ضرورت شکلگیری شورای راهبری جنبش
خودنویس: ضرورت دارد كه شورايي با حضور نمايندگان همه گروههاي اپوزيسيون براي راهبري اعتراضات جنبش با چند هدف مشخص شكل گيرد.
با دستگیری آقایان موسوی و کروبی به همراه همسرانشان، خواست جنبش به ناگزیر از «تغییر در چارچوب قانون اساسی» به «تغییر از طریق براندازی» به سرعت تغییر ماهیت داده یا بهزودی خواهد داد. در واقع اگر تاکنون تصور غالب این بوده که هنوز اندک بارقه امیدی از سربهراه شدن حکومت هست و خواست عمومی بدنه جنبش نیز همان است که موسوی و کروبی میخواستهاند ولی شعارها و مطالب تولیدی چند روز اخیر حاکی از آن است که مطالبات افزایش پیدا کرده و چون حکومت گوش شنوایی ندارد، بنابراین تغییر در چارچوب قانون اساسی دیگر خواست عمومی نیست و فقط گروه کوچکی هستند که همچنان بر این فرمول پافشاری میکنند.
اگر در اعتراضات خیابانی بعد از انتخابات «یاحسین، میرحسین» و «اللهاکبر» شعارهای فراگیری بود و «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» بسیار کم شنیده میشد، این روزها و به ویژه از ۲۵ بهمن به این سو اما، وزنه نه تنها به سمت این شعار چرخیده بلکه با خود سیلی از شعارهای براندازانه را نیز به همراه آورده است که به یمن تغییرات بیوقفه در شمال آفریقا «مبارک، بن علی، نوبت سیدعلی» یکی از رایجترین شعارها شده است. با ورود این شعارهای فراگیر، شعارهایی که رنگ و بوی مذهبی دارد کمکم به حاشیه رانده میشود. شاید به همین دلیل هم باشد که پیشنهاد سر دادن شعارهای شبانه «الله اکبر» و«یا حسین، میرحسین» چندان مورد استقبال قرار نمیگیرد و کسانی هم که وظیفه خود میدانند تا به پشت بام بروند و علیه حاکمیت شعار سر بدهند ترجیح میدهند بیشتر از «مرگ بر دیکتاتور» استفاده کنند و کمتر از شعارهای مذهبی.
در چنین وضعیتی طبیعتاً دیگر یک یا دو گروه مخالف آنهم با ویژگی کاملاً مذهبی نمیتواند هدایت این جنبش رنگارنگ را به تنهایی بر عهده بگیرد. این جنبش ماهیتاً یک جنبش غیرمذهبی و سکولار است (اگر نگوییم ضدمذهبی)، بنابراین نمیتوان از آن انتظار رفتار مذهبی داشت. اگر هم تاکنون چنین بوده، یا به احترام موسوی و کروبی بوده یا متعلق به گروههای مذهبی درون جنبش. باید جنبش را از این تشتت و سردرگمی بیرون آورد.
برای خروج از این وضعیت و انسجام بخشیدن به اعتراضات خیابانی، این جنبش نیاز به شورای راهبری دارد، شورایی متشکل از نمایندگان همه گروههای مخالف نه فقط نمایندگان موسوی و کروبی. اعضای شورای هماهنگی راه سبز امید علیرغم همه زحماتی که تابهحال متقبل شدند و همه تلاشی که برای سامان دادن اعتراضات کردهاند، برای بسیاری از معترضین شناخته شده نیستند و این دو فردی (آقایان واحدی و امیرارجمند) هم که رسانهای شدهاند سابقه فعالیت تشکیلاتی روشنی ندارند. بسیاری از معترضین چندان اعتنایی به فراخوان شورای هماهنگی ره سبز امید ندارند و برای خود گام برمیدارند، بنابراین اعتراضات اخیر تا بهحال دستاورد قابل قبولی نداشته است.
به گمان من، دیگر باید ملاحظات و محذورات را کنار گذاشت و همه گروههای اپوزیسیون داخلی و خارجی، بدون خودی و غیرخودی کردن، اختلافات را فعلاً به حالت تعلیق دربیاورند و با توافق بر سر یکی دو موضوع مشخص (مثلاً حذف ولایت فقیه، پایین کشیدن مذهب از تخت قانون اساسی و انتخابات آزاد با حضور همه ایرانیان، تحت نظارت سازمانهای بینالمللی) شورایی را برای برنامهریزی و هدایت جنبش تشکیل دهند. بعد از پیروزی جنبش گروهها دوباره میتوانند به عنوان رقیب همدیگر پیگیر اختلافات خود باشند.
اگر شب و روز جنبش به همین منوال ادامه یابد و دچار روزمرگی شود و هفتهای دو ساعت هم به خیابان بیاییم و کتکی بخوریم و زندانی و کشتهای هم بدهیم و بعد برگردیم سر خانه و زندگیمان، ای بسا این وضعیت کجدار و مریز تا سالها طول بکشد و موجب دلسردی مردم از نتیجهگیری شود. در نتیجه ممکن است این جمعیت انبوه که با هزینه سنگینی سر برکشید، دوباره در لاک خود بخزد. در آن صورت احتمالاً یک یا دو دهه دیگر باید منتظر بمانیم تا چنین انرژی اجتماعی عظیمی مجدداً بهوجود بیاید.
پیام برای این مطلب مسدود شده.