01.09.2010

مقاله استرالين درباره نحوه رويکرد جهانی به ايران: مخالفان را به خيابان بکشيد

روز: آنها سعی می کنند تهران را متقاعد کنند که دستيابی به يک توافق مبتنی بر مذاکره، به نفع آنهاست. کشورهای غربی شامل آمريکا، اتحاديه اروپا و استراليا پس از تصويب قطعنامه 1929 توسط سازمان ملل، تمهيدات متعدد و اضافی عليه رژيم ایران را به کار بستند.

شکی نيست که اين تنبیهات اثرگذار خواهند بود. ايران از زمان وضع تحریم ها و خروج شرکت های غربی از آن کشور، مجبور به توقف دو پروژه بزرگ گاز مايع شده است. حوزه پالايشگاهی ايران در تنگناست و کمبود سرمايه گذاری خارجی می تواند تأثيرات درازمدتی بر اقتصاد اين کشور بگذارد. شرکت داچ لينول باسل هفته پيش از خروج خود از بازار ايران خبر داد. شرکت وورلی پارسونز استراليا نيز رفتار مشابهی را در پيش گرفت و اعلام کرد تنها قرادادهای موجود را به پايان خواهد رساند، آن هم به شرطی که مشمول تحريم ها نباشد.

به اين ترتيب تحريم ها می توانند باعث انزوا و وارد آمدن خسارت های جدی به رژيم اين کشور شوند. اما همانطور که تاريخ تحريم ها نشان می دهد، اثرات آنها تجميعی است. همزمان با اراده روس ها برای آغاز به کار رآکتور هسته ای بوشهر، تحريم ها نيز می توانند تحت الشعاع قرار گيرند. مارک دوبويتز، مدير اجرايی بنياد دفاع از دموکراسی مکرراً گفته است “تحريم ها تيرخلاص نيستند، اما ابزار شليک هستند.” آنها طرف مقابل را از پا درنمی آورند اما وی را ضعيف می کنند. با در نظر گرفتن اين نکته، دولت ها چه گام های ديگری می توانند بردارند تا حلقه را برای حاکمان ايران تنگ تر کنند؟

سه محدوده وجود دارد که هنوز جای کار بيشتری برای آنها وجود دارد. اول اينکه شبکه نفوذی ايران در خارج از کشور با تجار وابسته، شرکت های پوششی و افراد واسطه عجين شده است. دولت های غربی بايد به شدت در جستجوی اين شبکه ها باشند و شرکت های مشکوک را در محدوده خاک خود تعطيل کنند. دوم اينکه سپاه پاسداران قدرتمند ايران بايد از سوی تمامی کشورهای غربی در فهرست اشاعه دهندگان جنگ افزارهسته ای قرار بگيرد (همانطور که ايالات متحده اين کار را کرده) و با در نظر گرفتن اينکه اين نيرو به توسعه امپراطوری تجاری و فعاليت های اقتصادی و تأمين مالی برنامه های هسته ای و اقدامات تروريستی در خارج مشغول است، بايد شرکت های وابسته به آن بيشتر کشف و معرفی شوند. سوم اينکه دموکراسی های غربی بايد تمهيداتی را برای هدف گرفتن سابقه حقوق بشر رژيم، سرکوب داخلی توسط رژيم، و به راه انداختن گفتمان مستقيم با مردم ايران از بالای سر رژيم سرکوبگر اين کشور، طراحی کنند.

اما چگونه می توان اين کارها را کرد؟ برای مثال، از طريق انجام فعاليت های نمادين علنی که برای برجسته کردن زير پا گذاشته شدن حقوق بشر و خودکامگی رژيم در داخل کشور تنظيم می شوند. پس از تقلب جمهوری اسلامی در انتخابات و سرکوب معترضان در ژوئيه گذشته، نظم ظاهری به کشور بازگشته است. اما در زير جلد شهر، آتش در زیر خاکستر همچنان در حال سوختن است و مؤسسات دموکراتيک غربی و سازمان های مدنی بايد به اين خاکستر بدمند تا آتش آن زنده بماند.

يک راه عملی کردن اين منظور، تقدير از ندا آقا سلطان زن جوان ايرانی است که در 20 ژوئيه سال گذشته و هنگام تظاهرات صلح آميز عليه تقلب در انتخابات به ضرب گلوله دولت از پا در آمد. مرگ وی به نماد مبارزه برای دستابی به آزادی تبديل شد.

بدون منتظر ماندن برای تعيين راهکار از سوی نهادهای قانونگذاری کشوری، مسؤولان محلی می توانند در قدردانی از آقا سلطان، خيابان ها را به نام وی نامگذاری کنند. برای مثال دولت محلی در کانبرای استراليا می تواند نام خيابانی که سفارت ايران در آن واقع شده را به آقا سلطان تغيير دهد. ممکن است اين کار برای کل خيابان غيرعملی و مشکل به نظر برسد. با اين حال، تغيير نام محل آدرس سفارت می تواند بدون مشکل زيادی انجام پذير باشد. ايالات متحده نيز در دوره رونالد ريگان در دهه 1980 نام قسمتی از خيابان شانزدهم که سفارت روسيه در آن قرار داشت را به ساخاروف پلازا تبديل کرد. به اين ترتيب هربار با رد و بدل شدن نامه، روس ها متوجه می شدند اين ناراضی مشهور از يادها نرفته است. دولت کانبرا هم می تواند اطمينان حاصل کند سفارت ايران صاحب آدرس جديدی شده است: “ندا آقا سلطان پلازا، شهيد ايرانی برای آزادی”

برای افزودن بر اهميت اين اقدامات، دولت های غربی بايد از مناسبات های ديپلماتيک برای ابراز نارضايتی از کارنامه حقوق بشر ايران و طرح کردن نام برخی چهره های مخالف زندانی و مطالبه آزادی آنها استفاده کنند. آنها می توانند با احضار سفرايشان، رژيم را به کاهش سطح روابط تهديد کنند. آنها نبايد در ديدار با نمايدگان ايرانی از احترام ويژه ديدار با همتايان غربی استفاده کنند. آنها بايد در هرگونه ديدار دوجانبه ای، معضل حقوق بشر را به عنوان اولين موضوع در دستور کار مطرح کنند.

سرانجام اينکه همزمان با تأثير تحريم ها بر اقتصاد ايران، دولت های ما بايد تماس خود با مردم عادی اين کشور را افزايش دهند. تقويت فرستنده های فارسی زبان داخل ايران يکی از این راهکارهاست. راديوهايی نظير راديو فردا از پراگ می تواند در اطلاع رسانی در خصوص دلايل وضع تحريم ها و ناراضی کردن بيشتر مردم از حکومتشان کمک کننده باشد. جويندگان پناهندگی که اکنون در کشورهايی نظير ترکيه و اندونزی گرفتار شده اند، بايد به طور عادلانه مورد توجه قرار بگيرند. اعطای پناهندگی آمريکا، اروپا و استراليا به فعالان سياسی و کارآزموده ايرانی، می تواند دولت های غربی را برای تقويت مخالفان در مبارزه با ديکتاتورهای سنگدل ايرانی کمک کند.

امانوئل اوتولنگی ناظر ارشد بنياد دفاع از دموکراسی در واشنگتن و نويسنده کتاب “ايران آينده: بحران هميشگی” است.

منبع: استرالين- 30 اوت

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates