یك فرمانده بسیجی از حضور بسیج در مهار فتنه میگوید: بسیج در فتنه،كم از شهدا در جنگ نداشت
جوانآنلاین: به نظر من اگر بسیج نبود، معلوم نبود الان چه شده بود!.چرا كه بسیج در واقع خود مردم است و این غائله تنها با حضور مردم جمع میشد.
نسیبه زمانیان- كبری آسوپار/ بسیجیان خامنهای، رسم ایستادن و خم به ابرو نیاوردن را در مكتب جمهوری اسلامی و نیز از نسل گذشته خود، بسیجیان خمینی به خوبی آموختهاند؛ هر چند كه این سو و آن سو، كسانی باشند كه از بغض جمهوری اسلامی، از بغض خامنهای و از بغض خمینی، اینان را آماج ناسزاهای خویش قرار میدهند. روزهای پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری، این دشمنیهای برنامهریزی شده با بسیج، نمود بیشتری یافت. در دومین سالروز روزهای فتنهآلود پس از انتخابات، پای حرفهای یك فرمانده بسیجی نشستیم تا برایمان از ایستادنها و سرخم نكردنها و دفاع از جمهوری اسلامی كردنهای بسیج بگوید. نام و عكس این فرمانده، نزد ما محفوظ میماند.
این اغتشاشات و درگیریهای سال 88 را پیشبینی میكردید؟
من به عنوان یك بسیجی روزنامه شما را مطالعه میكردم و میدیدم كه معمولاً همه چیز را خوب پیشبینی میكردید. قاعدتاً بچههای بسیج هم در سمینارها و جلسات، در جریان بودند كه قرار است یك اتفاقاتی بیفتد، ولی نه با این حجم گسترده. به هر حال هر كس كه كاندیدا شده است، یكی از شرایطش قبول داشتن ولایت فقیه بوده و با این مبنا كه حضرت آقا صحبتشان فصلالخطاب است ما فكر میكردیم بعد از صحبتهای ایشان همه چیز تمام شود كه نشد!
الحمدلله بسیج خوب كار كرد، یعنی چیزی كه در توان داشت، در طبق اخلاص گذاشت و جلو آمد. قبل از 30 خرداد من مطلبی خواندم كه در آن گفته بود:« سران فتنه به دنبال اغتشاشات جزیرهای هستند» و بعداً دقیقاً دیدیم كه همین اتفاق افتاد. بچههای بسیج هم خودشان را برای اینگونه موارد آماده كرده بودند.
شما از آمادگی حرف میزنید؛ میخواهم در مورد آموزش جنگ شهری به بسیجیان بپرسم، چنین كاری انجام شده بود؟
آموزش جنگ شهری ندیده بودیم؛ ولی آموزش كنترل اغتشاشات را معمولاً در سطح آشنایی میبینند. عملكرد بچههای بسیج در این زمینه، بسیار گویاست و واقعاً چیزی كم نگذاشتند. در آغاز تعداد معترضین كم نبود. یعنی اینطور نبود كه بگویید یك عده قلیل بود اما هرچه پیش رفتیم، مردمی كه راه را اشتباه آمده بودند، خودشان را از آشوبگران و اراذل و اوباش جدا كردند و متوجه فریب شدند. این هم نتیجه روشنگری رسانهها و برخی بزرگان و خواص بود كه باعث شد این عده، جریان فتنه را بشناسند و حضورشان در اینگونه اجتماعات كم شود. این باعث میشد بسیج بهتر بتواند قضیه را كنترل كند.
كار بسیج دقیقاً از كی شروع شد؟
كار بسیج در واقع قبل از انتخابات شروع شد. همان زمان از فلكه صادقیه خبر رسید كه در جریان تجمع انتخاباتی، 10 نفر از خانمها كشف حجاب كردهاند و با تذكر بسیج، كار به درگیری كشیده است. بسیج از یك ماه قبل در صحنه بود اما از شب انتخابات با قدرت بیشتری به میدان آمد.
بسیج یك نیروی فرهنگی است. چرا در صحنه درگیریها حاضر شد؟
بسیج صرفاً یك نیروی فرهنگی نیست. اول اینكه بسیج یك تفكر انقلابی است و هرجا این تفكر راه پیدا كرد، پیشرفت حاصل خواهد شد. من به عینه میدیدم كه ما با 10 تا بچه بسیجی، خیلی راحت میتوانستیم یك كوچه را جمع كنیم كه نیروهای دیگر با 50 نفر نمیتوانستند. دیگران به جمع كردن اغتشاشات به عنوان كار و شغل نگاه میكردند، اما بسیجیها به بسیجی بودن به عنوان شغل نگاه نمیكنند؛ آنها به عنوان اعتقاد و عشق به آن نگاه میكنند. بسیجیها این اعتقاد را داشتند كه واقعاً پای ركاب نایب امام زمانشان میجنگند و برای حفظ مقام ولایت تلاش میكردند. بسیج در این جریانات دست، قلب و چشم سپاه بود.
شما برای مقابله با آشوبگران از چه تجهیزاتی بهرهمند بودید؟
تجهیزات بسیج را نمیتوان در حد صفر گفت، اما اگر آن تجهیزاتی كه نیروی انتظامی و یگان ضد شورش در دست داشتند، در دست بچههای بسیج هم بود، شك نكنید این غائله اصلاً به 30 خرداد هم كشیده نمیشد. آشوبگران واقعاً سازماندهی شده بودند و اینطور نبودكه دست خالی باشند. روزی كه حوزه 117 را آتش زدند، من بین آنها بودم. لباس نظامی تنم نبود. دیدم یك تعدادی، اسلحه كمری داشتند، افرادی از آن پایگاه كه برای مقاومت به پشت بام رفتند، توسط همینها تیر خوردند.
روحیه بچههای بسیج چطور بود؟
عدهای معتقد بودند كه هر چه مسائل طول بكشد، باعث فرسایش روحیه بچههای بسیج میشود، اما نه تنها چنین اتفاقی نیفتاد كه بچههای بسیج با گذشت زمان، با روحیه بیشتری در میدان بودند. در چهارشنبه سوری سال گذشته كه آمادهباش زدند، بیشتر از تعدادی كه در درگیریها بودند آمدند و با روحیه بهتری. من خودم احساسم این بود كه بعد از درگیریهای 88، بسیج شكوفا شد و نشان داد كه هر وقت لازم باشد، برای حفظ نظام، آماده است كه از جانش هم بگذرد.
درباب فضای روانی علیه بسیج توضیحاتی بفرمایید.
فضای روانی علیه بسیج زیاد بود. ما دو مكان را خودمان دیدیم (شهرك غرب و سازمان برنامه) كه آنها صدای ضبط گذاشته بودند كه میگفت «آدمكشها دست از سر بچههای ما بردارید! و…» یعنی جمعیت را علیه بچهها تحریك میكردند. من با چشم خودم دیدم بچه بسیجی از ترك موتور افتاد، خانمی با آجر بر سر آن بسیجی میزد و «یا حسین» میگفت، طبیعی است این خانم از فریبخوردگان و تحت تأثیر جو روانی علیه بسیج است!
شرایط آن روزها خیلی بد بود. درست مثل اوایل انقلاب، هر كس كه محاسن داشت و ظاهری مذهبی، به بدترین شكل با او برخورد میشد.
جنگ روانیشان خیلی قوی بود. روز 30 خرداد خانمی كه از نظر ظاهر اصلاً پوشش مناسبی نداشت، قرآن به دست به خیابان آمده بود. خیلیهایشان مثل قضیه قرآن به سر نیزه كردن، قرآن به دست آمده بودند. یا مثلاً اشكآور زده میشد و اینها همه جا میگفتند حكومت بر سر ما اسید ریخته است! به ما گفته شده بود اگر كسی میخواهد فرار كند، راهش را نبندید، بگذارید برود. ما هم كاری نداشتیم. اما اینها طور دیگری قضیه را نشان میدادند. متأسفانه جو را علیه بچههای بسیج درست میكنند. چون میدانند اگر خدای نكرده بخواهند لطمهای به این نظام وارد كنند، باید اول به بسیج لطمه وارد كنند.
مخالفان چطور حاضر میشدند؟
آنها سازماندهی شده كار میكردند و لیدرهایشان اكثراً صورت خود را میپوشاندند. اینطور نبود كه با یك نگاه ظاهری بتوان شناسایی كرد. اكثر لیدرهایشان خانم بودند. خانمها خودشان را دور آقایان استتار میكردند و میدانستند بچههای ما به سمت خانمها نمیروند.
وضعیت پیگیری مجرمان چطور بود؟
مجروحان اغلب به بیمارستان بقیهالله منتقل میشدند. برخی بیمارستانها متأسفانه اصلاًهمكاری نكردند و مجروح نمیپذیرفتند. بسیجیها این چیزها برایشان مهم نبود. خیلیهایشان غسل شهادت میگرفتند و وارد صحنه میشدند. من شخصاً معتقدم كاری كه بچههای ما در فتنه 88 انجام دادند، هیچ چیز از كار شهدا در جنگ تحمیلی كم ندارد. آنها كشور را حفظ كردند، اینها هم نظام ما را حفظ كردند. بچهها چون به عشق آقا میآمدند، اصلاً توجهی به مسائل حاشیهای نداشتند.
مخالفان مردم بودند یا اراذل و اوباش؟
اكثر نفراتی كه در خیابان مردم را به صحنه دعوت میكردند، یك عده آشوبگر و اراذل و اوباش بودند. شب 25 خرداد اكثر مردم در منازل بودند و از پنجرهها بیرون را نگاه میكردند. درگیری كه به وجود آمد، مردم را دعوت به حضور در خیابان میكردند و برخی تحت تأثیر جو به وجود آمده، فریب خورده و به خیابان میآمدند. البته ما هم كم كاری كردیم. رسانههای ما خوب عمل نكردند. رسانههای مخالف خیلی بهتر عمل كردند. مظلومنمایی كردند. در بحث خانم آقاسلطان چقدر مظلومنمایی كردند؛ در صورتی كه اصلاً اتفاقی كه پیش آمده بود، متوجه بسیج نبود. رسانههایشان در واقع مردم را فریب دادند.
كارهای فرهنگی هم انجام میدادید؟
بله، با افراد صحبت میشد به عنوان مثال یادم هست در بلوار كمالی، سمت پونك، دو موتورسوار سمت ما آمدند و میخواستند كوكتل مولوتف پرتاب كنند. چند نفر از بچههای ما كه به ظاهرشان نمیخورد كه بسیجی باشند، به سمت آنها رفتند و شروع به صحبت كردند كه هر دو طرف، بچههای همین آب و خاك هستید و … آنها هم دیگر سمت ما نیامدند. راهشان را كج كردند و رفتند. اما متأسفانه در این زمینه آنقدر كه باید، قوی عمل نكردیم.
روز عاشورا بیشتر مخالفان از چه قشری بودند؟
در روز عاشورا دیگر كسی از مردم حضور نداشت. بهائیان، وهابیان، سلفیان و سلطنتطلبها حضور داشتند. حضرت علی (ع) میفرمایند «اگر میخواهید كسی را بشناسید، ببینید اطراف آن فرد چه كسانی هستند.» در روز عاشورا اینها ابتدا در قالب هیئت عزاداری به خیابان آمدند. در بین هیئتهای سینهزنی میآمدند و به مردم كه میرسیدند شروع به فحاشی میكردند و درگیری آغاز میشد. بسیج ابتدا درگیر شد، اما آنها به مردم حمله كردند، پرچم«یا حسین» آتش زدند و … خانمی بود كه پرچم امام حسین را زیر پایش انداخت و بعد هم آتش زدند! اما واقعاً نمیدانستیم با خانمها چه كنیم! دستور برخورد هم نداشتیم! از طرفی هیچ شعیهای نمیتواند چنین صحنهای را تحمل كند. آنها سریعاً بین جمعیت خودشان را گم كردند و دیگر نمیشد پیدایشان كرد. تعقیبشان كه میكردیم، وقتی به یك جای بسته میرسیدند، شروع میكردند به دادن شعار «بسیج برادر ماست»! بعد ما با میكروفن اعلام میكردیم راهی ندارید، تسلیم شوید، ما هم راه را باز میكنیم كه متفرق شوید. بعد ناگهان شروع به پرتاب سنگ میكردند و درگیر میشدند.
بالاخره پس از آن همه درگیری این غائله تمام شد؟
این غائله هنوز تمام نشده و آتش زیر خاكستر است. حتی اگر دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد تمام شود، باز هم این فتنه وجود دارد چون اصلاً هدف آنها آقای احمدینژاد نبود. آنها با نظام مخالف هستند. آنها میگویند چرا اصلاً بسیج باید جلو بیاید! و معتقد هستند باید همه كار میكردند. همه جا را آتش میزدند و اصلاً بسیج هم جلو نمیآمد و میگذاشت ما آزاد باشیم! آنها به خانه مردم ریختند، همه جا را آتش زدند، مردم عادی را در خیابان كتك میزدند، هتك حرمت میكردند. زمان حضرت امیر آنقدر جنگ روانی آنها قوی بود به طوری كه زمانی كه حضرت امیر شهید شدند مردم شام میگفتند مگر حضرت علی(ع) نماز میخواند كه درمحراب شهید شدند. آنقدر كه علیه ایشان تبلیغات منفی كرده بودند!
این سیاست تمیزی نیست و ما نمیتوانیم مثل آنها باشیم. اگر مثل آنها باشیم دست كمی از آنها نداریم وگرنه ما هم میتوانیم جوسازی كنیم. ما هم میتوانیم آن طور كه آنها فضا ایجاد میكنند ما هم خیلی بدتر از آنها عمل كنیم! آنها كددار صحبت میكردند. مثلاً در اساماس كلمات را برعكس مینوشتند نوع حرف زدن آنها به زبان بومی ایران، مثلاً كردی، سمنانی، صحبت میكردند كه نتوان فهمید.
چه حسی برای یك بسیجی به وجود میآید وقتی او فقط به خاطر عقایدش و برای دفاع از ولایت در صحنه حاضر میشود، اما آقازادهها یا آن سویند یا فقط تماشاگر هستند؟
دولت آقای احمدینژاد خوبی كه داشت، دست خیلیها را از بیتالمال كوتاه كرد. به خصوص دست آقازادهها از رانتخواریهای اقتصادی. آنها در جبهه مقابل احمدینژاد موضع گرفتند. بچههای بسیجی هیچ گاه به فرد نظر نمیدهند. الان هم احمدینژاد هر گاه مسیرش از ولایت جدا شود دیگر مورد تأیید بچههای بسیج نیست. شما فكر نكنید بچههای بسیج كه به خیابانها آمدند به خاطر آقای احمدینژاد آمدند. نه، آنها همه به عشق حضرت آقا آمدند.
اولین تصویری كه از آن روزها به خاطر میآورید، چیست؟
یك خاطره از دوستان یادم هست كه اشكان، دوستم ترك موتور علی بود كه در سازمان برنامه بود، ناگهان جمعیت زیاد شد. اینها سوار موتور شدند من از دور آنها را میدیدم. من ترك موتور دیگر بودم. علی تا آمد گاز موتور را بگیرد متوجه نشد كه اشكان از ترك موتور پایین افتاد. علی همین طور با او صحبت میكرد و فكر میكرد او پشت سرش نشسته تا سر فردوس تا اینكه از او پرسیدم اشكان كجاست؟ آنقدر كه استرش داشتند اصلاً متوجه نبودند اشكان نیست، متأسفانه در آن جمعیت اشكان را با قمه به سرش زده بودند و او به حالت بیهوش زمین افتاد بود. آنها حدود ده نفر بودند و به سختی توانستیم اشكان را از آنجا ببریم. او را به بیمارستان ابنسینا بردیم كه نپذیرفتند و گفتند شیفت شب نداریم!
و ناگفتهها…
به نظر من اگر بسیج نبود، معلوم نبود الان چه شده بود! نه نیروی انتظامی و نه سپاه، نمیتوانستند از عهده كار برآیند چرا كه بسیج در واقع خود مردم است و این غائله تنها با حضور مردم جمع میشد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.