«خامنهای؛ پادشاهی که لخت است»
خودنویس: هنوز از ادعای عطالله مهاجرانی مبنی بر پاکدامن بودن خانواده سید علی خامنهای وقتی نگذشته که یکی از نزدیکان خانواده برای نخستین بار سخنانی میگوید که خلاف ادعای عضو «حلقه لندن» است. حمیدرضا فروزانفر، نوه خواهر بیمار آیتالله خامنهای که به تازهگی از ایران بازگذشته و سید علی خامنهای را فردی تکیده و بیمار با سایههایی از اعتیاد میخواند. فروزانفر بر خلاف مهاجرانی، دامن خامنهای و خاندان را پر از لکه میبیند و میگوید باید «لخت بودن پادشاه» را فریاد بزنیم.
داستان رفتن حمیدرضا فروزانفر به ایران بیشتر به ماجراهای پلیسی شبیه است. وقتی شنید مادربزرگش سخت بیمار است، به یاد وضعیت پدربزرگش افتاد که نتوانست پیش از درگذشتش او را برای آخرین بار ببیند، چون این دانشجوی زبانشناسی در دوران انتخابات ۸۸، از طرفداران میرحسین بود و برای انتخاب موسوی سخت تلاش کرده بود و خانواده نمیخواستند هنگام بازگشت به ایران دچار مشکلی شود. حمیدرضا پیش از بازگشت به ایران با من تماس گرفت و در باره رفتن یا نرفتن مشورت کرد. با حمیدرضا از ماهها پیش در تماس بودم، خیلی پیش از آنکه به فکر گفتگو با دکترمحمود مرادخانی، خواهرزاده آیت الله خامنهای که او نیز ساکن فرانسه است بیافتم. به حمیدرضا پیشنهاد کردم از هر طریقی که میتواند، برای احتیاط هم که شده، برای دیدار اهالی بیت رهبری وقت بگیرد. حداقل اگر در فرودگاه دچار مشکلی میشد، داستانی برای ارائه میداشت، گرچه برای دیدار مادربزرگ میرفت، اما شاید دیدار اهالی بیت ضمانتی بر هموار شدن سفرش میشد. حمیدرضا میدانست این آخرین سفرش به تهران خواهد بود، اما باورش نمیشد وضعیت را طوری ببیند که دیگر نخواهد برگردد.
قبل از مسافرتش فیلمی کوتاه ضبط کردیم تا اگر مشکلی پیش آمد، برای پخش استفاده کنیم. خوشبختانه اتفاقی نیافتاد. یک روز از تهران به من خبر داد که از طریقی برای رفتن به بیت وقت گرفته. نگران بود.
حمیدرضا فروزانفر اما وقتی به بیت میرود، با نامی دیگر میرود…با نام خانوادگی پدربزرگش…ساعتش را هم از او میگیرند…
بعد از بازگشت از دیدار چند ساعته با مسعود خامنهای و حضور در آن مجموعه، گفت حس عجیبی داشته که باید بعد از خروج از ایران برایم تعریف میکرد، ولی تاکید کرد که فیلمی را که ضبط کرده بودم را هنوز پاک نکنم، چون از ایران خارج نشده بود…
حمیدرضا درست روزی به بیت رهبری رفت که حیدر مصلحی و آیت الله شاهرودی و آیتالله جنتی با رهبری دیدار داشتند، درست یک روز قبل از نمایش تلوزیونی وزیر اطلاعات…
نوه خواهر رهبری، گفت که سید علی خامنهای را هم دیده، یکی دو دقیقه، اما نماز جماعت را همه به امامت آیت الله جنتی خواندهاند، تنها مجتبی بوده که جدا از همه نماز میخوانده…گویی تافتهای جدا بافته است و احمد جنتی را به امامت قبول ندارد…
حمیدرضا میگوید که در این سفر سعی کرده گوشههایی از خانواده و سابقه سید علی خامنهای را از اطرافیان بیشتر بپرسد، تا ببیند چه اتفاقهایی در مسیر زندگی خامنهای افتاده که امروز با چنین روحیه و رفتاری از رهبری روبرو میشویم، کسی که هیچگاه نتوانسته تحصیلات دوره دبیرستان را بر خلاف برادر بزرگترش تمام کند و آرزویاش حضور در مجامع روشنفکری بوده است. کسی که در سنین ابتدایی درست نمیتوانسته ببیند (پیش از آنکه برایش عینک بگیرند) و در خانواده تحقیر هم میشده است…فروزانفر میگوید که سید علی خامنهای همیشه دلش خواسته در هر زمینهای خود را کارشناس موضوع جا بزند، در حالی که اهل فن میدانند سواد خیلی چیزها را ندارد و فقط یک اشتیاق فروخفته تحقیر شده در دوران کودکی از سوی کسی است که از طرف پدر تایید نمیشده است.
حمیدرضا فروزانفر از رابطه خانوادههای هاشمی رفسنجانی و خامنهای میگوید که در سالهای اخیر سرد هم شده است. او معتقد است که روند حذف هاشمی رفسنجانی از سوی خامنهای در مسیر ۲۰ ساله حکومت ولی فقیه دوم، کاملا آگاهانه است و روند شکستهای هاشمی این را نشان میدهد. گویی خامنهای نمیتواند نافذتر بودن نقش و حرف هاشمی را تحمل کند.
حمیدرضا در باره علت سفر مجتبی خامنهای همراه با سعید امامی و خانوادههای هر دو به لندن اشاره میکند، سفری که سالها بعد با بچهدار شدن مجتبی خامنهای منتهی، بعد از سالها درمان همسرش، سفری که مجتبی و دختر حداد عادل تحت درمان باروری قرار گرفتهاند و در همین سفر مجتبی با مسائل امنیتی علاقهمند میشود… دوستی امنیتی مجتبی که از نگاه اعضای خانواده جوانی مظلوم به نظر میآمده…
گفتگوی طولانی و چند قسمتی من با حمیدرضا در چند شماره منتشر خواهد شد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.