اشتباهي استراتژيك به نام بت كردن رئيس جمهور
شفاف: طي هفته هاي گذشته و پس از خانه نشيني ده روزه دكتر احمدي نژاد مباحث زيادي درباره اين ماجرا در رسانه ها و محافل سياسي مطرح شده است . اما واقعيت اين است كه به نظر مي رسد به آن اندازه اي كه به نقش مشايي در اين ماجرا پرداخته شده ، به نقش خود دكتر احمدي نژاد كه نقش اصلي و تصميم گيرنده اول اين داستان بوده پرداخته نشده است ./در اينكه مشايي افكار منحرفي دارد و نقش مهمي را در دولت و برنامه هاي احمدي نژاد و دولتش ايفا مي كند ، ترديدي وجود ندارد ./ بايد يك جايي اين بازي باخت باخت براي ملت و مملكت را تمام كنيم . ما نيازي به بت ساختن از رئيس جمهور نداريم كه بعدا نتوانيم به او بگوييم بالاي چشمش ابروست .
شفاف : طي هفته هاي گذشته و پس از خانه نشيني ده روزه دكتر احمدي نژاد مباحث زيادي درباره اين ماجرا در رسانه ها و محافل سياسي مطرح شده است . اما واقعيت اين است كه به نظر مي رسد به آن اندازه اي كه به نقش مشايي در اين ماجرا پرداخته شده ، به نقش خود دكتر احمدي نژاد كه نقش اصلي و تصميم گيرنده اول اين داستان بوده پرداخته نشده است .
در اينكه مشايي افكار منحرفي دارد و نقش مهمي را در دولت و برنامه هاي احمدي نژاد و دولتش ايفا مي كند ، ترديدي وجود ندارد .در اينكه مشايي روابط خاصي با برخي افراد مشكوك داشته و دارد و برخي انحرافات اقتصادي و اعتقادي به وي نسبت داده مي شود بحثي نيست . در اينكه رسانه ها به درستي به نقش مشايي اشاره مي كنند شكي نيست . اما بي تعارف بايد پرسيد ، چرا دكتر احمدي نژاد را نقد نمي كنيم ؟
سوال اصلي اين است كه احمدي نژاد قهر كرد و به خانه اش رفت يا مشايي قهر كرد ؟ مسلماً در اين ماجرا بايد به نقش مشايي و تاثير گذاري مشايي بر روي احمدي نژاد پرداخت . اما چرا احمدي نژاد تاثير مي پذيرد ؟ آيا اگر همفكر با مشايي نباشد و يك روش مشترك با او را انتخاب نكرده باشد ، باز هم تاثير مي پذيرد ؟ آيا مشايي تصميم گرفت كه احمدي نژاد قهر كند يا خود دكتر احمدي نژاد شخصا اين تصميم را اتخاذ كرد و به آن عمل كرد؟
واقعيت اين است كه احمدي نژاد از مشايي تاثير مي پذيرد چون با او همفكر است . به عبارت ديگر مشايي و احمدي نژاد رابطه اين هماني دارند . يعني نمي توان احمدي نژاد را از مشايي جدا دانست و مشايي را جداي از احمدي نژاد مورد نقد و بررسي قرار داد .
از اينرو به نظر مي رسد رسانه ها ، تحليلگران سياسي و نخبگان بايد ضمن اينكه به نقش مشايي مي پردازند توجه كنند كه مسئوليت اصلي قهر و خانه نشيني ده روزه با شخص دكتر احمدي نژاد است و از همه بيشتر خود ايشان پاسخگوي پرسش هاي اساسي در اين زمينه باشند .
البته به نظر مي رسد برخي دوستان رسانه اي ضمن موافقت با اصل اين بحث ، چندان راضي نباشد كه به آن پرداخته شود . چون عده اي در بت كردن دكتر احمدي نژاد نقش ايفا كرده اند و امروز ضمن اينكه قبول دارند كارشان اشتباه بوده ، حاضر به علني كردن آن نيستند .
از ابتدا هم نيازي نبود كه رئيس جمهور را تبديل به يك قهرمان ملي در نزد افكار عمومي كنند و از او چهره اي بسازند كه هيچ كس نتواند انتقاد كند . چه لزومي داشت صدا و سيما دائم روي رئيس جمهور به عنوان مرد اول اجرايي كشور مانور تبليغاتي بدهد ؟ واقعيت اين است كه فضاسازي هاي تبليغاتي و سياسي هاله اي دور احمدي نژاد كشيد كه هر شخصيت اصولگرايي كه خواست از او نقد كند هم مورد حمله قرار گرفت . آنقدر به مجلس و نمايندگان اصولگراي منتقد حمله شد كه برخي از نمايندگان مجلس هفتم از نامزدي براي انتخابات مجلس هشتم منصرف شدند . معلوم است كه وقتي چنين برخوردي با منتقدان اصولگراي يك فرد مي شود و هر روز به يك نهاد و قوه اي كه انتقادي به رئيس جمهور مطرح كرده حمله مي شود و تهمت زده مي شود ، به مرور به جايي مي رسيم كه برخي از اطرافيان رئيس جمهور دچار چنان توهمي مي شوند كه اين اتفاقات رخ مي دهد .
احمدي نژاد در مصاحبه تلويزيوني اش حرف درستي زد ،اگر به آن عمل كند . رئيس جمهور و دولت بايد كار كنند و امور مملكت را به پيش ببرند . قرار نيست رئيس جمهور قهرمان سياسي باشد ، اصلاً لزومي ندارد كه رئيس جمهور هر روز يك جنجال سياسي به پا كند . رئيس جمهور بايد كار خودش را بكند و كارش هم راه انداختن دعواي سياسي نيست .
متاسفانه چند دوره اي است كه روساي جمهور ما بيش از آنكه قهرمان حل مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم باشند ، تبديل به قهرمان سياسي عده اي مي شوند . يك روز خاتمي رئيس جمهور مي شود و طرفدارانش مي شوند “دوم خردادي” ، وقتي هم كه مي رود دوم خرداد را با خودش مي برد . يك روز احمدي نژاد رئيس جمهور مي شود و عده اي مي شوند “احمدي نژادي “. تا وقتي كه هست همه احمدي نژادي ها پست و مقام دارند و … بعد از رفتنش هم احتمالا اين گروه با او مي روند . هيچ وقت هم كسي نبايد به اينها بگويد بالاي چشمتان ابروست چون قهرمان عده اي شده است . اگر تورم واقعي 40 درصد باشد نبايد مطرح كرد چون احمدي نژاد قهرمان ملي شده است و اين انتقاد به او آسيب ميزند . اگر مشاورش حرف نادرستي مي زند بايد سكوت كرد ، اگر خود رئيس جمهور قهر مي كند باز هم بايد دندان روي جگر گذاشت و تحمل كرد تا مبادا اين قهرمان تخريب شود . اصلاً قهرمان ميخواهيم كه چه بشود ؟
بايد يك جايي اين بازي باخت باخت براي ملت و مملكت را تمام كنيم . ما نيازي به بت ساختن از رئيس جمهور نداريم كه بعدا نتوانيم به او بگوييم بالاي چشمش ابروست . ما نيازمند رئيس جمهوري هستيم كه بيايد كار كند و مشكلات مملكت را حل كند . جاي منازعات سياسي در سطوح بالاي دولتي نيست و تا زماني كه عالي ترين سطح مديريت اجرايي كشور در معرض دعوا و جنجال سياسي باشد آش همين آش است ، كاسه همين كاسه .
درست است كه رئيس جمهور از نظرگاه گروه هاي سياسي بايد ويژگي هاي نزديك به معيارهاي آن گروه ها را داشه باشد ، اما ديگر نه ” دوم خردادي ” مي خواهيم نه ” احمدي نژادي ” . ما رئيس جمهوري مي خواهيم كه وقتي پايش به پاستور رسيد دغدغه اولش ساختن ايران باشد نه آوردن همراهان و اعضاي ستاد انتخاباتي اش به دولت و توزيع پست و مقام و ثروت و …
اين موضوع بويژه در جريان اصولگرا بايد با جديت بيشتري مورد توجه قرار گيرد . ما در جريان اصولگرا ، به رئيس جمهوري ولايتمدار ، متدين ، پاك دست ، ساده زيست ، معتقد و پاي بند به ارزش ها ، كارآمد و مدير نياز داريم كه بدون ورود به دعواهاي سياسي به حل مشكلات مملكت بپردازد .
جريان اصولگرا ولايت را دارد و قهرمان اصلي او ولايت است ، پس نيازي به قهرمان سياسي ديگري ندارد . نيازي نداريم در صدا و سيما و جاهاي ديگر يك نفر را آنقدر بزرگ كنيم كه احساس كند راننده اتوبوس انقلاب اوست ! نياز نداريم اگر يك نفر رفت در يك دانشگاهي سخنراني كرد به او بگويم قهرمان فلان جا و فاتح فلان جا . اگر رفت جايي و موضع نظام و انقلاب را با شجاعت مطرح كرد به وظيفه اش عمل كرده است و قهرمان اصلي كسي است كه نظام را به سمتي راهبري كرده كه اين گفتمان در دنيا مطرح شده و اين جسارت در مديران نظام ديده مي شود كه حرف ملت ايران را در صحنه جهاني مطرح كنند . قهرمان ملي ما رهبري است كه با تدابيرش و حتي مقاومتش در برابر فشارهاي استكباري و مشكلات نظام را به سمتي رهنمون كرده كه امروز يك حرف تازه در دنيا داريم . اين حرف تازه نه حرف احمدي نژاد است و نه حرف هيچ كدام از روساي جمهور قبلي . حرف يك ملت مسلمان انقلابي است كه با رهبري ولايت فقيه 32 سال گذشته با جرات حرفش را همواره مطرح كرده است . پس چرا اصرار مي كنيم كه هر 8 سال يك قهرمان جديد بسازيم كه خودمان هم از عهده اش بر نياييم ؟!
بي ترديد در نظام جمهوري اسلامي ايران راننده اتوبوس انقلاب و نظام شخص ولي فقيه است . نشاندن هر فرد ديگري حتي رئيس جمهور در جايگاه راننده سبب بروز تصادفات و حوادثي مي شود كه گاهي مشاهده مي كنيم . بنابراين يادمان باشد از اين پس هيچگاه سعي نكنيم هيچ رئيس جمهوري را در جايگاه راننده قرار دهيم . رئيس جمهور هم بايد مانند بقيه مسافران قابل پياده كردن باشد ، نه اينكه هر وقت دلش خواست بگازد ، هر وقت دلش خواست ترمز بگيرد و يا اگر يكي از دوستانش را خواستيم از ماشين پياده كنيم ، چنان ترمز ناگهاني بزند كه همه را دچار آسيب جدي كند .
پیام برای این مطلب مسدود شده.