز شرکت می‌‌کرد.

در زندان گوهردشت، ناصریان در نقش سرپرست و دادیار زندان وارد عمل می‌شد و لشگری به عنوان مسئول انتظامات و امنیتی زندان در دادگاه‌ها حاضر بود و بر جریان نقل و انتقال زندانیان به دادگاه نظارت داشت.

در اوین مرتضوی و حسین‌زاده از موضع رئیس و مدیر زندان وارد عمل می‌شدند و مجتبی حلوایی عسگر به عنوان مسئول امنیتی و انتظامی زندان، به شکار افراد در بندها می‌پرداخت و آن‌ها را برای آوردن به دادگاه، دسته‌بندی می‌کرد. حداد و سید‌مجید ضیایی نیز از موضع دادیار زندان و کسانی که به پرونده‌های افراد دسترسی داشتند، در دادگاه‌ها شرکت می‌کردند.

موسی واعظی با نام مستعار «زمانی» که گفته می‌شد سابقاً از دانشجویان پلی‌تکنیک تهران بوده است، به عنوان مسئول اطلاعات اوین، در جریان کار دادگاه‌ها بسیار فعال بوده و هماهنگی امور، زیر نظر او انجام می‌گرفت.

مجید ملا جعفر (با نام مستعار مجید قدوسی) اجرای احکام اعدام را پیگیری می‌کرد و نقش فعال و هدایت‌کننده‌ای در اعدام زندانیان داشت.

اما به غیر از افراد فوق، مقامات قضایی، امنیتی و سیاسی درگیر در این جنایت بزرگ كه مي‌توان به اين نام‌ها اشاره كرد: محمد محمدی ری‌شهری وزیر اطلاعات، علی‌ فلاحیان جانشین وزیر اطلاعات، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور و رئیس شورای‌عالی‌ قضایی، سید محمد موسوی خوئینی‌ها دادستان کل کشور و عضو شورای‌عالی قضایی، مرتضی مقتدایی عضو و سخنگوی شورای‌عالی قضایی، محمد حسن مرعشی شوشتری عضو شورای‌عالی قضایی، محمد موسوی بجنوردی عضو شورای‌عالی قضایی، علی رازینی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح،غلامحسین محسنی‌‌اژه‌ای از صاحب‌منصبان قضایی، روح‌الله حسینیان از صاحب‌منصبان وزارت اطلاعات، علی‌اصغر حجازی از صاحب‌منصبان وزارت اطلاعات، غلامحسین محمدی گلپایگانی از صاحب‌منصبان وزارت اطلاعات، احمد پورنجاتی از صاحب‌منصبان وزارت اطلاعات، علی ربیعی از صاحب‌منصبان وزارت اطلاعات، سیدعلی خامنه‌ای ریاست جمهوری، علی‌اکبر رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، میرحسین موسوی نخست وزیر، محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران، علی‌ شمخانی جانشین فرمانده سپاه‌ پاسداران، محسن رفیق دوست وزیر سپاه‌پاسداران، علی‌اکبر محتشمی وزیر کشور، حسن حبیبی وزیر دادگستری.

البته ذکر این نکته لازم است که به فرمان خمینی هیئت‌های مرگ در زندان‌های شهرستان‌ها هم مرکب از دادستان، حاکم شرع و نماینده وزارت اطلاعات تشکیل شده بود که می‌بایستی جداگانه به آن‌ها پرداخت.

پي‌نوشت:
(1)- گفته می‌شد علی مبشری و رامندی حکام شرع اوین نیز در بعضی از دادگاه‌ها شرکت کرده بودند.
(2)- حداد و سید مجید ضیایی در سال‌های اخیر قاضی و رئیس دفتر شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب بوده و پرونده‌سازی‌های سیاسی- امنیتی را دنبال‌ می‌‌کردند. حداد سپس به معاونت امنیت دادستان انقلاب و عمومی تهران ارتقا یافت.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates