رد پای اتاق فکر جنگ نرم؛ از خزبازی تا کودکانکار
بیبیسی: انتقادات و بدبینی های حکومتی که طی هفته های اخیر متوجه تجمع هماهنگ شده برخی از جوانان در پارک های تهران شده بود، اخیرا دامن گروهی از جوانان که خود را “همیاران کودکان کار” معرفی می کنند را هم گرفته است.
این بار البته ماجرا مانند برنامه های “آب بازی” و “خز بازی”، در پارک و بوستان های شهرداری تهران برگزار نشده بود.
صحنه تجمع و فعالیت این گروه سی نفره از جوانان، خیابان بود. جایی که به گفته آنها این روزها بیش از گذشته به عرصه کار کودکانی بدل شده است که باید با تحمل ناملایمات اجتماع، شور و نشاط کودکی شان را در میان دود اگزوز ماشین ها و سرد و گرم هوا، صرف کسب درآمدی اندک کنند که شاید به زور تغذیه فردایشان را تامین کند.
ابزار کار این جوانان هم بر خلاف برنامه های “آب بازی” و “خز بازی”، تفنگ آبپاش و لباس های عجیب و غریب نبود؛ لنگ بود و شیشه شوی، تا با پاک کردن شیشه اتومبیل ها و گپ زدن با رانندگان گوشه ای از مشکلات این کودکان را برای آنها بازگو کنند و حساسیت ها را نسبت به این کودکان که رفته رفته در نظر جامعه نامرئی می شوند بر انگیزند.
دست آخر هم قرار بود اگر پولی از این راه عایدشان شود، آن را به سازمان های غیر دولتی حامی حقوق کودکان کار اهدا کنند که کردند، تا به گفته آنها صرف آموزش شان شود.
این جوانان می گویند قرار این تجمع که پنجشنبه، بیستم مردادماه زیر پل پارک وی در خیابان ولیعصر تهران شکل گرفت، از طریق فیس بوک گذاشته شد.
در جریان پاک کردن شیشه های اتومبیل ها هم خبری از پلیس و مداخله نیروهای امنیتی نبود.
‘ژست خیرخواهانه قرارهای فیس بوکی؛ طرح جدید اتاق فکر جنگ نرم’
شاید انگیزه “خیرخواهانه” برگزار کنندگان این برنامه که آن را خودجوش و بی ارتباط با گروه ها و سازمان های دولتی و غیردولتی و به دور از هر نوع انگیزه سیاسی می دانند، باعث شد که واکنش های منفی برخی از رسانه های نزدیک به حکومت تا حد زیادی برایشان غیرمنتظره جلوه کند.
سایت محافظه کار تعامل در مطلبی با انتقاد از این تجمع، تعداد جوانان حاضر را ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر ذکر کرده و با مشابه دانستن این حرکت با برنامه های آب بازی و خز بازی طی هفته های گذشته نوشته است: “اینگونه ساماندهی حرکت های اجتماعی آزمونی برای سنجش توان فراخوانی برای فعالیت های سیاسی است”.
روزنامه رسالت هم روز بیست و پنجم مردادماه در مطلبی در صفحه اول خود، همه قرارهای فیس بوکی را از یک جنس دانسته و نوشته “قرارهای فیس بوکی با اتخاذ یک ژست خیرخواهانه و به ظاهر قانونمدار وارد مرحله تازه ای شده است”.
نویسنده این مطلب در ادامه نوشته: “اتخاذ ژست خیرخواهانه در پدیده قرارهای فیس بوکی طراحی جدید اتاق فکر این جریان به شمار می رود. که در پی ایجاد یک مصونیت امنیتی و روانی برای این دست مراسمات است تا فارغ از فشارهای افکار عمومی ارزیابی و پایش وضعیت اجتماعی و ریکاوری پتانسیل های موجود اعتراض در فضای عمومی جامعه زنده بماند”.
این مطلب در نهایت هدایت چنین تجمعاتی را به “اتاق فکر جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی” نسبت داده و نسبت به تغییر شکل آن در آینده هشدار داده و افزوده که این جریان مانند “مار خوش و خط خالی است که مرتب رنگ عوض می کند تا به دام مارگیر نیفتد”.
‘تا کی خدا را در میان تسبیح و و علی را بر زبان محدود می کنید؟’
آب بازی
چندی پیش تجمع های دیگری تحت عنوان آب بازی و خز بازی در بعضی از پارک های تهران با واکنش تند نهادهای حکومتی ایران مواجه شده بود
شاید چنین واکنش هایی از سوی رسانه های حکومتی بود که سبب شد برگزارکنندگان این تجمع در بیانیه ای بنویسند: “در این میانه دل های مریضی بودند و هستند که حتی از دود اسفند هم بوی توطئه استشمام می کنند و ناجوانمردانه و مطمئنا بی هیچ آگاهی، انگ حرکت سیاسی به این تلاش مخلصانه و بی ریا چسباندند”.
نویسندگان این بیانیه در جایی دیگر نوشته اند: “تا کی خدا را در میان تسبیح و و علی را بر زبان محدود می کنید؟ آیا قرآن تنها برای خواندن در ماه رمضان است؟”
سایت محافظه کار تعامل اما در تحلیل خود یک گام فراتر رفته و سکوت خبری دولت و حامیان محمود احمدی نژاد به این تجمع را “سکوت نشانه تایید” و “سکوت وحدت بخش” دانسته و با اشاره به جنجال رسانه ای اخیر در مورد مطلبی که در ضمیمه روزنامه دولتی ایران در مورد حجاب نوشته شده بود، افزوده: “هر چه می گذرد زوایای قرائت فرهنگی دولت محمود احمدی نژاد در حکومتداری بیشتر خودنمایی می کند”.
اما گذشته از رقابت های حزبی و جناحی در درون حاکمیت که موجب چنین واکنش هایی نسبت به دولت محمود احمدی نژاد در رسانه های محافظه کار رقیب شده است، سئوال اینجاست که چه عاملی سبب شده تجمع هایی که به هیچ روی ادعا و حتی شکل سیاسی ندارند، از سوی حکومت مورد خوانش سیاسی قرار بگیرند.
محو شدن مرز بین عمل سیاسی و غیرسیاسی
حسین قاضیان، جامعه شناس در آمریکا در پاسخ به این پرسش، به دو دسته عامل تعیین کننده اشاره می کند: یکی ماهیت حکومت امروز ایران و دیگری فضای امنیتی حاکم بر جامعه پس از انتخابات سال ۸۸.
آقای قاضیان در توضیح این شرایط می گوید: “در حال عادی به لحاظ تحلیلی مرز متمایزی میان جامعه و دولت وجود دارد و به این ترتیب امور سیاسی از امور اجتماعی جدا می شود. اما اگر دولتی حد و مرزهای خود را آن چنان گسترش دهد که همه امور اجتماعی را هم در خود جای دهد، در چنین جامعه ای عملا مرز بین سیاسی و غیر سیاسی مخلوط شده و از بین می رود”.
این جامعه شناس مقیم آمریکا برای روشن کردن این وضعیت در مثالی مساله پوشش در ایران را مطرح می کند و می گوید در جامعه ای نظیر جامعه ایران که در آن حکومت تعریف مشخصی از پوشش قابل قبول افراد ارائه می دهد، پوشیدن لباس هایی که با سلیقه حکومت متفاوت باشد می تواند معنای سیاسی پیدا کند. اگر چه لباس پوشیدن فی نفسه یک امر شخصی و غیر سیاسی است.
در توضیح دلیل دوم واکنش حکومت به تجمع هایی نظیر تجمع اخیر در حمایت از کودکان کار در ایران، حسین قاضیان شرایط امنیتی حاکم بر جامعه ایران پس از اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در آن کشور را عامل تعیین کننده می داند و می گوید: “دولت نگران این است که هر نوع تجمعی از این دست که موجب گرد هم آمده عده ای از مردم می شود، فضایی فراهم کند که دوباره معترضان سیاسی را به خیابان ها بکشد و حرکت های مدنی را به مرور به سوی حرکت های سیاسی سوق دهد”.
به هر شکل، موضع گیری جناح های مختلف سیاسی و غیر سیاسی به تجمع هایی از نوع اخیر هرچه باشد، بی شک کمکی به کودکان کار در ایران نخواهد کرد.
گذشته از آنچه در ذهن حاکمان جمهوری اسلامی می گذرد، در عالم واقعیت هم، رانندگان همچنان بی اعتنا از کنار این همشهری های نامرئی خود می گذرند و آنهایی که در این میان فراموش شده اند، کودکان کار اند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.