10.02.2011

ماجرای کیهان، کیمیایی و همسر سابق گوگوش!

انتخاب: مطلب اخیر کیهان در واکنش به تقاضای بخشش جعفر پناهی از سوی مسعود کیمیایی در گشایش جشنواره فجر هم خنده آور است و هم تاسف آور.
خبرگزاری انتخاب (www.entekhab.ir) :
مطلب اخیر کیهان در واکنش به تقاضای بخشش جعفر پناهی از سوی مسعود کیمیایی در گشایش جشنواره فجر هم خنده آور است و هم تاسف آور. مسعود کیمیایی از دغدغه اش گفت، شریعتمداری هم که فکر می کند، مخاطب همه حرفها اوست، سریع یک جوابیه در روزنامه شخصی اش! منتشر کرد که واقعا نه سری دارد و نه تهی! مسعود کیمیایی کجا خبر داشت اگر یک اظهار نظری در حوزه تخصصی اش کند باید پاسخگوی گلهای ریز و درشت چادر عمه غزی هم باشد؟

دلایل کیهان برای کوبیدن کیمیایی مضحک است؛ مثلا همسر سابق گوگوش!… فقط در روزنامه شخصی! شریعتمداری ممکن است آدمی را به جرمی که فامیل سابق و نه حتی لاحقش مرتکب شده، محاکمه کنند. اتفاقا حالا که این درب باز شد، آقای شریعتمداری هم محکومند چون (……) راه دور چرا؟ همین پیر خستگی ناپذیر شورای نگهبان، پسرش در درگیری های مجاهدین با نظام کشته شد. در دولت فعلی هم که خود شریعتمداری لو داد که همسر دست راست و مغز متفکر رئیس جمهور از اعضای سابق مجاهدین بوده. این رشته البته سر دراز دارد و قس علی هذا.

حالا خودت بگو برادر حسین، جرم همسر سابق یک خواننده بودن بیشتر است، یا همسر و پدر و شوهرخواهر فعالین اسلحه به دست ضد نظام؟ هرچند سخت است ولی آقای شریعتمداری باید فهم کند که جواب خطای فامیل سابق و لاحق را ما نباید بدهیم، خودشان باید بدهند، چه هم حزبی ما باشند و چه نباشند.

شریعمتداری برای اینکه دلایل بهتری هم آورده باشد، اسم سیامک پورزند را می آورد، بعد وصل اش می کند به سیا، از آنجا به حزب رستاخیر، بعد حوزه هنری و معاونت سابق وزارت ارشاد (حالا به هر صورت باید یک لگدی هم به خاتمی و دولتش زد دیگر!) همه را به کیمیایی و… اگر ستون کیهان بیشتر جا داشت بعید نبود این نوشته! بعد از عبور از خانه ی عمه کیمیایی به قصر صدام هم برسد!

اما پایان این نوشته تاسف آور کیهان آمده؛ “هنوز معلوم نیست گردانندگان جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، چه تناسبی میان کیمیایی و انقلاب و سینمای ناب ایران دیده‌اند که در بزرگترین رویداد سینمایی کشور، به تجلیل از وی روی آورده‌اند؟!”

بد نبود شریعتمداری این سینمای ناب را تعریف می کرد، بعد یک توضیحی در مورد تخصص سینمایی اش می داد تا خواننده حداقل بداند با چه کسی طرف است. البته حالا که جمع سینماگران نامبتذلی! مثل مسعود ده نمکی و منتقدین برجسته ای مانند حسن عباسی (همان دکتری که خود را کسینجر اسلام می خواند) جمع است چرا حسین شریعتمداری نظر سینمایی نپراکند. واقعا چه کم دارد؟!

بد نیست به یاد برادر حسین بیاورم که کل نوشته هایش! ، اندازه 10 دقیقه فیلم سرب یا گوزن ها حرف برای گفتن ندارد. برود و بپرسد کدام جمله از نوشته هایش! را کسی به یاد دارد، در حالی که کلمه به کلمه دیالوگ های قیصر، داش آکل و گوزن ها در ذهن نه یک فرد که جامعه ایران ثبت شده است. همینطور که کسی منکر تاثیر فیلمهای کیمیایی از جمله گوزن ها در شوریدن مردم علیه رژیم شاه، نمی تواند شود.

هیچ وقت دیر نیست، کیهان می تواند از فردا شروع کند و بجای حقد، کینه، تهمت و توهین، نظریه سازی کند، مهر بپراکند و مرزدار فرهنگی کشور باشد، شاید که اعتبار از دست رفته را باز آورد.

*رضا سلیمانی

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates