مایکل وایس: جوخههای مرگ سوریه، شاگردان سپاه پاسداران هستند
خودنویس: مایکل وایس، کارشناس آمریکایی حوزه سوریه میگوید که ایران سهم و منفعت زیادی در سوریه دارد و هم سپاه پاسداران و هم حزبالله در سرکوب مخالفان بشار اسد نقش داشتهاند. وایس میگوید: «ایرانیها به اسد گفتند که نمیتواند به طور مستقیم مردم را از سر راه بردارد و باید روش تبلیغاتی تجربه شده در ایران را دنبال کند.»
مایکل وایس، مدیر ارتباطات «موسسه هنری جکسون» در لندن است. این کارشناس آمریکایی مدتهاست روی حوزه خاورمیانه، بهویژه سوریه متمرکز شده، با این حال در برخی مقالاتش در روزنامه دیلی تلگراف، نیم نگاهی به ایران نیز دارد. نوشته امروز او در باره کمرنگ شدن تدریجی اثر محمود احمدینژاد در ایران است.
امروز با مایکل در باره سوریه گفتگو کردم.
از مایکل وایس در باره نفوذ ایران در سوریه پرسیدم و اهمیتی که سوریه برای ایران دارد.
مایک وایس: این دیگر امری ثابت شده است که سپاه پاسدارن، روشهای سرکوب را به جوخههای مرگ ارتش سوریه آموزش داده است. حدود دو ماه پیش، ایرانیها به اسد گفتند که نمیتواند به طور مستقیم با مردم برخورد کند و باید همزمان بازیهای روابط عمومی و تبلیغاتی تجربه شده در ایران را دنبال کند. نباید به شکل تصادفی مردم را در خیابان قتل عام کند، باید پیشنهاد اصلاحات بدهد و …رابطه بسیاری نزدیکی در روزهای اخیر میان دمشق و تهران برقرار بوده و بر اساس گزارش لسانجلس تایمز، رابطه تجاری میان دو کشور در سال آینده تا از ۴۰۰ میلیون دلار تا ۵ میلیارد دلار افزایش مییابد. سقوط اسد به نفع ایران نیست، چون متحد اصلیاش را در منطقه از دست میدهد. پس تمام تلاشش را به کار میبرد تا حکومت اسد حفظ شود. همچنین ایران و سوریه در قبال گروههایی مثل حزبالله منافع مشترکی دارند. حزبالله از آغاز جنبش مردم سوریه «مزدوران» خود را به داخل سوریه فرستاده است. حتی شهادت ویدیویی یک لبنانی موجود است که میگوید حزبالله او و عدهای را سوار اتوبوس کرده و به آنها نفری ۲۰۰ دلار پول داده که از بالای پشت بام خانهها نیروهای سوری که حاضر به تیراندازی به مردم غیرمسلح نیستند را هدف قرار دهند. این فقط منافع مشترک ایران و سوریه نیست، گروههایی مثل حزبالله هم این وسط سهم خود را دارند. انقلاب سوریه تاثیر بسزایی بر موقعیت ژئوپولیتیک و پایداری و امنیتاش در خاور میانه دارد.
سوال بعدی من از مایکل در باره دیدگاهش نسبت به نقش عربستان سعودی در قبال سوریه بود:
مایکل وایس: بر اساس آنچه میدانم، یک جور مقاومت نرم در مقابل محور ایران-سوریه-ترکیه از سوی عربستان و ایالات متحده و برخی کشورهای دیگر وجود دارد. گرچه به خاطر مشکلاتی که الان ترکیه در مرزهای سوریه دارد و هزاران نفر پناهنده در این مناطق جمع شدهاند، آنکارا عملا از این محور دارد کنار میرود. سعودیها میدانند که اسد مدت زمان دیگری باقی نخواهد ماند و باید به فکر سوریه بعد از او بود، اما پرسش اینجا است که عربستان سعودی و ایالات متحده عملا کار ویژهای برای تشویق مردم و مخالفانی که به صحنه آمدهاند، نکردهاند. انتقاد آمریکا از سوریه و بیان این نکته که اسد، مشروعیت خود را از دست داده بعد از حمله برنامهریزی شده به سفارت آمریکا در دمشق اتفاق افتاد. الان بیشتر از ۱۴۰۰ نفر کشته و مدفون شدهاند، نزدیک به ۲۰۰۰۰ نفر دستگیر و آزاد و شکنجه شدهاند، اما انتقادها از اسد باز قدرت نرمتر و ضعیفتر شده.
پرسش بعدی من در باره احتمال دخالت ناتو بود. نیروهای ناتو با دخالت خود در لیبی نیروهای قذافی را عقب رانده بودند. آیا انتظار میرود در سوریه هم وارد معرکه شوند؟
مایکل وایس: نه. مساله اول این است که منابع لازم برای درگیر شدن و دخالت را ندارند و دوم، فکر میکنم که الان ترکیه بخت زیادی در ایجاد یک منطقه امن را در سوریه دارد و فکر نمیکنم که حملهای مثل حمله ناتو به لیبی انجام گیرد و سوم، در مورد سوریه نمیتوانید چنین کنید، چون مناطق شهری و نظامی به هم خیلی نزدیکاند و بخت کشته شدن شهروندان بالا میرود و اگر منطق و شعارهای مخالفان را بررسی کنید، می بینید که آنها خواهان دخالت غرب نیستند و بیشتر دنبال این بودهاند که مسوولان رده بالای نظامی را به سمت خود بکشانند. بسیاری از افرسان رده بالا به مردم پیوستهاند اما به نظر نمیرسد کسی از نیروهای گارد ریاست جمهوری که توسط ماهرالاسد هدایت میشوند به مردم بپیوندد. مردم سوریه میدانند که این انقلاب آنها ست و خواهان تحریمهای اقتصادی و محکوم کردن اسد به خاطر اعمال خشونت هستند. مشکل بزرگ مردم سوریه الان شکست دادن تبلیغات و پروپاگاندای دولت اسد است. رسانههای دولتی امروز تلاش کردهاند ماجرا را نوعی درگیری قومی نمایش دهند. جنگی داخلی که اسد از قبل درباره اش هشدار داده بود. ماجرا این است که نیروهای سوری، رهبر یکی از قبایل را ربودند و جنازهاش را به قبیلهاش برگرداندند. در مقابل قبیله پنج مامور امنیتی را ربود وارد چانهزنی با سوریها برای ازادی اینها شد و خواستار تحویل گرفتن کسی شدند که رهبرشان را کشته بود. سوریها هم یک افسر رده پایین را تحویل دادند که توسط قبیله کشته شد. این قبیله دو نفر از گروگانها را آزاد کرد، اما سه گروگان دیگر را به گروهی دیگر سپرد وقتی سوریه به تقاضای آنها برای آزادی دو هزار زندانی سیاسی جواب منفی داد. الان روش مقابله دو طرف به این مسیر کشیده شده و رسانهها دارند همانطوری ماجرا را گزارش میکنند که اسد میخواهد، که مثلا این جدل میان علویها و سنیها است که کاملا کذب است. الان چیزی که مخالفین میخواهند این است که واقعیت منعکس شود وگرنه تا زمانی که وضعیت به شکل سومالی یا کوزوو در نیاید، به دنبال کشاندن پای نیروهای غربی نیستند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.