روحانیت مرده است، جایز نیست جنازه را معطل بگذارید!
مهدی خزعلی: مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان میبرند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد میزند و خدا و پیغمبر را به شهادت میگیرد که « والله، بالله من زندهام! چطور میخواهید مرا به خاک بسپارید؟ اما چند ملا که پشت سر تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده ومیگویند: « پدرسوخته ی ملعون دروغ میگوید. مُرده.مسافر حیرت زده حکایت را پرسید. گفتند: «این مرد فاسق و تاجری ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پیش که به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضی بلخ شهادت دادند که ُمرده و قاضی نیز به مرگ اوˆ گواهی داد. پس یکی از مقدسین شهر زنش را گرفت و یکی دیگر اموالش را تصاحب کرد. حالا بعد از مرگ برگشته و ادعای حیات می کند. حال آنکه ادعای مردی فاسق در برابر گواهی چهار عادل خداشناس مسموع و مقبول نمیافتد. این است که به حکم قاضی به قبرستانش میبریم، زیرا که دفن میّت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا جایز نیست !
کتاب کوچه /ب2/ص1463 – احمد شاملو
* راستش این حکایت مرا به فکر فروبرد، چگونه است که این ملایان با شهادت چهار شاهد، زنده ای را به خاک می سپارند، اما امروز به شهادت ملتی که فریاد می زنند که روحانیت مرده است، ترتیب اثر نمی دهند! *
*احتمالاً مشکل اینجاست که آقایان کثیر الاولادند و بچه آخوند مگر می گذارد چیزی به کسی برسد! تازه یک جورایی خرج کفن و دفن و مراسم سوم و هفت و چهلم هم به گردن ما می افتد، پس مصلحت این است که حتی پس از 120 سال هم بگوییم ” العلماء باقون ” و صد البته ” ما بقی درب و داغون ”
* البته یک قانون هم هست که می گوید، علماء نه می میرند و نه از بین می روند بلکه از حالتی به حالتی تغییر شکل می دهند، و به زبان خودمانی از جهانی به جهانی کوچ می فرمایند!
پیام برای این مطلب مسدود شده.