حمله جانانه خسرو معتضد به وزارت ارشاد؛ ممیزی ارشاد به فکر حذف «شراب» و جایگزین کردن «آب انار، آب آلبالو و آب زرشک» است
شفاف: خسرو معتضد را که همگان او را در ایران با عنوان «آقای تاریخ» میشناسند این روزها، به منتقد دولت و سیاستهای آن تبدیل شده است. چندی پیش معتضد در مقالهای با عنوان «تعطیلات در ایران کم نیست»، به گلایه از سخنان رئیس جمهور در میان آموزش و پرورشیها و کم بودن میزان تعطیلات در ایران پرداخته بود./«گویا قرار (است) ادبیات یکسان و یک جور شود. همان طور که قرار شده است هر یک از اقشار مملکت لباس یکسان بپوشند تا کاملا مشخص باشند…» او پس از اشاره به این تصمیم جدید از تجربه کشورهای دیگر در یکسان کردن جامعه میگوید «در شوروی سابق، آلمان نازی، چین کمونیست، کره شمالی، همه کشورهای بلوک …
شفاف: خسرو معتضد را که همگان او را در ایران با عنوان «آقای تاریخ» میشناسند این روزها، به منتقد دولت و سیاستهای آن تبدیل شده است. چندی پیش معتضد در مقالهای با عنوان «تعطیلات در ایران کم نیست»، به گلایه از سخنان رئیس جمهور در میان آموزش و پرورشیها و کم بودن میزان تعطیلات در ایران پرداخته بود.او در مقاله خود علاوه بر انتقاد از این سخن رئیس جمهور گریزی به سیاستهای وزرای کابینه زده بود و وزیر بهداشت و مسکن و نفت و… را نیز مورد نوازش قرار داده بود.
به گزارش شفاف، خسرو معتضد در مقاله «اندر دل محمود دولت آبادی و سایر اهل قلم» که در مجله امید جوان به طبع رسیده به گلایه و شکایت از سیاستهای فرهنگی دولت و معضل کتابهای در لیست اتظار برای انتشار پرداخته است.
معتضد مینویسد «گویا قرار (است) ادبیات یکسان و یک جور شود. همان طور که قرار شده است هر یک از اقشار مملکت لباس یکسان بپوشند تا کاملا مشخص باشند…» او پس از اشاره به این تصمیم جدید از تجربه کشورهای دیگر در یکسان کردن جامعه میگوید «در شوروی سابق، آلمان نازی، چین کمونیست، کره شمالی، همه کشورهای بلوک شرق قالب ساختن برای ادبیات و هنر و صنایع مستظرفه و هنر هفتم جواب نداد… نویسنده با ابلاغ و بخشنامه سرشناس نمیشود. استعداد فیلم ساز به زور بلیط مجانی و اجبار همه اماکن به نمایش فیلم شکفته نمیشود. روزنامه نگار با دستور اداری صاحب ذوق و قریحه نشده و هنرمند به زور و فشار در دل مردم راه نمییابد».
نویسنده کتاب چهار جلدی «۶۱ سال شاه»، در ادامه یادداشت خود به رواداری حاکمان گذشته با مورخان میپردازد و اینکه چگونه خواجه رشید الدین فضل الله همدانی در دوران مغولها کتاب خود را به رشته تحریر در میآورد و حاکمان هیچ برخوردی با او نمیکنند. معتضد مینویسد «شگفت انگیز است که مغولها به یک مورخ ایرانی اجازه دادهاند تمام رویدادهای دوران فتوحات و جنگهای آنها را بنویسد». او به انتقاد از سیاستهای فرهنگی در حوزه کتاب میپردازد و عنوان میکند «ما سالها رژیم گذشته را نکوهش میکردیم که چرا عناوین کتابها در آن رژیم به ۶۰۰ عنوان در سال کاهش یافته بود. اکنون پیوسته میبالیم که سالی ۶۰ هزار عنوان کتاب در ایران نشر میشود…».
در کنار این انتقادات کلی او وارد مصادیق نیز میشود و از کتابهای ترجمه/نوشته شده ذبیح الله منصوری گرفته تا کتابهای خود که در ارشاد با سانسور یا ارائه توضیح مواجه میشوند، سخن به میان میآورد. اینکه کتاب «سه تفنگدار» الکساندر دومای فرانسوی که سالها با ترجمه منصوری چاپ میشد، درحال حاضر در ارشاد برای حذف کلمه شراب و جایگزین شدن «آب انار، آب آلبالو و آب زرشک» در گوشهای گیر کرده است و در انتظار مجوز بسر میبرد. یا اینکه چرا کتاب «زوال کلنل» محمود دولت آبادی ۲۸ سال در ارشاد خاک میخورد و چرا به کتاب «زمستان ۶۲» اسماعیل فصیح اجازه نشر داده نمیشود.
نویسنده کتاب از «سواد کوه تا ژوهانسبورگ»، در ادامه از تالمات خود در اداره ارشاد نیز مینویسد «خیلیها میانگارند به من به سهولت، اجازه نشر کتاب و تجدید نشر کتابهایم داده میشود. در حالی که همان مطالبی که من طی سالهای گذشته از تلویزیون و رادیو میگفتم و میلیونها نفر میدیدند و میشنیدند وقتی به صورت کتاب در میآید باید ماهها منتظر بررسی و صدور مجوز باشم…. کسی مانند من که مجوز ۱۴۰ عنوان کتابش صادر شده چرا باید هنوز مورد شک و بدگمانی باشد؟»
این مصادیق به اینها ختم نمیشود و از عبدالرحیم جعفری- مدیر سابق نشر امیر کبیر- که جلد سوم کتاب «در جستجوی صبح» او در انتظار مجوز بسر میبرد نیز سخن به میان میآید. او در انتهای این یادداشت انتقادی مینویسد «وقتی جلوی کتاب محمود دولت آبادی را میگیرند، (آدم) دلسرد میشود… افسرده میشود مانند اسماعیل فصیح که در ده سال آخر عمرش قلم را بوسید و کنار گذاشت و منزوی شده دست از نوشتن بر میدارد. دست از نوشتن برداشتن یک نویسنده یک ضایعه برای فرهنگ یک کشور است. شما مگر چند نفر نویسنده مانند محمود دولت آبادی دارید که نمیگذارید همه کتابهایش انتشار یابد؟»
انتقادات این چنینی از خسرو معتضد که بیشتر به عنوان یک شخصیت محافظه کار شناخته میشود، غریب و عجیب مینماید و این سوال را در ذهن ایجاد میکند که معتضد مورخ که تا پیش از اینها اعلام میکرد «در ایران سانسور وجود ندارد»، چگونه یکباره به یاد کتاب ۲۸ سال توقیف شده دولت آبادی و دیگر نویسندگان افتاده و علم حمایت از آنها را برداشته و این گونه پستان به تنور میچسباند؟
پیام برای این مطلب مسدود شده.