20.08.2010

روایت حداد عادل از زندگی سید مجتبی خامنه ای: بخش هایی از گفت و گوی غلامعلی حدادعادل با نشریه پاسدار اسلام

خُسن آقا: سگ زرد برادر شغال است!
شفاف: …حالا كه صحبت از آقا مجتبي به ميان آمد بايد بگويم من بعد از آنكه با آقازاده‌هاي مقام معظم رهبري و مخصوصاً با آقا مجتبي از نزديك آشنا شدم، به حكم «تعرف الاشجار باثمارها» ارادتم به آيت‌الله خامنه‌اي بيشتر شد و فهميدم كه ايشان فرزندان خود را بسيار خوب تربيب كرده‌اند و آن صداقتي كه عملاً بر زندگاني ايشان حاكم بوده در تربيت فرزندانشان تأثير كرده‌است.

مي‌دانم كه آقا مجتبي هرگز راضي نيست من درباره او صحبتي بكنم و سخني بگويم و خودش هم هرگز درباره خودش كمترين سخني به زبان نمي‌آورد و از خود در برابر تهمت‌ها و اهانتها، دفاعي نمي‌كند.
اما جسته و گريخته مي‌دانم كه سالهاست در قم درس خارج تدريس مي‌كند و اوقات خود را در منزل يا به مطالعه فقه و فقاهت مي‌گذارند يا به عبادت.

من طي سيزده‌سال گذشته كه با او نسبت پيدا كرده‌ام هنوز صداي بلند او را نشنيده‌ام و گناهي از او نديده‌ام. وقتي مي‌بينم كه دشمنان انقلاب و اسلام و ايران، چطور سعي مي‌كنند چهره‌هاي پاك را، در نظر مردم، زشت جلوه دهند احساس مي‌كنم اگر سكوت كنم گناه كرده‌ام.

بد نيست به نكته‌اي اشاره كنم كه همين الان به خاطرم رسيد. پس از شلوغي‌هاي بعد از انتخابات سال 88، جواني بود كه من او را مي‌شناختم و شنيدم كه او هم در اين قضايا و در تظاهرات و اعتراضات و كارهاي پشت صحنه بسيار فعال است.

يك روز با او قرار گذاشتم و به دفتر من آمد و با او صحبت كردم و گفتم:« اين حرف‌هايي كه زده مي‌شود و اين ادعاي تقلب در انتخابات، كلاً دروغ است و من اگر مطمئن نبودم، وارد ميدان نمي‌شدم. از ميان اين حرف‌هايي كه در سايت‌ها و خيابان‌ها و تلويزيون‌هاي خارجي مي‌زنند، دروغ بودن يكي را خيلي راحتتر مي‌توانم به تو اثبات كنم و آن حرف‌هايي است كه راجع به آقا مجتبي مي‌زنند.

مي‌خواهي همين الآن و بدون قرار قبلي، دست تو را بگيرم و به منزل دخترم ببرم و بگويم مهمان دارم و تو ببيني كه آقا مجتبي با 40 سال سن چه طوري زندگي مي‌كند؟ بيا برويم تا ببيني كه زندگي ايشان به مراتب از زندگي يك كارمند متوسط شهرستاني ساده‌تر است و آپارتماني كه ايشان دارد با هيچ يك از خانه‌هاي اين آقاياني كه خودشان را وسط انداخته‌ و ادعاي تقلب را ساخته‌اند قابل مقايسه نيست.

شما حتماً اين شايعه را شنيده‌اي كه 1.5 ميليون پوندي كه بانك‌هاي انگليس مسدود كرده‌اند، متعلق به آقا مجتبي است!‌

يا داستان كاميون پر از شمش طلا را كه به تركيه رفته و گفتند متعلق به ايشان بوده است، حتماً شنيده‌اي. اثباتش كاري ندارد. سرزده و همراه هم مي‌رويم و زندگي آقا مجتبي را ببيني.»

البته آن جوان حرفم را قبول كرد، چون مرا مي‌شناخت و گفت: «مي‌دانم اين حرف‌ها دروغ است.»

گفتم‌: «پس بقيه حرف‌ها را هم به همين شكل قياس كن. خارجي‌ها چون مي‌دانند مردم ايران نسبت به زندگي رهبرانشان حساس هستند، اين دروغ‌ها را جعل مي‌كنند تا بين مردم و نظام فاصله بيندازند.»

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates