18.08.2010

ماندن سر زبان ها به هر وسیله

الف: عباس سليمي‌نمين مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران در نامه اي به رئيس جمهور به نقد رفتار مرتبط با رییس دفتر دولت پرداخته است.

به گزارش الف، متن کامل نامه مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران به اين شرح است:

جناب آقاي رئيس‌جمهور! دفاع سخاوتمندانه‌ جنابعالي از اظهارات اخير مسئول دفترتان مرا بر آن داشت تا نکاتي را خدمتتان معروض دارم، هرچند صادقانه بگويم که به نتيجه بخشي آن چندان اميدوار نيستم.
1- آيا سخنان مورد مناقشه اخير رئيس دفتر شما (که حالتي مستمر به خود گرفته) آن‌گونه که ادعا مي‌کنيد «نظريه»‌اي جديد و محصول ذهن ايشان است، يا بازتوليد ديدگاهها و نظراتي با قدمتي ديرينه؟ بدون ترديد اگر در گذشته و حال فرصت مي‌يافتيد تا مستقل از کانال رياست‌ دفترتان به حوزه موضوعات فکري و چالش‌هاي علوم انساني، نظري افکنيد، اظهارات ايشان را نظريه نمي‌پنداشتيد که زمان براي مبدع آن جهت ثبت در تاريخ تنگ باشد.

2- قطعاً صاحب‌نظران و دلسوزان، تفسير اظهارات رئيس‌ دفتر شما را علاوه بر ظاهر آن در عملکردهاي ايشان مي‌جويند. نگاهي به فعل و انفعالات در سازمان ميراث فرهنگي با محوريت باستان‌گرايي افراطي، کافي است تا دريابيم با اين سخنان به چه جهت‌گيري‌اي دامن زده مي‌شود. کما اينکه صاحب سخن نيز بر اين واقعيت اذعان دارد که: «برخلاف بعضي‌ها، حرف‌هاي بنده نه فقط تئوري‌پردازي نيست، بلکه بيان بسياري از رفتارهاي جاري است که بنده فقط در مقام تبيين يا تصحيح آنها سخن مي‌گويم» (اظهارات آقاي مشايي در جمع عده‌اي از دانشجويان، 20/5/89)

3- واکنش‌هاي به ثبت رسيده مؤيد آن است که اظهارات آقاي مشايي حتي نزديک‌ترين شخصيت‌هاي علمي و فرهنگي به رئيس‌جمهور را نگران و مخالفان شاخص را مسرور ساخته است. آيا دولت براي پيشبرد برنامه‌هاي کلان و حياتي خود همچون «طرح هدفمند کردن يارانه‌ها» در حوزه درون مرزي و خنثي‌سازي طرح تحريم‌هاي گسترده آمريکا در حوزه بين‌الملل نياز به پشتيباني و همراهي جدي حاميان تعيين کننده خود ندارد؟ در کنار اين اظهارات بحث‌انگيز و منحرف کننده اذهان از مسائل اصلي به فرعي، چه کساني رئيس‌جمهور را قانع ساخته‌اند که شرايط به‌گونه رقم خورده که رئيس قوه مجريه براي پيشبرد امور خطير پيش‌رو از حمايت دلسوزان بي‌نياز است؟ اگر جز اين بود لحن جنابعالي در برتري دادن سخن رئيس دفترتان بر همه منتقدان نمي‌بايست بدين‌گونه باشد.

4- جناب آقاي رئيس‌جمهور! جنابعالي در دفاع مطلقتان از اظهارات آقاي مشايي مي‌گوييد: «ما بايد همه در راستاي انجام اين مسئو‌وليت‌ها و مأموريت‌ها تلاش و کمک کنيم تا فضاي لطيف آزادي‌انديشه که در ايران حاکم است، ادامه و تعميق پيدا کند. اگر کساني نقدي دارند و معتقدند که اين سخن اشتباه است از آقاي مشايي دعوت کنند با ايشان صحبت کنند، حتي مناظره کنند.» (در حاشيه جلسه هيئت دولت، چهارشنبه 20/5/89) در اين رابطه يادآوري چند نکته ضروري مي‌نمايد؛

اولاً آقاي مشايي استاد تغيير موضع و تکذيب افعال و گفتار خود است و در هر جلسه به فراخور مخاطب بياناتي ارائه مي‌کند که براي مطلعان از اين نوسانات توصيه شما چندان مفيد نيست.
ثانياً آيا شما اين ميزان آزادي را براي ديگر اعضاي هيئت دولت نيز قائليد؟ حتماً فراموش نکرده‌ايد که در روزهاي پاياني عمر دولت نهم بسياري از اعضاي ارزشمند و صديق کابينه خود را صرفاً در پي طرح انتقادي از اظهارات و عملکردهاي آقاي مشايي به صورتي غيرقابل باور (نمي‌گويم ناشايست) کنار گذاشتيد. انتظار نداريد که توجيهاتي همچون ضعف مديريت رانده شدگان پذيرفته شود؛ زيرا تعاريف صريح و مکرر شما از قابليت‌هاي آنان با فاصله کوتاهي از آن انتقاد و واکنش غلاظ و شدادتان، ثبت و درج است.

ثالثاً منطق حکم مي‌کند دولتي که درگير مسائل کلان و سرنوشت‌ساز، است هم خود از درگير شدن در مسائل غير ضروري و تفرقه‌انگيز اجتناب کند و هم زمينه همراهي طيف بيشتري از اقشار مردم را با برنامه‌هايش فراهم آورد. درک حساسيت شديد قاطبه طيف طرفدار دولت به ويژه فحول آن در مورد شخص آقاي مشايي (به لحاظ پيشينه) و اظهارات وي چندان دشوار نيست. حتي اگر اين حساسيت را ناروا بپنداريم مدبرانه نيست که لجاج‌گونه هر روز بيش از گذشته سرنوشت دولت را با سخنان دستکم نابجاي گوينده پيوند زنيم.

رابعاً در مورد مناظره با آقاي مشايي، گرچه با تبديل اظهارات مکرر غير سنجيده وي به مسئله اول کشور مخالفم، اما از آنجا که اين مسئول محترم دفتر جنابعالي به هر وسيله‌اي اصرار دارد سر زبان‌ها بماند، پيشنهاد مناظره با ايشان را در شبکه چهار سيما پذيرفتم، اما جهت اطلاع متأسفانه خلف وعده کردند و در آخرين دقايق تن به مناظره ندادند.

5- جناب آقاي احمدي‌نژاد! جنابعالي در دفاع مطلق از همه مواضع آقاي مشايي و تقويت اين پشتيباني مي‌گوييد ايشان حرف دولت را مي‌زند.
اولاً هيئت دولت مرکب است از شخصيت‌هاي اجرايي مختلف، لذا مطلبي موضع دولت محسوب مي‌شود که در دستور کار نشست‌هايش قرار گرفته و بعد از بحث موافقان و مخالفان حول آن به رأي گذاشته شده و آراي اکثريت را کسب کرده‌ باشد، در حالي‌که کارنامه مصوبات هيئت دولت مؤيد اين واقعيت است که هرگز مطالب طرح شده از سوي آقاي مشايي در دستور کارش قرار نگرفته است؛ لذا چگونه مي‌توان چنين ادعاي غريبي را مطرح ساخت؟
ثانياً منطقي نيست که رئيس‌جمهور ادعا کند «هرچه آقاي مشايي مي‌گويد موضع من است»؛ زيرا ديگر در اينجا بحث آقاي احمدي‌نژاد نيست. شايد در خارج از حوزه رياست‌جمهوري چنين تعارفاتي قابل فهم باشد، اما زماني که فردي با راي مردم بر مسند رياست‌جمهوري قرار گرفت هزينه کردن اين اعتبار براي اين و آن نبايد بر اساس سلايق شخصي صورت گيرد، به ويژه در حوزه‌هايي که رئيس‌جمهور در آن داراي تخصص نيست علي‌القاعده براي کاهش ميزان خطا و لغزش، به اجماع شوراي مشاوران – آن‌هم نه به صورت مطلق- اتکا مي‌کنند؛ لذا اگر آقاي رئيس‌جمهور به‌گونه‌اي مجاب شده است که آن‌چه آقاي مشايي در آينده نيز بر زبان خواهد راند حق مطلق است، هزينه کردن سخاوتمندانه جايگاه رياست‌جمهوري و هيئت دولت براي آن خالي از شائبه نخواهد بود. اثبات اين امر که سخنان آقاي مشايي تاکنون بيشتر واگويه مواضع گذشته جريانات پرمسئله بوده است چندان دشوار نيست؛ لذا اين ترديد شکل مي‌گيرد که حوزه انديشه بهانه و بستري شده است براي پيوندهاي غيراصولي با نگاهي به قدرت.

ثالثاً آقاي ثمره هاشمي – دستيار ارشد رئيس‌جمهور- هفته گذشته در يک برنامه تلويزيوني رسماً اعلام کرد که مطالب طرح شده از سوي آقاي مشايي موضع دولت نيست.

6- ايجاد تمايز بين مليت و اسلاميت در اين مرز و بوم سابقه‌اي ديرينه دارد. شخصيت‌هاي ولايي مانند شهيد مطهري همان‌گونه که به درستي در بحث شما به آن اشاره شده است کوشيده‌اند تا «کيد» بدخواهان وحدت صفوف ملت را در اين زمينه خنثي سازند، اما اکنون اين سؤال به جد مطرح است که کدام تغييرات موجب شده که تصور کنيد شخصيت‌هاي علمي و حوزو‌ي‌اي که تا ديروز افتخار پيروي از آنان را داشتيد، تفاوت بين متمايز کنندگان مليت از اسلاميت و پيوند زنندگان در اين عرصه را متوجه نمي‌شوند؟ هرچند اصرار برخي شخصيت‌ها را بر موضع‌گيري علني در قبال هر اظهار آقاي مشايي نيز درک نمي‌کنم؛ زيرا کساني را که مي‌خواهند حتي با نفي شدن در کانون توجه باشند به هدفشان نزديک مي‌کند.

7- مايلم در اين نوشتار از نظرات بدبينانه در مورد آقاي مشايي که قرائني نيز براي آن ارائه مي‌شود درگذرم و صرفاً توجه شما را به تبعات مخرب تبليغات زودهنگام پيرامون يازدهمين دوره رياست‌جمهوري معطوف دارم. آيا مي‌دانيد حتي اگر اين گمان در جامعه تقويت گردد که اظهارات شاذ و نادر آقاي مشايي، جلب توجه نيروهاي غيرهمگون با رويکرد انتخاباتي را در برنامه دارد، چه نگاهي به اقدامات دولت شما (که دولت‌هاي گذشته کمتر حاضر به ورود به آن بودند)، شکل خواهد گرفت؟ انگيزه خدمت‌گذاري زيرسؤال خواهد رفت و ضربه سنگيني به اصول‌گرايي وارد خواهد آمد.

8- جناب آقاي رئيس‌جمهور! تمام کساني که در گذشته تصور کردند تنها گزينه ملت‌ به شمار مي‌روند و مي‌توانند شرايطي را بر رأي‌دهندگان به خود تحميل کنند به خطا رفتند و به نتيجه‌اي معکوس دست يافتند. يک ملت فرهيخته حتي در سخت‌ترين شرايط قابليت‌هايش محدود به يک فرد نمي‌شود. با در نظر گرفتن اين واقعيت هر نوع دخالت قوه مجريه در طرح گزينه‌هايي براي آينده رياست‌جمهوري تعبير به تلاش براي استمرار قدرت خواهد شد. پديده‌اي که اين ملت فرهيخته نسبت به آن بسيار حساس است و در اين سه دهه ثابت کرده که هرگز به آن تن نخواهد داد. اعتماد مردم حتي به انسان‌هاي صالح قابل انتقال نيست، به ويژه اين‌که ملت از آن بوي استمرار قدرت را استشمام کند.

با تشکر
مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران
عباس سليمي‌نمين

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates