25.04.2011

حسين شريعتمداري: توهم قورباغه ها ! (نكته)

کیهان: آن شب، قورباغه ها ديرتر از شب هاي ديگر به آبگير محل سكونت خود بازگشته بودند. گشت و گذار آنها در اطراف آبگير به درازا كشيده بود و حالا خسته و كوفته، براي پريدن به درون بركه آماده مي شدند. رئيس قورباغه ها، اما با نگراني دستور توقف داد. او درون بركه دشمن خارجي ديده بود! قورباغه هاي ديگر هم با اشاره او متوجه حضور دشمن شدند. لشگريان دشمن در يك صف منظم كه متراكم و سفيد رنگ به نظر مي رسيد درون بركه موضع گرفته بودند. رئيس قورباغه ها، افراد تحت امر خود را به صف كرد، ميمنه و ميسره… و با دستور او حمله آغاز شد، قورباغه ها به درون بركه پريدند و صداي شالاپ و شلوپ آنها آرامش شبانه بركه را برهم زد. ساعتي بعد، فرمانده قورباغه ها دستور پايان عمليات را صادر كرد. دشمن به طور كامل از بين رفته و كمترين اثري از آن در بركه ديده نمي شد!…. قورباغه ها نمي دانستند و شايد هنوز هم نمي دانند كه آنچه آن شب در بركه ديده بودند، عكس كهكشان شيري بود، با ميلياردها ميليارد ستاره بزرگتر از خورشيد و ميلياردها منظومه عظيم تر از منظومه شمسي ما….
ماجراي بركناري وزير اطلاعات از سوي رئيس جمهور و ابقاي ايشان با حكم رهبر معظم انقلاب در طول عمر 32 ساله جمهوري اسلامي ايران نه اولين نمونه از اين دست، بوده است و نه احتمالا آخرين آنها خواهد بود. در فاصله سي و چند ساله اخير، بارها شاهد بوده ايم كه رؤساي قواي سه گانه و از جمله رؤساي وقت قوه مجريه دست به اقداماتي زده و تصميم هايي گرفته اند كه رهبري انقلاب چه امام راحل(ره) و چه خلف حاضر ايشان به علت ناهمخواني اينگونه تصميم ها با مصالح عاليه نظام از انجام آن جلوگيري كرده اند و اين چرخه بسيار طبيعي و تعريف شده در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اگرچه گاهي از اوقات با تفسير و تحليل هايي از سوي اين و آن روبرو بوده است ولي هيچ گاه كمترين خللي در حركت پرشتاب نظام ايجاد نكرده و مخالفت با تصميم فلان مسئول، مانع تقدير رهبري از خدمات برجسته آنان و يا ناديده گرفتن آن خدمات از سوي مردم نبوده است و اين روالي شناخته شده و خالي از ابهام در ميان مردم و مسئولان است. به قول رهبر معظم انقلاب در بيانات روز شنبه ايشان؛ «ما كه راجع به شخص قضاوت نمي كنيم؛ ما كار را، خط را، جهت گيري را ملاك و معيار قرار مي دهيم. آنجايي كه كار و خدمت و تلاش هست، حمايت ما هست، حمايت مردم هست. و بحمدالله امروز كار دارد انجام مي گيرد. مسئولين دولتي هم حقاً و انصافاً دارند تلاش مي كنند؛ هم اعضاي دولت، هم بخصوص خود رئيس جمهور. اينها شب و روز ندارند؛ من مي بينم، من از نزديك شاهدم. اينها دائم مشغول كارند، مشغول خدمت و تلاشند. خب، اينها براي كشور خيلي با ارزش است.»
و در ادامه تاكيد مي فرمايند كه ايشان بناي ورود به كارها و تصميم هاي دولت را ندارند- دقيقا مانند حضرت امام(ره)- و مي افزايند «مگر آنجايي كه احساس كنم يك مصلحتي دارد تفويت مي شود مثل اين كه در همين قضيه اخير- وزارت اطلاعات- اينجوري بود. انسان احساس مي كند يك مصلحت بزرگي دارد مورد غفلت قرار مي گيرد. خب، انسان وارد مي شود كه جلوي اين تفويت مصلحت را بگيرد. اين مسئله مهمي نيست. نظائرش هم اتفاق مي افتد. اما مخالفين، دشمنان بيروني، تريبون دارهاي بين المللي، بوق هاي تبليغاتي، از همين مسئله استفاده مي كنند براي اينكه فضاي تبليغاتي را شلوغ كنند».
ماجراي اخير به همين سادگي بود. اتخاذ يك تصميم نسنجيده از سوي رئيس جمهور و جلوگيري رهبري معظم انقلاب از انجام آن. اتفاقي كه به قول آقا «آنچنان هم از اهميت بالايي برخوردار نبود» و «نظائرش هم اتفاق مي افتد».
بديهي است جناب احمدي نژاد اگرچه رئيس جمهوري مكتبي، مردمي، پاكدست، ساده زيست، پركار، شجاع و برخوردار از برخي خصوصيات ارزشي منحصربه فرد نيز هست ولي به يقين خود را معصوم و مبراي از خطا نمي داند- و نبايد بداند- بنابراين، اگر اين خطا در حد و اندازه يك تصميم خلاف مصلحت نظام و خطرآفرين باشد – كه مورد اخير اينگونه بوده است- رئيس جمهور محترم به حكم عقل و شرع بايستي به خاطر پيشگيري و ممانعت از وقوع آن پيشاني شكر به آستان ربوبي سائيده و از ژرفاي دل اين موهبت الهي را پاس بدارد و اساساً، يكي از بركات حضور ولي فقيه بر بلنداي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، هدايت به صراط مستقيم و نشان دادن «بايد»ها و «نبايد»ها براي رسيدن به قله هاي بلند رستگاري است. و از ديگر سو، همانگونه كه رهبر معظم انقلاب تأكيد داشته و دارند، مردم نيز خدمات شبانه روزي و خستگي ناپذير رئيس جمهور منتخب خود را پاس مي دارند و با تمكين ايشان به نظر لازم الاتباع رهبر بزرگوار خويش، خطاي ياد شده را به حساب «خط» نمي گذارند، چرا كه ويژگي هاي برجسته و بعضاً منحصر به فرد دكتر احمدي نژاد را به چشم ديده و حلاوت آن را به وضوح چشيده اند و اگر نسبت به حضور يك جريان انحرافي در كنار رئيس جمهور منتخب خود گلايه دارند، اين گلايه در حمايت واقعي از رئيس جمهور ريشه دارد و برخاسته از نگراني براي دولت ايشان است و پر واضح است كه علي رغم اين نگراني و گلايه، از پشتيباني رئيس جمهور منتخب خويش پا پس نمي كشند و عرصه را براي تاخت و تاز دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها خالي نمي گذارند.
اين وجيزه اما، در پي واگويه نكته ديگري است و آن، اين كه طي چند روز گذشته، دشمنان بيروني، همه توان تبليغاتي و رسانه اي خود را به كار گرفته اند تا از «كاه» ماجراي ياد شده، «كوه» بسازند! و رخدادي بسيار معمولي را «چالشي بزرگ»! در نظام جمهوري اسلامي ايران قلمداد كنند! چرا…؟! آيا رخداداخير، نشانه اي از ايجاد اختلال در حركت پرشتاب ايران اسلامي در خود دارد؟! پاسخ منفي است، پس اينهمه جار و جنجال براي چيست؟ نگاهي به منطقه بيندازيد. ديكتاتورهاي دست نشانده آمريكا و اسرائيل در كشورهاي اسلامي، يكي پس از ديگري به زباله دان تاريخ فرستاده مي شوند، خيزش عظيم و برخاسته از باورهاي اسلامي ملت هاي مسلمان امان قدرت هاي استكباري و عوامل منطقه اي آنها را بريده است. بن علي فرار را بر قرار ترجيح مي دهد. مبارك به محاكمه كشيده مي شود. علي عبدالله صالح ديكتاتور يمن در مقابل خروش بي وقفه مردم سر تسليم فرود مي آورد. نتانياهو با درماندگي اعلام مي كند كه حضور خميني[ره] را در تمامي خاورميانه و آفريقا احساس مي كند، پادشاه عربستان صداي شكستن استخوان هاي خود را به وضوح مي شنود، بحرين، اردن، ليبي و … همه جا، انقلاب اسلامي برخاسته از ايران است كه حرف آخر را مي زند…
حالا خودتان قضاوت كنيد كه آيا جنجال تبليغاتي پر سر و صداي آمريكا و متحدانش به توهم قورباغه هايي كه در صدر اين مقال به آن اشاره شده بود شبيه نيست؟ مگر با شالاپ و شلوپ چند قورباغه مي توان به جنگ كهكشان شيري رفت؟! به سروده خواجه شيراز؛
«اي مگس، عرصه سيمرغ نه جولانگه توست، عرض خود مي بري» و به قول امام راحل(ره) «كذا و كذا…» يعني زحمت ما هم نمي داري!
حسين شريعتمداري

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates