04.08.2010

در سالروز آن لُر دمکرات

اصغرآقا: یک سال دیگر از روزی گذشت که «مهمان‌ها» مرد بزرگ را در خانه‌اش سر بریدند که پیشگوئی‌هایش درست درآمده بود. که گفته بود: «ای مردم از زیر دیکتاتوری چکمه میروید زیر دیکتاتوری نعلین» و ما آگاه ترینمان لابد گفتیم نعلین از چکمه سبکتر است! غافل از اینکه این یکی را هر روز خواهند زد! و هر آخوندی هم آن را به پا دارد. و غافل از اینکه چکمه هم بر پای هر بی سر و پایی٬ پا به پای نعلین خواهد آمد و بعد از سی سال٬ حکومت پوتین و نعلین مملکت را کهریزکی خواهد کرد.
سیاستمدار روشنفکر و دمکراتمنش٬ به مردم٬ به دین و مذهبشان و به «پیشوا»یشان احترام میگذاشت اما حکومت مذهبی را ویرانگر ایران میدانست. گفت من اول یک انسانم٬ بعد یک ایرانیم٬ بعد یک مسلمان. گفتند «وافورت را نگهدار!».

برخلاف بسیاری از رجال عصر پهلوی که به «هیتلردوستی» افتخار میکردند٬ بختیار در جوانی به عنوان سرباز خارجی٬ در نهضت مقاومت فرانسه با نیروهای نازی جنگیده بود.
شاپور بختیار که زندان شاه را تجربه کرده بود در نامه‌ای به دیکتاتور (۱۳۵۶ – همراه فروهر و سنجابی) خواست که شاه بساط دیکتاتوری را جمع کند و تاریخ شاهنشاهی را جانشین هجری شمسی نکند.
روزی که سر پیرمرد هفتاد و هفت ساله را گوش تا گوش بریدند یادم نیست میرحسین چکاره بود اما حرفی نزد! چند ماه پیش یکی از قاتلان بختیار وارد تهران شد و با استقبال گرم وحلقه‌ گل جمهوری اسلامی رو به رو شد.
بختیار حکومت لائیک و سیستم سکولار را – جدائی دین و مذهب از حکومت را – منادی بود. چنین است که معقولترین ارکان جمهوری اسلامی٬ مثل آقای بنی‌صدر هم هنوز از سر بریده او میترسند و صداقتشان اینجاست که ترسشان را پنهان نمیکنند! (بختیار در ویکیپدیا)
شاپور بختیار خواننده وفادار نشریه «اصغرآقا» بود و به شوخی به اطرافیانش گفته بود «این جدی‌ترین نشریه اپوزیسیون است». (ای خرسندی پدرسوخته از بختیار هم پول میگرفتی؟)
روزگاری روزگاری داشتیم ….(این سروده اینجاست)

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates