14.01.2011

بازجويي يک روزنامه نگار در آمريکا توسط مهدي يحيي نژاد

امین موحدی: ساعت به وقت شیکاگو ۲ بعد از ظهر۱۲/۲۲/۲۰۱۰بود;تلفنم زنگ خورد وقتي گوشي را برداشتم آقاي مهدي يحيي نژاد بايکنفر ديگر که مايل به افشاي نامش در اينجا نيستم؛ پشت خط بودند.

قضیه مربوط به افشای فیلم جعلی سال ۱۳۸۸ بود که به جاي فيلم تکبير شب عاشوراي ۱۳۸۹ جعل ودر بالاترین لینک شده بود.اينجانب بعداز گذشت ساعتها از انتشارو لینکهای متعدد این خبر در بالاترين که آرا زیادی هم گرفته و به‌‌ موضوع داغ بالاترين تبديل شده بودند وبعد ازساعتها جستجو در يوتيوب ويافتن فيلم اصلي مربوط به سال ۱۳۸۸ جعلي بودن فيلمي را که به نام سال ۱۳۸۹ چاپ شده بودرا دريافتم. موضوع را با سردبير محترم سايت خودنويس در ميان گذاشته وبا تاييد ايشان ;خبري به اين مضمون :”انتشار فیلم «تکبیر» خرداد ۸۸ به جای شب عاشورای ۸۹ “ومستند به فيلمها در آن سايت چاپ کرديم .
بر میگردیم به چرایی تماس آقای یحیا نژاد با این جانب ؛ آقاي يحيي نژاد ودوستشان پشت تلفن از من خواستند به چند سوالشان در اينمورد پاسخ دهم ومن نيز پذيرفتم; اما لحن آقای یحيي نژاد کاملا لحن یک بازجورا داشت . اصرار کرد که من بنویسم که آنها (لينک گذار وفيلمساز) رامی‌شناسم اما من آنها را نميشناختم لذا اصرار کرد تا همين را برايش نوشته وايميل کنم ومنهم نوشتم که نميشناسم وايميل کردم (ايميلها وپرينت مکالمات موجود است )

صحنه یک بازجویی تمام عیار بود معلوم بودکساني که ازافشاي اين دروغ بزرگ متضرر شده اند از بالا سناريويي براي تنبيه روزنامه نگار افشاگر طراحي کرده اند تا ديگر کسي جرات نکند پا توي کفش بزرگان کند واجراي آنرا به مهدي يحيي نژاد سپرده اند.

من متهم بودم که خودم اين فيلم راساخته ام وخودم هم افشا کرده ام !در عجبم که بالاترين کاربري را که اين فيلم را لينک کرده بود را نميتواند رديابي کند که از کجا لاگين کرده است .
آنها مراتهديد کردند که حتما بايد صدايت رانيز ضبط کنيم وبعنوان اينکه انکار ميکني صدايت را داشته باشيم.بدترين شکنجه هاي روحي را بر من تحميل کردند که آبرويت راميبريم تومثلا از فلان سايت پول گرفته اي که بالاترين را بدنام کني. من ؛بعد از تحمل شديدترين بازجويي ها وشکنجه هاي روحي وبعد از ساعتها که آقایان از اعتراف حقير به گناهي ناکرده ناامید شدند ;به اين بازجويي خاتمه دادم.
وقتی‌ روش برخورد آنها را با جمهوری اسلامی مقایسه می‌کنم شباهت عجیبی‌ بین آن دو میابم. من؛ من دوسال در زندانهای رژیم اسیر بودم و دوسال نیز در فضای مجازی آقای یحیي نژاد زندانی شده و حسابم بسته شد؛ جمهوری اسلامی ممنوع القلمم کرد و ایشان نیز چنین نمود؛ در ایران توسط عوامل رژیم اسلامی مورد اهانت و شکنجه‌های روحی‌ و جسمی‌ قرار گرفتم و در فضای مجازی ایشان هم توسط آي دي هاي مجهول مامورايشان؛ مورد شدیدترین توهین‌ها و شکنجه‌های روحی‌ ودر معرض ترور شخصيت قرار گرفتم و جالب آنکه هم رژیم اسلامی ایران به من اجازه دفاع نداد هم رژیم فکری آقای مهدی یحیي نژاد!
از همه آن بلاها که بگذريم؛ باورم نميشد يک روزنامه نگار آنهم در آمريکا توسط دوايراني بازجويي وشکنجه ميشد.گناه من ؛فقط افشاي جعلي بودن يک خبر بود. اميدوارم با مراجعه به مراجع قانوني وارايه پرينت مکالمات بتوانم از حقوق قانوني خود در جهت دفاع اخويش استفاده نمايم.

لينک خبر مورد اشاره

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates