27.04.2011

روایت نماینده ولی فقیه در سپاه از کسانی که مغرور شده و قهر کردند

خبرآنلاین: نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: در حاکمیت اسلامی،تخلف از فرمان او نیز در حکم تخلف از فرمان خدا و امام زمان(عج) محسوب می شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفتگو بافارس، در خصوص جایگاه و اهمیت ولایت فقیه در حفظ نظام، اصول و ارزش‌های اسلامی، تصریح کرد: ولی خدا زیربنایی‌ترین اصل و اساسی‌ترین رکن در حاکمیت دینی است که در هر عصر و دوره‌ای اداره امور جامعه را عهده‌دار است.

اهم اظهارات وی را در ادامه بخوانید:

*در تبعیت از رهبری، هیچ فرقی بین افراد یا گروهها نیست و حتی کسی در سطح قائم مقام رهبری نیز می‌بایست این تبعیت از ولی فقیه را می‌داشت اما دیدم آنجایی که آقای منتظری در مقابل انقلاب ایستاد و به دستور امام راحل(ره) عمل نکرد، با چه مشکلاتی مواجه شدیم.

*در حاکمیت اسلامی، هماهنگ کننده و سیاست گذار اصلی نظام طبق قانون اساسی، ولی‌فقیه است و تخلف از فرمان او نیز در حکم تخلف از فرمان خدا و امام زمان(عج) محسوب می‌شود و بر همین اساس می‌بینیم وقتی حضرت امام(ره) به آقای منتظری گفتند که بیت خود را از باند مهدی هاشمی پاک کند و او توجه نکرد، در حقیقت این عدم تبعیت، نافرمانی از دستورات الهی بود.

*برخی تذکرات رهبری به دولت‌ها و دستگاه های دیگر، فلسفه‌ای دارد و آن اینکه یکی از مهم‌ترین رسالت‌های ولی‌فقیه این است که باید حافظ کیان و مصالح انقلاب و اسلام باشد و رهبری نمی‌تواند در مقاطعی که امکان بروز مفسده‌ای است و یا مصلحتی مورد تهدید قرار می‌گیرد، سکوت یا مسامحه داشته باشد و ما در زمان پیامبر اسلام(ص) و امیرالمومنین(ع) نیز شاهد این گونه مسایل هستیم.

*جایی که به مصالح انقلاب بر می‌گردد، این وظیفه رهبری است که وارد شود و جلوی انحراف را بگیرد. آقای منتظری شاگرد و حاصل عمر امام(ره) بود ولی امام(ره) وقتی احساس کرد حرکت او خلاف مصالح انقلاب است با ایشان برخورد کرد و یا در مسئله بنی‌صدر هم به همین صورت عمل کرد و وقتی احساس کردند که این حرکت او خلاف مصالح نظام است، با او برخورد شد اما باید توجه داشت که حضرت امام(ره) در این موارد هم اقتضائات زمان را در نظر داشت و این برخوردها پس از مداراها و تذکرات پی در پی صورت گرفت که امام(ره) دیدند دیگر جایی برای اغماض نیست.

برخوردهای رهبری با مسایل مختلف از باب دلسوزی و درمان است

سیره ائمه معصومین(ع) و امام(ره) بر همین منوال بود.رهبری معظم انقلاب نیز راهی جز این نمی‌روند و بارها شده که با مسئولین مدارا کرده و دهها بار تذکر مکتوب، خصوصی و حضوری می‌دهند اما وقتی ببینند زمینه اصلاح فراهم نمی‌شود، نیاز به برخورد است چراکه مصالح نظام این طور ایجاب می‌کند و این برخوردها هم از سر دلسوزی و نوعی درمان است.

مهمترین نشانه ولایت‌مداری، تبعیت محض از رهبری است

*یکی از مهمترین نشانه‌های ولایت‌مداری را تبعیت محض از ولی فقیه است. اگر می‌خواهیم خدا و امام زمان(عج) از ما راضی باشند، باید همین‌طور رفتار کرد نه مانند “اصحاب سبت ” که خدا آنها را از ماهیگیری در روز شنبه منع کرد اما آنها با حقه‌بازی کاری کردند که به زعم خودشان هم نافرمانی خدا نشده باشد و هم ماهی‌های روز شنبه را گرفته باشند و همین باعث شد تا خدا تمام آنها به علاوه‌ دو دسته دیگر یعنی مباشرین و ساکتین در برابر نافرمانی خود را عذاب کند چراکه آنها دستور خدا را به بازی گرفتند.

*ما بنا به فرموده حضرت امام(ره) مکلف به انجام وظیفه هستیم و در همین راستا باید همیشه گوش به فرمان ولی خدا باشیم تا لطف و عنایت او نصیبمان شود.

وجود فصل‌الخطاب در هر حکومتی یک امر عقلانی و منطقی است

*در هر نظام و حکومتی باید یک فصل الخطاب وجود داشته باشد و این موضوع را منطبق بر عقل و منطق است. در جایی که اختلاف بین دستگاههای اصلی نظام بوجود بیاید و یا زمینه مفسده‌ای فراهم شود، این وظیفه ولی فقیه است که وارد شده و در راستای منافع عامه نظام و مردم دستوری بدهد و جلوی این اختلافات را بگیرد و این موضوعی است که عقل و منطق نیز آن را می‌پذیرد.

* در این موارد هیچگاه نفعی برای رهبری نمی‌توان متصور شد. آنجایی که رهبری وارد شده و یا در گذشته حضرت امام(ره) وارد شدند، دقیقا جایی بوده که یا به نفع مردم و دولت بوده و یا قانون اساسی حفظ شده است. برای مثال در دولت آقای هاشمی وقتی بحث تغییر قانون اساسی و مسئله تداوم ریاست جمهوری پیش آمد، این رهبری بود که به موضوع ورود پیدا کرد و فرمود دلیلی برای این کار نیست چرا که قانون باید حفظ شود و ما در کشور با قحط‌ الرجال مواجه نیستیم و یا در زمان حضرت امام(ره) در موضوع مک فارلین، ایشان فرمودند هرکس با این هیئت امریکایی ملاقات کند، با او برخورد خواهد شد، چرا که ایشان مصلحت نظام را در این می‌دیدند.

اکثر احکام‌ حکومتی رهبری به درخواست دستگاه‌ها بوده است

*معمولا احکام حکومتی یا به درخواست دستگاه‌ها صورت می‌گیرد و یا مصلحت اینطور ایجاب می‌کند.آن طور که ما دیده‌ایم، در اکثر موراد این دستگاه‌ها بودند که از رهبری خواستند ورود پیدا کرده و مسئله‌ای را حل کند.

*رهبری در دولت‌های سازندگی و اصلاحات بسیار مدارا کردند و برای مثال در مسئله قانون مطبوعات دیدند که اگر موضوعی تصویب شود برای نظام چالش‌زا خواهد بود، لذا وارد شده و با تذکر مسئله را حل کردند.

تذکرات رهبری به دولت در مقابل حمایت‌های ایشان بسیار ناچیز است

*در همین دولت نیز در مقاطعی اختلاف میان دستگاه‌ها رخ داد و فشار زیادی بر آقای احمدی‌نژاد به عنوان رییس جمهور وارد شد تا او را از پا دربیاورند اما این رهبری بود که به خاطر ارزش‌ها و شاخص‌هایی که در دولت می‌دید، ایستاد و از آن دفاع کرد.

*برخی تذکرات رهبری به دولت در مقابل حمایت‌های بی‌دریغ ایشان بسیار ناچیز است و مسئولین هم باید با دل و جان این موارد را بپذیرند چراکه ممکن است نفعی در آن باشد که آنها متوجه نشوند ولی رهبری با اشراف کاملی که دارند، این موراد را درک می‌کنند.

*اینها دیکتاتوری و یا نادیده گرفتن زحمات نیست بلکه آنچه تاکنون در کلام و رفتار رهبری به وضوح دیده شده فقط تقویت دولت بوده و برای مثال در خصوص مجلس شورای اسلامی نیز بارها فرمودند باید نمایندگان، مشکلات دولت را درک کنند چراکه مسئولین اجرایی در میدان بوده و مشکلات را آنها بیشتر می‌فهمند و قانونگذار باید به این سختی‌ها توجه داشته باشد.

*وقتی دولت با این سرعت در چند جبهه مشغول خدمت است، این طبیعی است که گاهی نقاط ضعفی هم بوجود بیاید که لازم است رهبری آن را حل کند اما این به معنی دوگانگی در حکومت نیست.

امروز هیچ دوگانگی میان دولت و رهبری وجود ندارد

*در دولت‌های قبل در مبانی و تفکر اختلافاتی وجود داشت و مثلا دولت با تفکرات سکولاریستی کار می‌کرد و به خصوص در دولت اصلاخات این موارد و دوگانگی را داشتیم که آنها با نفوذ در دولت و مجلس قصد ضربه زدن به نظام را داشتند اما این مسایل با ورود رهبری حل شد.

* اما بحمدلله امروز این دوگانگی و اختلاف بین دولت و رهبری وجود ندارد. دولت اصولگرا در مسیر گفتمان امام(ره) و رهبری حرکت می‌کند اما گاهی ممکن است خللی در مسیر این قطار پرسرعت بوجود بیاید که نیاز به تذکر و ارشاد دارد تا با خطر مواجه نشود.

میزان ارزش افراد در همراهی و تبعیت آنها از ولایت است

*ولایت، محور دین است و این تبعیت نیز حد مرز ندارد و کسی حتی اگر در سطح قائم مقام رهبری هم بود، باید مطیع ولایت باشد.

*هر شخصیتی هرچقدر هم که برای ما قابل احترام بادشد، نمی‌تواند جایگزین تبعیت از رهبری شود. اگر این مهم مدنظر مردم باشد، خود به خود مسئولین نیز در همین مسیر قرار خواهند گرفت چراکه می‌دانند مردم خودشان را با رهبری هماهنگ کرده‌اند و اگر آنها از ولایت فاصله بگیرند، به همان میزان مردم نیز آنها را کنار خواهند گذاشت.

*درحوادث فتنه پس از انتخابات برخی قدما دچار غرور شده و فکر کردند اگر قهر کنند و راه دیگری را بروند چه خواهد شد اما دیدیم که علی رغم برنامه‌های زیادی که داشتند، مردم راه خود را از آنها جدا کردند و حماسه 9 دی را در تبعیت از رهبری آفریدند که این افتخار تا ابد در پروند درخشان این مردم ثبت شد.

*در قائله 18 تیر 78 هم عده‌ای فکر کردند با رای میلیونی که مردم به آنها دادند، حنایشان برای ملت رنگی دارد. بنابراین خواستند اهداف شوم خودشان را عملی کنند اما این مردم بودند که در حماسه 23 تیر خس و خاشاک را دور ریختند.

*تجربه نظام نشان داده که حرکت بر حول محور رهبری نه تنها ضرر ندارد بلکه مصالح همه نظام را تامین می‌کند و در آینده هم ان‌شاءالله مردم همین کار را خواهند کرد.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates