گویا حسین حاج فرج دباغ یادش رفته که خود یکی از پی ریزان این حکومت ترور و وحشت بوده است: بیانیه عبدالکریم سروش درباره ‘شکنجه’ دامادش
بیبیسی: عبدالکریم سروش می گوید خانواده اش تحت فشار قرار دارند و برخی فرزندانش مجبور به خروج از کشور شده اند
عبدالکریم سروش، متفکر دینی و از منتقدان حکومت ایران، طی نامه شدیدالحنی گفته است ماموران امنیتی داماد او را بدلیل نسبت خانوادگی تحت شکنجه های شدیدی قرار داده اند.
آقای سروش در این بیانیه که نسخه ای از آن به بی بی سی فارسی رسیده گفته است مسئولین امنیتی حامد (داماد او) را از ده ماه پیش مورد آزار و اذیت قرار دادند.
کلیک متن کامل نامه عبدالکریم سروش: لعنت و نفرین بر جمهوری کافرپرور اسلامی
وی نوشته است: “باغ وحش ولایت، طعمه می خواست. دیوان با داغ و درفش به سراغش آمدند و وحشت ها به جانش افکندند. و دست آخر دو راهه یی پیش پای او نهادند: که یا دست از جان بشوی و یا به صدا و سیما بیا و هر چه ما می خواهیم بگوی.”
به نوشته آقای سروش آنها از دامادش که اکنون در خارج از کشور بسر می برد، می خواستند در جلوی دوربین بگوید که همسرش “هرزه و هرجایی است و لذا شایسته طلاق” و پدر همسرش، عبدالکریم سروش، هم وابسته به خارج و دشمن دین است.
عبدالکریم سروش می نویسد هنگامیکه داماد او حاضر به همکاری نشد مورد شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفت: “کمترینش آنکه یکشب تا صبح، برهنه در سردخانه یی، او را لرزاندند و ترساندند و …”
دین همچو شراب است. آن چنان را آن چنانتر میکند. حیوانها را حیوانتر و انسانها را انسانتر میکند.
آقای سروش بدنبال خشونتهای پس از انتخابات سال گذشته انتقادات زیادی از حکومت و مقام های ایران کرده است.
او چند ماه پس از انتخابات در نامه ای تحت عنوان “جشن زوال استبداد دینی” نوشت که ایران بسوی حکومتی فرادینی پیش می رود و آیت الله خامنه ای را متهم کرد که حاضر بوده “آبروی خدا برود” و “مردم به دیانت و نبوت پشت کنند”، اما به ولایت او آسیب نرسد.
‘خدا نیست، به خدا قسم خدا نیست، نیست’
وی در خرداد گذشته نیز طی نامه دیگری خطاب به آیت الله خامنه ای نوشت که با صدای مردم فرمان “هبوط” او صادر شده و بهتر است خود “ردای نا باندام ریاست را از تن بیرون کند” و به مسجد کرامت مشهد که پیش از انقلاب به آن رفت و آمد داشته بازگردد.
وبسایت شخصی او چندی پیش خبری درباره حمله ماموران امنیتی به موسسه صراط در تهران که آثار او را چاپ می کند، منتشر کرد.
این سایت همچنین نوشت که برخی فرزندان او بدلیل فشارهای حکومت مجبور به ترک کشور شده اند.
عبدالکریم سروش در بیانیه اخیر خود نوشته هنگامیکه برای دلداری به داماد خود گفته “خدا از آنان نگذرد،” داماد او گفته است: “اسم خدا را نبرید، خدا نیست، نیست، نیست.”
بار خدایا! از غزالی آموختهام که هیچکس را لعنت نکنم حتی یزید را، اما اینک فروتنانه از تو رخصت می طلبم تا بر جمهوری کافرپرور اسلامی ایران، لعنت و نفرین بفرستم.
او نوشته است “دین همچون شراب است. آن چنان را آن چنان تر می کند. حیوان ها را حیوان تر و انسان ها را انسان تر” و سپس مسئولین حکومت ایران را متهم کرده که “قتل و غصب و تجاوز را تکلیف خود می دانند و برای آن حجت شرعی دارند و همین آنانرا خطرناک تر می کند.”
طی نزدیک به دو سالی که از انتخابات می گذرد، بسیاری از زندانیان سیاسی و خانواده های آنها حکومت را متهم به شکنجه های روانی و جسمی زیادی کرده اند.
اما مقام های قضایی ایران همواره داشتن زندانی سیاسی و اعمال شکنجه را رد کرده اند.
آقای سروش در این بیانیه گفته است که داماد او هیچ فعالیت سیاسی نداشته و تنها بدلیل ارتباط خانوادگی تحت فشار قرار گرفته است.
او در پایان بر “جمهوری کافرپرور اسلامی ایران، لعنت و نفرین” فرستاده است.
پیام برای این مطلب مسدود شده.