و شبکه «رسا» نیز آمد
خودنویس: شبکه رسا با یک خط مشی ده مادهای کار خود را شروع کرده است. در مورد مشخصات برنامههای آن باید کمی صبر کرد چرا که هر کار تازهای، زمانی برای جا افتادن خود میخواهد.
دیشب، در اولین روزهای شروع به کاربرنامه رسانه رسا، موفق به تماشای آن شدم. بنا به تجربه و با توجه به نظراتی که در انتهای برخی از مقالات خودم دیدهام، در همین ابتدا عرض میکنم که من عضوی از بخش «ساکت جامعه» هستم، نه سخنگو و طرفدار کسی و یا گروهی هستم و نه اصولاً علاقهای به این کار دارم. اما به عنوان یک ایرانی علاقمند هستم تا بدانم که قرار است به کجا برویم و جایگاه بخش اعظم مخالف ولی ساکت ایران کجاست.
برخی نکات در شروع کار این رسانه به چشم میخورد که به پرسشهایی ختم میشود. این نکات عبارتند از:
۱- پیش از دیدن برنامه، منشور ده مادهای آن را خواندم تا بدانم با چه رسانهای طرف هستم. اصولاً شروع نامه و یا خطابه با یک آیه، منظور خاصی را تداعی میکند. وقتی آیهای را بر سر نامه و یا نوشتهای میبینم، تلاش میکنم تا بدانم به چه دلیلی چنین آیهای آورده شده است. چرا سوره احزاب و چرا آیه ۳۹؟ بد نیست خوانندگان عزیز نگاهی به سوره احزاب و موضوعات مورد بحث این سوره داشته باشند و امیدوارم وجه تسمیه سوره احزاب با رسا را بتوانند بیابند. این سوره عمدتاً در مورد منافقان و زنان پیامبر است.
۲- جای امیدواری است که آیه انتخاب شده دارای نکته مهمی در انتهای خود است و آنهم «کفی بالله حسیباً» است و اینکه «خداوند را برای حساب و کتاب (رسیدگی به امور) مردم کفایت میکند». امیدوارم اصرار شبکه رسا بر ولایت و اجتهاد در تضاد با مفهوم این آیه نباشد.
۳- شخصاً معتقدم پیش از اسلامی بودن کشورمان، ایرانی بودن ما مهم است که متأسفانه من در هیچ جای این خط مشی دهگانه به این کلمه نرسیدم. تنها مورد مشخص در مورد کشورماده چهارم است که البته امید داشتم پیش از ماده دو «اسلام رحمانی و اخلاق»، این موضوع ایراد میشد.
۴- اگر دوستان ایرادی نبینند و مجدداً نقل قولهای عجیب و غریب را مطرح نکنند و رسا را بلندگوی جنبش سبز بدانند، میتوان مدعی شد که بالاخره رهبران جنبش سبزآقایان موسوی، کروبی و خاتمی هستند. این شبکه در بخشی که تحت عنوان «رهبران سبز» دارد، این عنوان و سخنرانیهای مربوط به این عزیزان را ارائه کرده است. لازم به ذکر است که فکر نمیکنم کسی مشکلی با این قضیه داشته باشد و اتفاقاً این موضوع را یک گام مهم به جلو میدانم، چون به هر حال بدنه یک تشکیلات و حرکت مردمی بدون رهبر امکان پذیر نیست و عباراتی که برخی از طرفداران هموطن انجام میدهند مبنی بر «همراه جنبش» و غیره نه تنها مبتنی بر واقعیت نیست، بلکه راه به بیراهه است. امیدوارم دوران جنبش «بی سر» به پایان آمده باشد تا بدانیم اگر قرار است سرباز رهبری شویم، آن رهبر کیست.
۵- اصرار عجیب «رسا» بر «خمینی» نکته ی دیگری است. در تمام برنامههای این چند روز ابتدایی، «خمینی» بخش تفکیک ناپذیر این رسانه است. حال که جنبش سبز دارای رهبر شده است، شاید وقت آن رسیده است که نظر آنها را بر عملکرد ۱۱ سال اول انقلاب تحت رهبری او بدانیم و امیدوارم که با جملات کلی و آرمانی، پاسخ این سئوال به تعویق افتاده نشود. به خاطر داشته باشیم که بخش ساکت جامعه منتظر پاسخ چند پرسش کلیدی است تا بتواند بسیار مؤثرتر در کنار سایر هموطنان تلاش کند.
۶- اگر بخش اکثریت ایرانیان خواستار برگزاری یک همه پرسی برای تعیین نوع حکومت و یا تغییر قانون اساسی باشد، آیا «رسا» مطابق مادههای نه و ده خط مشی خود، مادههای شش و هفت خود را زیرپا میگذارد؟
و بالاخره، همانطور که قبلاً هم گفتهام، حضور اندیشههای متفاوت در یک جامعه نشان از طی مسیر دموکراتیک توسط آن جامعه است. به همه عزیزان این رسانه اولاً تبریک باید گفت تا با تک صدایی «نظام» به چالش برخاستهاند ( واین یکی از مهمترین خواستههای همیشگی آقای موسوی بوده است)، ثانیاً آرزوی توفیق برای آنها خواهیم داشت و بدانند که من به عنوان یکی از ایرانیان هموطن آنها، مطابق ماده نه خط مشی آنها در کنارشان هستم و البته امیدوارم که بتوانیم روحیه پذیرش انتقاد را هم در بین یکدیگر افزایش دهیم.
پیام برای این مطلب مسدود شده.