19.07.2011

نیک آهنگ کوثر: بانگ یک‌ سویه‌ جرس

جرس: جرس با نگاهی «نتیجه‌محور» به کار خود ادامه می‌دهد. این نتیجه‌محور بودن ممکن است از بار رسانه‌ای بکاهد.

اشاره:29 تیر، جرس دو ساله می شود. آنچه در پی می‌خوانید یادداشت اختصاصی و نقد ی است از جناب آقای نیک آهنگ کوثر، روزنامه نگار و سردبیر سایت اینترنتی «خودنویس» در همین خصوص. ضمن تشکر از آقای نیک آهنگ کوثر، دیدگاه ایشان در زیر آمده است.

از اینکه دوستان جرس از مدیر یک سایت منتقد خواسته‌اند نکاتی انتقادی را در باره این سایت بنویسد، بسیار خوشحال شدم و به آینده جرس امیدوار.

حضور جرس در فضای رسانه‌ای سال ۱۳۸۸، یک نعمت بود. محمد تهوری با سابقه‌ای که در رسانه‌ها داشت با گروهی حرفه‌ای کاری را شروع کرده بود که با همراهی حسین باستانی و دیگران می‌توانست جای خالی یک رسانه تحلیلی پیشرو را پر کند. کمتر کسی «کدیور»ها را در قالب گردانندگان رسانه دیده بود و این می‌توانست میدان خوبی برای بررسی باشد.

و اما نکات انتقادی از نگاه یک روزنامه‌نگار _کارتونیست منتقد

منتقدان روش و سبک و سیاق «جرس»، مطمئنا چند نکته را فراموش نخواهند کرد؛ یکی ماجرای اسب تروا و دیگری نامه منتسب به رئیس قوه قضاییه به رهبری که هیچگاه تصویر نسخه اصل آن منتشر نشد. در باره «اسب تروا» و نقشی که در «انحراف» یک حرکت می‌توانست داشته باشد، بارها گفته شده است.

مساله دیگر، حمله سیستماتیک «حقوق‌بگیران» جرس به منتقدین است. به عنوان مثال، وقتی به مجتبی واحدی بابت مواضعش از سوی یادداشت نویسان محترم انتقاد می‌شود، معلوم نیست دوستان دارند “نظر” می‌دهند یا کار حرفه‌ای خود را می‌کنند؟ اما نکته دیگری که گاه دوستان از آن غافل می‌مانند، حمله و انتقاد از کسی است که خوانندگان جرس، اصل مطلبش را ممکن است نخوانده یا فیلمش را ندیده باشند. اگر انتقاد از عدم انعکاس حرف‌های آقای واحدی نبود، و در بالاترین به این مساله پرداخته نمی‌شد، حرف‌های ویدیویی آقای واحدی هم هیچگاه در جرس محلی از اعراب نمی‌یافت.

اما یک نکته از دید من جای اشکال داشت؛ سکوت ویژه جرس در برابر پدیده‌ای به نام هاشمی رفسنجانی و خاندان او. وقتی در مواردی از دوستان جرس می‌پرسیدم که چرا مثلا در برابر فلان حرف هاشمی یا فلان عمل مهدی هاشمی ساکت هستند، با جواب‌های سربالایی روبرو می‌شدم. جرس در بسیاری از موارد خبر را بر اساس «مصلحت» کار می‌کند یا بر همان اساس نادیده می‌گیرد. حتی جرس که گویی در شهر مدرک‌پرور آکسفورد نماینده‌ای ندارد، از مجموعه اتفاقات پیرامونی ماجرای پذیرش مهدی هاشمی در دانشگاه این شهر بی‌خبر است، مگر آنکه ناگهان کمیته «سر پیتر نورت» به نتیجه دلخواه مهدی هاشمی برسد.

انتشار اخباری که تامین کننده منافع «ویژه» است نمی‌تواند چندان جذاب باشد. وقتی جرس نامه‌ای منسوب به رئیس قوه قضاییه به رهبری را منتشر کرد و قرار بود نسخه اصل آن‌را نیز منتشر کند، بسیاری در باره نامه سوال‌هایی داشتند. به هر حال، درجه فقهی رئیس قوه قضاییه از نظر ظاهری در حدی نبود که رهبری نظام را به آن سان خطاب کند. وقتی در مطلبی تحلیلی به بررسی نامه پرداختیم، با تماس اعتراض ‌آمیز مهدی هاشمی روبرو شدیم که ما را «مزاحم» کار خود می‌خواند و با زبانی تهدید آمیز با ما برخورد کرد. بحث را هم همزمانی نامه با ماجرای اختلاف بر سر دانشگاه آزاد کشاند… سوال من این است؛ آیا اخبار و گسترش اطلاعات باید بر اساس منافع تعریف شود؟ به عبارت دیگر گویی رسانه‌ محترم جرس، شورای تشخیص «مصلحت» در مورد خاندان رئیس مجمع تشخیص «مصلحت» دارد.

جرس در مقابل ظلمی که حاکمیت به اقلیت‌ها کرده، چندان بانگ بلندی ندارد…گویی نوشتن در باب قربانیان «بهایی» جمهوری اسلامی، گذر از خط قرمز است.

بررسی نحوه کشتار اسرای سیاسی در دهه ۶۰ باز بنا به مصلحتی در جرس خاموش مانده. عجیب است که بانگی به این بلندی در جاهایی اینچنین خاموش می‌شود.

جرس در قبال قربانیان ترور دوران هاشمی رفسنجانی و پیش از آن در خارج و داخل ساکت است. نیست؟

جرس در باره سو استفاده‌های «جنسی» مقام‌های جمهوری اسلامی در طول ۳۲ سال گذشته ساکت است. در باره پدیده چند همسری بدون اجازه همسر نخست نیز. این مساله خود ایجادگر سوالی ویژه است.

جرس در باره ظلمی که به همجنس‌گرایان در جمهوری اسلامی شده ساکت است. گویی در جهان مدرنی که به همجنس‌خواهان به چشم «بیمار» نگاه نمی‌شود، نمی‌توان بدون تفسیر صرفا دینی با مساله برخورد کرد. اگر دانش امروزی، برداشت متفاوتی از تفاسیر قدیمی داشته باشد، تکلیف چیست؟

به نظر من، جرس تمایل به تبلیغ یک‌طرفه و نفی نگاه‌های دیگر دارد. مگر پروپاگاندا چیست؟ من فکر نمی‌کنم برای مقابله با رسانه‌های حاکمیت باید همان راه را برویم، فقط رنگ ماجرا را تغییر دهیم.

به نظر می‌رسد بین جرس و چند سایت دیگر نوعی هماهنگی وجود دارد. در انتشار یا عدم انتشار مطالب و تاکید روی تیترهایی ویژه. اگر مدیر یکی از همین سایت‌ها ماجرا را برایم بازگو نمی‌کرد، تنها شک می‌کردم.

جرس در انتشار نظرهای مخالف و انتقادی تا این زمان چندان درخشان عمل نکرده است.

و …

برداشت کلی من این است که جرس با نگاهی «نتیجه‌محور» به کار خود ادامه می‌دهد. این نتیجه‌محور بودن ممکن است از بار رسانه‌ای بکاهد.

اما در باره هنر جرس هم بگویم که با ایجاد اشتغال برای تعدادی از پناهجویان رسانه‌ای، کاری مهم انجام داده است. به عنوان کسی درگیر کار پناهجویان روزنامه‌نگار بوده‌ام، از تلاش مهم دوستان جرس دل‌گرم می‌شوم.

از اینکه دوستان جرس از من خواستند تا برخی نکات انتقادی را گوشزد کنم، بسیار ممنونم و این کار داوطلبانه را با امید تبدیل «جرس» به رسانه‌ای مدرن انجام دادم. بررسی نکات انتقادی و مسائلی که جای کار دارد، طبیعتا در زمانی کوتاه غیر ممکن است، اما امیدوارم دوستان جرس، مرا بابت این کم‌کاری ببخشایند.

به هر شکل، به عنوان مدیر سایتی که نقاط ضعف فراوانی دارد، باید بگویم که ایراد گرفتن به رسانه‌ای دیگر چندان راحت نیست.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates