18.08.2010

پاسخی به سوال‌های یک شهروند روزنامه‌نگار از سوی سایت «تحول سبز»

خودنویس: دو روز پیش نوشته یکی از ۲۷۰۰ عضو شبکه خودنویس منتشر شد که نویسنده در آن سوال‌هایی را در باره رسانه محترم “رسا” از میرحسین موسوی طرح کرده بود. آقای سید شهاب شمس از سایت تحول سبز سوال‌ها را پاسخ گفته‌اند. لازم به ذکر است سوال‌های طرح شده در مورد اشخاص حقیقی، پیش از انتشار با یکی از اعضای “رسا” طرح شد. ما نیز گفتیم نام افراد و مبالغ ادعا شده را نخواهیم آورد و خوشحال می‌شویم که پاسخی از ایشان داشته باشیم. ایشان نیز با بزرگواری گفتند که لزومی به پاک کردن اسامی نیست و از ما (خودنویس) خواست که متن کامل را منتشر کنیم، که ما البته چنین نکردیم و فقط حرف اول نام افراد را برای احتیاط ذکر کردیم. عضو مذکور ضمن دروغ خواندن این مطلب گفت که ارزش پاسخ‌گویی ندارد. با این حال از پاسخ‌گویی دوستان سایت تحول سبز به این سوال‌ها ممنونیم و از از انتشار مستقیم پاسخ‌های دوستان “رسا” نیز استقبال می‌کنیم.

در پاسخ به چند پرسش از میر حسین موسوی و مهدی کروبی در باره «رسا»؛ ایران برای همه یا برای بعضی‌ها؟

سید شهاب شمس : اخیرا نامه ای منتشر شده است با عنوان ” چند پرسش از میر حسین موسوی و مهدی کروبی در باره «رسا»؛ ایران برای همه یا برای بعضی‌ها؟” که در آن برخی پرسش ها درباره شبکه تلویزیونی رسا مطرح شده است. شبکه ای که هنوز کارش راه نیافتاده و تلاش می کند تا زمانی که کارش راه نیافتاده هیچ چیزی از آن آشکار نشود، چرا که نمی خواهد همکارانش در داخل کشور زیر فشارهای حکومت قرار بگیرد و طبیعی است که بخواهد فعالیت هایش را آشکار نکند.

در نامه مذکور آمده است ” بیانیه مدعی است که رسا برای «تضارب آراء» آمده است و خواستار «ایران برای همه ایرانیان» است. آیا باید این ادعا را باور کنیم و یا مستنداتی راکه تاکنون تشکیلات مخفی‌ این رسانه در دسترس عموم گذاشته است؟” به عبارت دیگر ناشرین این نامه معتقدند تشکیلات این رسانه مخفی است و تقریبا جز همین نامه که اطلاعاتی سراپامغشوش منتشر کرده، هیچ نشانه ای که بگوید ” رسا” از چه تشکیلاتی برخوردار است، وجود ندارد. فرض را بر این می گذاریم که آنچه در این نامه آمده درست باشد و از همین رو از ناشر آن چند سووال داریم.

یک: با فرض اینکه این رسانه مخفی است، فکر می کنید برای چه مخفی است؟ و از چه کسی و چه سازمانی خود را مخفی کرده است؟ آیا این افراد خود را از سازمان های اطلاعاتی سیا و موساد و اینتلیجنت سرویس مخفی کرده اند؟ یا خود را از ایرانیانی که در بیرون ایران زندگی می کنند؟ اصولا چنین رسانه ای با چه سازمان و موسسه ای می تواند تضاد منافع داشته باشد که خود را مخفی کند؟ آیا جز این است که ” رسا” خود را از وزارت اطلاعات ایران مخفی می کند تا بتواند خبرها و اطلاعات داخل کشور را در تلویزیون خود منتشر کند؟ و اصولا جز حکومت ایران و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی چه مرکز دیگری می تواند وجود داشته باشد که چنین تلویزیونی خود را مخفی کند؟ با چنین فرضی، نوشتن یک نامه عمومی و منتشر کردن اطلاعات در مورد گروهی که برای حفظ جان خود و حفظ دوستان خود در ایران، سعی می کند تا مخفی بماند، جز خدمت کردن به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی چه معنایی دارد؟ در این بیانیه نویسنده نامه که مطابق معمول نامش را پنهان کرده سعی کرده اثبات کند که ” رسا” وابسته به میرحسین موسوی و یا جبهه مشارکت است. با فرض درست بودن این نظر، ایجاد یک شبکه تلویزیونی وابسته به مشارکت و سبزها حامی موسوی چه اشکالی دارد؟ جرم موسوی و جبهه مشارکت چیست، جز اینکه تمام رهبران گروهش یا زندانی هستند، یا زندانی بودند؟ قرار است چه چیزی برای چه کسی آشکار شود؟ اگر موسوی خود باعث و بانی این شبکه تلویزیونی است، افشای روابط و تشکیلات آن جز اینکه خدمتی به نیروهای اطلاعاتی باشد چه فایده ای دارد؟ و اگر حتی این تلویزیون شامل کسانی باشد که از نام موسوی سوء استفاده می کنند، افشای آن بطور علنی چه مشکلی را حل می کند؟

دو: نامه شما به قصد فاش کردن چیزی برای میرحسین موسوی و کروبی نوشته شده است. لابد منظورتان این است که آنها از عملی که به نام آنها صورت می گیرد آگاه شوند. دو فرض در این باب ممکن است، یا آنها در جریان هستند، یا نیستند. هر کدام از این فرض ها که درست باشد، آیا موسوی و کروبی می توانند به شما پاسخ دهند، یا مثلا بگویند افراد به الف و میم و دال و سین نامبرده شما، نماینده آنها هستند یا بگویند که نماینده ای ندارند. آیا در شرایطی که کروبی و موسوی تحت فشار هستند و حتی برای رفتن به یک مسجد هم با واکنش لباس شخصی های حکومتی مواجه می شوند، آنها چه جوابی می توانند بدهند. اگر فرض شما بر این است که باید همه چیز شفاف باشد، این فرض خطرآفرین است، چون می دانید که مثلا فرد نامبرده توسط شما، یعنی فرزند آقای بهزاد نبوی با همین نوشته پدر هفتاد ساله اش که یک سال است در زندان انفرادی است، به همین دلیل زیر فشار قرار می گیرد. آیا مقصود شما این است؟

سه: فرض کنید که یک شبکه تلویزیونی با قصد اینکه خبررسان داخل ایران باشد و از طریق کانال های پنهان که برای ایجاد هر کدام دهها نفر زندانی شده اند و تحت فشار قرار گرفته اند، خبرهای داخل را به بیرون منتقل کند، بخواهد ایجاد شود. در چنین حالتی آیا نباید تا زمانی که این شبکه ایجاد می شود، سعی کند پنهان بماند؟ آشکار شدن آن اصلا چه ضرورتی دارد؟ چند نفر از همکاران شبکه های اینترنتی تا کنون توسط حکومت ایران به دلایل واهی خبررسانی به مردم، تا حالا زندانی شده و بسیاری از آنان هنوز زندانی اند. آیا معنای روشنگری این است که تعداد دیگری به این زندانیان افزوده شوند.

چهار: شبکه ” رسا” از همان ابتدا اعلام کرده است که قصد دارد که با پول ایرانی که از طریق ایرانیان بیرون و داخل کشور به دست می آورد، تلویزیون خود را راه بیاندازد. فرض کنیم این ادعا درست باشد. شما می دانید که دادن کمک مالی از سوی ایرانیان چه در داخل و چه در بیرون، موجب ایجاد فشار بر کسانی می شود که دست شان زیر سنگ نیروهای امنیتی داخل ایران است. اولا، می خواهیم بپرسیم دادن کمک مالی از سوی افراد علاقمند به چنین تلویزیونی آیا یک امر مذموم است؟ و افشای آن یک خدمت و نوعی خبررسانی است، یا عملا نوعی آدم فروشی است که باعث ایجاد خطر برای افراد می شود؟ آیا انتشار افشاگری هایی که فقط برای وزارت اطلاعات ایران کاربرد دارد و مبارزان داخل کشور را به دردسر می اندازد، مانع راه افتادن چنین تلویزیونی نمی شود؟ آیا قصد شما این است؟ جلوگیری از ایجاد یک شبکه تلویزیونی خبررسان، به نفع کیست؟ آیا به نفع مردمی است که زیر سانسور خبری قرار دارند، یا کمک به جنبش دموکراسی است.

پنجم: دو سال قبل دوست و همکار همه ما یعنی آقای حسین درخشان، به دلیل سادگی و زودباوری وارد بازی با سیستم اطلاعاتی کشور شد و علاوه بر زدن ضربات بسیار تلخ به نیروهای فعال داخل کشور، سایت هایی مانند روزآنلاین را عملا برای مدتی نابود کرد. حتی با هک کردن برخی سایت ها اطلاعاتی را منتشر کرد که باعث ضربه زدن به سیستم خبررسانی کشور شد و در آخر امر خود نیز قربانی بازی با سیستم اطلاعاتی شد. آیا بهتر نیست یک بار از این بازی بی فرجام و نفرت انگیز دست بکشیم. یک فرض می گوید که سیستم امنیتی کشور با استفاده از ارتش سایبری سپاه، در حال اختلال در سیستم خبررسانی سبزهاست. اما فرض دیگر که به همین اندازه نفرت انگیز و خطرناک است این است که جریانهای رقیب، به جای مخالفت با مخالفان فکری خود، آنها را لو می دهند و کاری را می کنند که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی هرگز نمی توانند به این راحتی به آن دست یابند.

ششم: من شک ندارم که نویسنده نامه، هر که باشد، قصد خیری ندارد. دهها دلیل در این نامه آمده است که شبکه ” رسا” شبکه تلویزیونی وابسته به سبزهای داخل کشور است. از طرف دیگر اطلاعاتی در این مورد منتشر شده که هیچ ربطی به محتوای این تلویزیون ندارد. بخش غیرشرافتمندانه نوشته آنجاست که نویسنده با کمال ساده لوحی سعی می کند خود را حامی جنبش دموکراسی ایران و حتی طرفدار میرحسین موسوی نشان بدهد، اما در عمل آنچه رخ می دهد، همان کاری است که روزنامه کیهان در همکاری با وزارت اطلاعات می کند.

بدترین جرمی که در این نامه شمرده شده است، این است که عده ای مشارکتی که خودشان را طرفدار موسوی نشان می دهند، انگار مشارکتی ها طرفدار موسوی نبودند و در حال حاضر تقریبا جز یکی دو نفر، همه اعضای این تشکیلات زندانی نیستند، با پول خودشان در حال ایجاد یک تلویزیون هستند که قرار است خبرهای خودشان در آن منتشر شود. من هر چه فکر می کنم نمی فهمم این چه مشکلی دارد؟

هفتم: یکی از نکات غلط انداز در این نامه اشاره های بیمارگونه و مکرر به موضوع پول است. براساس روایت این نوشته، کسانی از داخل ایران، مقداری پول به دوستان خودشان داده اند تا آنها برای راه اندازی تلویزیون مصرف کنند. این افراد هم به جای اینکه پول مذکور را برای هزینه های پناهندگان و روزنامه نگاران مصرف کنند، آن را برای ایجاد تلویزیون مصرف می کنند. ارقام ذکر شده توسط نویسنده گویی یک بار از کانال شورای نگهبان و آقای جنتی گذشته است. مبالغ چند صد هزار یورو، اصلا پول قابل تصوری برای گروهی چنین نیست.

گفتن از اینکه قصد نویسنده چیست، شاید خیلی ما را به سوی مقصود راهنمایی نکند، اما یک لطیفه قدیمی شاید کارگشا باشد، از بخیلی پرسیدند از خدا چه می خواهی؟ گفت: همسایه من باغی بزرگ دارد. گفتند می خواهی تو نیز باغی بزرگ داشته باشی. بخیل گفت: من نمی خواهم، مال او را بگیر.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates