بوی سقوط به مشام مهاجرانی رسیده است
خودنویس: آقای دکتر مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت خاتمی، در جلسهای که اخیرا در کتابخانه کنزینگتون لندن برگزار شده، به نکات مختلفی دربارهی منشور جنبش سبز اشاره کردهاند. مجموع سخنان ایشان که حول محور ویراست دوم منشور ایراد شده، به وضوح نشان میدهد که آقای مهاجرانی بوی سقوط نظام را استشمام کردهاند و از هراس این که اوضاع از دست اصلاحطلبان حکومتی خارج شود، به میدان آمده و برای بقای رژیم، البته با اصلاحات گام به گام طولانی، با افکار عمومی وارد چانه زنی شدهاند. ایشان اشارهای به این که طولانی یعنی چند سال یا چند قرن نمیکند و فقط بر طولانی بودن راه پافشاری میکند. آقای مهاجرانی در باب این که در یک مسیر، هر چند طولانی، باید نشانههایی از پیشرفت هم دیده بشود یا خیر، چیزی نمیگوید. در همین راستا، وی از توضیح این که مسیر اصلاحات ِ درون- حکومتی از دوم خرداد تاکنون، آیا مردم را در دستیابی به مطالباتشان یک گام به جلو برده یا صد گام به عقب، اجتناب میکند.
مهاجرانی میگوید: «نمیشود شرایط ایران را مصری کرد.» وی همچنین به یاد همهی خوبیهای جمهوری اسلامی – به زعم خودش- میافتد و از استقلال بینظیرش که هیچ گونه وابستگی نه به غرب دارد و نه به شرق (حتی به چین و روسیه) سخن میگوید و میرسد به آن جا که میگوید آیتالله خامنهای را خوب میشناسد و میداند که در تمام کارنامهی اقتصادی خودش و اقوامش، نقطهی سیاه که هیچ، حتی یک نقطه خاکستری هم نمیتوان یافت.
بحث درباره این که چه طور شده که آقای مهاجرانی فیلش یاد هندوستان کرده و یاد نیکیهای نظام افتاده بماند، اما تاکیدهای مکررش بر این که فقط باید به اصلاحات فکر کرد و هر گونه فکر تغییر رژیم باطل و بیمعناست، آن هم در شرایطی که رژیم دو تن از ستونهای خودش (نخست وزیر و رییس مجلس اسبق) را ربوده است و حاضر به دادن کوچکترین امتیازی به مخالفان نشده، جای تعمق دارد.
به نظر میرسد مهاجرانی که شامه نسبتا تیزی در بو کشیدن اوضاع دارد و به واسطه حضورش در ارکان قدرت نظام اسلامی و آشناییاش با روابط پشت پرده و ساختار قدرت، مهارتی در کدگشایی برخی از پیامها کسب کرده، اوضاع را در آستانه فروپاشی یا لااقل در حال نزدیک شدن به آن آستانه دیده است. او ضمنا به نیکی میداند که اگراصل نظام بیش از این در مخاطره بیافتد، نقش سکولارها در هدایت جریانها پررنگتر میشود و لاجرم از این پشم کلاهی عاید ایشان و دوستانشان نخواهد شد. از این روست که در نقش آبپاش ظاهر شده تا با بسط مجدد فرضیه شکست خورده اصلاحپذیری نظام، شعلههای خشم مردم را کنترل کند، تا مبادا دل نگرانیهای افرادی چون سید محمد خاتمی به حقیقت پیوسته و اصل نظام دچار خذلان شود.
هیچکس را توان پیشگویی آنچه در آینده رخ میدهد، نیست. اما این که کار دارد به جاهای باریک میکشد را، میشود از مواضع این گونه افراد فهمید.
پیام برای این مطلب مسدود شده.