16.02.2011

«فشار بین‌المللی و شکاف در سپاه پاسداران، ترمزی در برابر سرکوب»

دویچه‌وله: رهبران جنبش سبز به زندان و اعدام تهدید می‌شوند. نقش حمایت فشارهای بین‌المللی و «ریزش نیروهای سرکوبگر» در کند کردن و آینده «جنبش سبز» چقدر تعیین کننده است؟

مهم‌ترین خبرهای ایران حول و حوش تهدیدهای خشن سران حکومت ایران نسبت رهبران جنبش سبز دور می‌زند. فردای تظاهرات ۲۵ بهمن سانه‌های دولتی ایران از فضای مجلس نوشته‌اند که «نمایندگان مجلس شعار مرگ بر موسوی و کروبی و خاتمی» داده‌اند و «خواهان اعدام موسوی و کروبی» شده‌اند. علی لاریجانی، رئیس مجلس هم گفته که قرار است کمیته‌ای «برای بررسی ماهیت گروهی افراد ضدانقلاب در کشور» تشکیل شود.

«تهدیدهای خشن نشانه ترس بی‌اندازه»

به عقیده ناظران این تهدیدها نشانه ترس بی‌سابقه مسئولان است. حکومت ایران که در طول سال گذشته مدعی بود «فتنه» را خوابانده است، دیروز با «فتنه»ای روبرو شد که «بیدارتر» از پیش بود.

فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی می‌گوید: «سران حکومت ایران تمام تحلیل‌های داخلی و امنیتی را به این سمت سوق داده بودند که توانسته‌اند این جریان را کاملاً مهار کنند.» ولی رویداد ۲۵ بهمن «خواب آقایان را کاملاً آشفته کرده، طوری‌که فردای روز تجمعات، شاهد این هستیم که حتی در مجلس طرح می‌دهند که باید کمیته‌ای برای بررسی ماهیت این جریان تشکیل شود و فضاسازی شود به طرف دستگیری موسوی و کروبی، که من البته بعید می‌دانم. چون خودشان هم می‌دانند که پا گذاشتن به حریم رهبران جنبش سبز، تبعاتی دارد که فکر نمی‌کنم در این شرایط خواهانش باشند.»

تظاهرات دیروز صریح‌تر و شدیدتر از همیشه رهبری جمهوری اسلامی را نشانه رفت. آزاده کیان، استاد جامعه شناسی در پاریس معتقد است حرکت دیروز نشان داد که مخالفان نه تنها خاموش نشد‌ه‌، بلکه در شعارها و خواست‌های خود به مراتب رادیکال‌تر شده‌‌اند: «تظاهرکنندگان خواهان رفتن آقای خامنه‌ای رهبر بودند و این نشان می‌دهد که سران جمهوری اسلامی علی‌رغم سرکوب نتوانستند جنبش را به تحلیل ببرند.»

فاطمه گوارایی می‌گوید مطالبات عامی که خرداد ۸۸ را آفرید، حالا به شدت هدفمند شده‌اند. در عین حال که آمدن مردم به خیابان‌ها نشان داد که «راه‌حل» سرکوب نیست و باید نسبت به آن پاسخی وجود داشته باشد. به نظر او «نیروی سرکوب» هم دیگر نمی‌تواند عامل اجرایی بی‌چون و چرا بماند: «جنبش سبز به تنفس و حیات خودش در رگ و پی جامعه ادامه ‌داده است. نمونه‌اش را هم در اشکال مختلفی که در حیات یک جامعه وجود دارد، بروز و ظهورش را می‌توانستید ببینید. شاید یکی از جلوه‌های بزرگ آن ریزش و شکاف‌هایی‌ست که در درون خود حاکمیت به‌وجود آمده است.»

«ریزش در نیروهای سرکوب»

مهران براتی، تحلیلگر مسایل سیاسی بر این باور است که شرط موفقیت جنبش‌ها در کشورهایی که دیکتاتوری یا دیکتاتوری‌های ایدئولوژیک در آن‌ها حاکم بوده‌اند، همراهی دستکم بخشی از نیروهای نظامی و ارتش با مردم است. او به رفتار ارتش مصر اشاره می‌کند و در مقایسه آن با نیروهای نظامی در ایران می‌گوید:« بعد از انتخابات سال ۸۸، سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی سرکوبگر و خونریز جلوی مردم ایستاد. در مملکت ما هم اصولاً یکی از شرایط به موفقیت رسیدن این جنبش اجتماعی این است که ارتش یا نیروی سپاه تشخیص دهد که این سرکوب نتیجه ندارد.»

آزاده کیان از مقایسه مصر و ایران به این نتیجه می‌رسد که از هشتاد میلیون مصری تنها چند صد هزار نفر تظاهرات کردند، بنابراین مهم این نیست که در آینده چند نفر به خیابان‌ها بیایند: «الان مسئله این است که نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، یعنی پاسداران و ارتش و نیروهای پلیس، که به‌هرحال این‌ها سرکوبگران واقعی هستند، این نیروها کم کم به طرف مردم بیآیند. نارضایتی‌ها در ایران زیاد است و در اقشار مختلف هم وجود دارد. نارضایتی‌های اقتصادی و سیاسی بیشتر شده‌اند. برای همین به نظر من اگر احتمال سرکوب کم شود، احتمال این هست که باز در ایران شاهد تظاهرات و مبارزات گسترده‌تری باشیم.»

به باور فاطمه گوارایی این شکاف در میان سپاه پاسدان با حضور میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ آغاز شده است: « با سرکوب‌ها و جنایات و فجایعی که در زندان‌ها نسبت به زنان و مردان این سرزمین رفت، حجت بر آن‌ها تمام شده است. اتفاقاً یکی از دلایلی که امروزه می‌گویند رژیم دارد بیش از پیش بر بسیج تکیه می‌کند و بسیج را به حالت سازمان‌یافته درمی‌آورد، بروز شکاف‌های بسیاری است که در درون سپاه رخ داده است.»

نگاه به منطقه و چشم‌انداز آینده؟

فاطمه گوارایی می‌گوید: «شباهت‌سازی دو جنبش در منطقه که به فاصله‌ی کمی ازهم صورت گرفت» و نگاه به مصر و رفتار ارتش این کشور با معترضین یکی از دلایلی است که «مردم این بار شاهد حضور کمرنگ‌تر نیروهای سپاهی در این مرحله در سطح خیابان‌ها بودند.»

نکته‌ی دومی که او بسیار مهم می‌داند، «فضای بین‌المللی جنبش مصر و تونس است و قیام مصر که مسائل منطقه را تحت پوشش تمامی رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها برده و مجامع بین‌المللی روی این مسئله حساس هستند. به طوری که بعد از سرکوب دیروز هم شاهد آن بودیم که از چندین مرکز جهانی این اقدام مورد تقبیح قرار گرفت.»

آیا در روزهای آینده بازهم اعتراض‌ها به خیابان کشیده خواهد شد؟ به نظر فاطمه گوارایی به جای پاسخ به این سوال باید بر این نکته تاکید کرد که:
« بروز مجدد اعتراض‌های خیابانی یکی از اشکالی‌ست که جنبش می‌تواند در فواصل مختلف حرکت خودش از آن استفاده کند. حرکت ۲۵ بهمن فقط برای این بود که یک‌بار دیگر به آن دسته از کسانی که فکر می‌کردند جنبش سبز پایان یافته، رمق ندارد، دچار انفعال و سرخوردگی شده و همین طور به حاکمیت نشان داده شود که نه، این جنبش نه تنها زنده است که حتی بیش از گذشته نسبت به عملکرد و ادامه‌ی کار خودش اعتقاد و امید دارد.»

و آزاده کیان بر غرور ملی مردم انگشت می‌گذارد:«طبقه‌ی متوسطی که خواهان غرور ملی‌ست، تحمل نمی‌کند که ایران این قدر عقب‌رفت نسبت به تمام کشورهای منطقه خاورمیانه داشته باشد و این غرور ملی ایرانی‌ها و به‌خصوص جوانان و به‌خصوص طبقه‌ی متوسط شهری باعث خواهد شد که این‌ها بیش از پیش حضور در صحنه داشته باشند.»

NK/MM

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates