09.06.2007

در حاشیه هتاکی‌های همسر سخنگوی دولت و طرح مبارزه با اراذل

خُسن آقا: چه لذت بخش است وقتی که سگ زرد مچ پای شغال را می‌گیرد.
آفتاب: اراذل سیاست!

مولف : مصطفی فقیهی

آفتاب: حکایت شیرین سعدی علیه الرحمه در «گلستان» بسی عبرت‌آمیز و زیباست و از دگر سو، بی ارتباط با یادداشت زیر نیست. او می‌گوید: «ناخوش آوازی به بانک بلند قرآن همی می‌خواند؛ صاحبدلی بر او بگذشت او را پرسید: ایها القاری، تو را مشاهره چند است (ماهیانه براین قران خواندن چقدرت دهند )؟ گفت: هیچ. به او گفت پس از چه رو می‌خوانی؟ گفت از بهر خدا می‌خوانم . گفت: از بهر خدا مخوان؛ گر تو قرآن بدین نمط خوانی، ببری رونق مسلمانی.

چندی است که پاره‌ای خام دستان خامه به دست به بهانه و در جامه اصولگرایی و حامی رییس‌جمهور، به جان انقلاب افتاده‌اند و با چنان کوته بینی، چنین دراز دستی می‌کنند و گذشته سیاسی کشور را تیره و تار می‌نمایند و فریادهای معترضانه و در عین حال دلسوزانه را نمی شنوند که می‌گوید: حرمت شکنی بس است، یا به قول سعدی: «ببری رونق مسلمانی»

این افسون و افسانه با ورود‌ هاشمی رفسنجانی – به عنوان یکی از شخصیت‌های تاثیر گذار انقلاب اسلامی- رنگ و بوی بیشتری یافته و اراده حذف او که پیشتر در ایام انتخابات مجلس ششم در ذهن اصلاح‌طلبان تندرو بود، نقد‌های تخریبگرانه‌ای را از پیشینه او موجب شد و چون پیشینه او به پیشینه انقلاب گره خورده است، در این ویرانگری بسیاری از بن پاره‌ها و شالوده‌های انقلاب نیز آماج قرار گرفت. حاصل این همه شعبده آشفتن ذهن کسانی است که هنوز حافظه‌ای آکنده از ذهن انقلاب ندارند و نمی توانند، سخنان پست و بلند را به درستی ارزیابی کنند.

همیشه و طی ماه‌هایی که همسر سخنگوی دولت نویسنده شده و هر روزه مقالاتش در سایت‌های مختلف منتشر می‌شد، نگارنده گاه قصد پاسخ داشت اما به حدی نوشته‌های همسر سخنگوی دولت سطحی، کودکانه، سخیف، بی‌سند و حاکی از عدم سواد کافی بود که از خیر آن گذشته و به مسائل مهم تر می‌پرداختم. اما اینک او، همان نوشته‌های سخیفش را تندتر از پیش ادامه می‌دهد و در صورت اعتراض متقابل، میزان توهمش به نهایت می‌رسد و با آداب خاص خود مدعی می‌شود که این «حرامیان» «دزد» «ضدانقلاب» «صهیونیست» «جاسوس» به صورت برنامه‌ریزی شده به من حمله می‌کنند و البته پاسخ معترضان را نمی شنود که می‌گویند «ظاهرا وزن سیاسی خود را فراموش کرده‌ای؟ چه دلیلی برای حمله آن هم به صورت برنامه ریزی به شماست؟»

نوشته‌های چاپلوس‌مابانه، جسارت‌آمیز، سخیف، زشت، بی پروا، بحث انگیر و شبهه آفرین این فرد که از زمان ظهور، زشت‌ترین کلمات، واژه‌ها و القاب کوچه بازاری را به صحنه سیاست ایران کشانده و همه بزرگان را با زشت ترین کلمات مورد انتقاد قرار داده و چندی است از او به عنوان «نویسنده حامی رییس‌جمهور» و «همسر سخنگوی دولت» یاد می‌شود، مدت‌هاست که فکر بسیاری از بزرگان کشور را مخدوش ساخته و حتی باعث طرد وی از سوی پدر مرحومش شد.

صرف‌نظر از آن که امثال او – به ظن بسیاری – از دایره پیروان امام خمینی و اندیشه‌های دینی بیرون کشیده و با تندروی و ترویج رادیکالیسم به تندخویی و هتک حرمت انقلاب و شخصیت‌های بر آمده از آن شهرت یافته، ذکر چند نکته ضرروی می‌رسد:

یکم: بی‌تردید از آغاز دوره ریاست جمهوری دکتر احمدی‌نژاد یکی از کسانی که بیش از بقیه خود را به «اوتاد» چسبانده و ادای بزرگان درآورده، «به ظاهر نویسنده‌ای» است که البته مدعی‌ست پیش از پیروزی دکتر احمدی نژاد هم نویسنده بوده و مواضعش هم برای همه آشنا بوده است! حال آنکه پیش از این، حتی کسی نام این بانوی خوش‌ ذوق و آداب را نشنیده بود، هر چند اینک نیز اگر نامی از او برده می‌شود به برکت حضور شوهر وی بر منصب سخنگویی دولت است و لاغیر.

دوم: اگر آقای الهام – که از او به عنوان شخصیتی سالم و مودب یاد می‌شود – در مقام تکذیب یا رد اظهارات همسر خود برنیاید، باید به طور قطع به پرسش‌های جدی و اساسی پاسخ گوید و نسبت خود را با اصولگرایی مورد نظر رهبری روشن سازد. این نکته به ویژه از آنجا اهمیت می‌یابد که همسر سخنگوی دولت، چند صباحی است اندازه و قامت خود را از یاد برده و خویش را در ذیل برنامه‌ها و اهداف رییس جمهوری و اصولگرایی قرار می‌دهد.

سوم: واقعیت آن است که این فرد فاقد اولیات سواد سیاسی و اطلاعات کافی برای نویسندگی، بی آنکه ابزار و مقدمات آنچه را که می‌طلبد و یا مدعی آن است فراهم آورده باشد، دچار توهماتی شده است که چنین گستاخانه به خود اجازه می‌دهد به تمامی ابعاد و اصول بزرگان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بتازد و جامه نیروی خودی و اصولگرا به تن کند و برای موهومات خویش، خودسرانه از کیسه آرای میلیونی ملت خرج کند و به کسی نیز حسابی پس ندهد. حال أنکه به تصور بسیاری از کارشناسان، این فرد با چنین موضع گیری‌هایی، یکی از عاملان اصلی حملات و انتقادات هر روزه به سوی دولت و شخص رییس‌جمهور است، حراف‌هایی که تصور می‌کنند به خاطر پادویی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، باید در مورد هر چیزی نظر بدهند. واقعا بعید می‌دانم نظرات این بانو هیچ تشابهی با نظرات مشخص آقای احمدی نژاد داشته باشد.

چهارم: پنهان شدن در پس الفاظ انقلابی و جمله پردازی از کسانی چون همسر سخنگوی دولت با سطح سواد و تفکر سطحی، نظریه پرداز و حتی نویسنده‌ای ساده نمی سازد، گذشته و عملکرد نداشته او بسیاری از همفکران معدودش که امروزه بی محابا پایه‌های نظام را مورد یورش قرار میدهند، گویاتر از آن است که بتوان پذیرفت بندبازی‌های او به قصد «اصلاح امور» و «حفظ انقلاب» است. او که خیره‌سرانه معتقد است از حمایت همه مردم ایران برخوردار است و برای همه صحبت می‌کند، باید در برابر ملت پاسخ دهد که بر چه اساس و با چه مجوزی، اوهام و پندارهای خویش را به ملت نسبت می‌دهد.

پنجم: تاویل و تفسیر به رای و برداشت‌های هدفمند و خود خواسته از حرکت ملت در سوم تیر، چندان این فرد را در توهمات کودکانه و بی ریشه خود غرق کرده که به راحتی به خود اجازه می‌دهد هر توهین و نسبت زشتی را به‌ هاشمی رفنسجانی و بزرگان نظام نسبت دهد و تا آنجا پیش رود که به مراجع معظم تقلید نیز توهین کند، نمونه‌اش اهانات و نسبت عبارات سخیف این فرد به حضرت آیت‌الله صانعی است.

ششم: یکی از کسانی که این نویسنده ناشناس (همسر وزیر دادگستری)، در مقالات خود هر باره مورد حمله قرار می‌دهد، آقای‌هاشمی رفسنجانی است که به گواه بزرگان نظام از جمله حضرت امام و رهبری انقلاب، یکی از ستون‌های انقلاب و نظام تلقی می‌شود. نگارنده خود از منتقدان جدی سیاست‌های آقای‌هاشمی به شمار می‌رود. چرا که هیچ تاریخی تا آنجا که تاریخ بشری است مقدس نیست، آدمیان همه تر دامن و خطا آلوده‌اند و «جایی که برق عصمت بر آدم صفی زد/ ما را چگونه زبید دعوی بی گناهی».
بر این اساس هر تاریخی نقدپذیر است، تا نقد نشود، در مرداب سکون خود راکد می‌ماند و گندیده می‌شود. نقد شدن، نشانه زنده بودن است. پدیده‌ای که نقد نشود دیگر از فعالیت و نفوذ بازمانده است، اما آن گاه که حرمت و ادب در برخورد با بزرگان و حتی خطا کنندگان زیر چکمه‌های تحجر له شود و از دایره نقد فراتر رفته و نفی را در بر گیرد، دفاع از شخصیت این بزرگان، وظیفه هر فرد با هر تفکر سیاسی است.
به واقع، کیست که نداند حضرت امام (ره) و رهبری انقلاب، بارها و بارها از آقای‌هاشمی به عنوان یک شخصیت بزرگ یاد کرده‌اند؟ کیست که ‌هاشمی رفسنجانی را به خاطر فرماندهی کل قوا در ایام دفاع مقدس قابل تمجید نداند؟ کیست که مشقت‌های ‌هاشمی در ایام انقلاب، زندان و شکنجه‌های بسیار را فراموش کرده باشد؟ اصلا کیست که نقش تعیین کننده همین سرمایه اقتصادی آقای رفسنجانی برای پیروزی انقلابی که همین منتقدان کوتوله و اوباش سیاسی امروز نانش را بیش از بقیه می‌خورند و هر روزه کیسه خویش را گشادتر می‌کنند، رد کند؟

هفتم: سوال اصلی از دولتمردان این است که آیا آنان هم نوشته‌های همسر سخنگوی دولت در هتک حرمت بی‌سابقه ستون‌های انقلاب را قبول دارند و با آن همراهی می‌کنند یا خیر؟ اگر پاسخ منفی است که احیانا چنین نیز هست چرا با این گونه سخنان که از موضع حامیان دولت نیز ابراز می‌شود، برخوردی نمی‌کنند؟ گروه‌ها، جبهه‌ها و احزابی که به خاطر کوچکترین مسئله‌ای بیانیه صادر می‌کنند و مصاحبه‌های پرصدا راه می‌اندازند چرا در قبال موضوعاتی – هر چند سخیف و بی سند – به ابراز نظر نمی‌پردازند؟

هشتم: امروز مسئولان کشور که مردم؛ انقلاب اسلامی و حفاظت از اندیشه‌های امام خمینی را به آنها سپرده‌اند بایستی در قبال مواضعی چنین بی پروا عکس‌العمل نشان دهند و موضع خود را نشان دهند و موضع خود را روشن نمایند که آیا قرار است به نام اصولگرایی و حمایت از دولت و رییس جمهور، انقلاب را دستخوش تغییر و تحریف قرار دهند یا آنکه برنامه و سیاستی دیگر در پیش است.
در این میان آنچه بیش از همه ضروری به نظر می‌رسد تعریف دقیق پروزه اصولگرایی و حامی دولت و شفاف کردن برنامه‌ها و سیاست‌های آن است. تا زمانی که این وضعیت بی لجام و بی برنامه به تخریب بنیادهای انقلاب اسلامی ادامه می‌دهد، اظهارنظر‌ها و مواضعی چنین دور از ذهن به نظر نمی رسد.

نهم: طی روزهای اخیر، نیروی انتظامی در اقدامی قاطع، اراذل و اوباش خیابان‌های شهر را جمع کرده و با آنان به شدت برخورد میکند. این اتفاق البته باعث استقبال مردم نیز شده است. تصور می‌کنم لازم است بحث «برخورد با اراذل صحنه سیاست» نیز در دستور کار ارگان‌های مرتبط قرار گیرد، چه این که حتما مثمر ثمر و مورد استقبال مردم و اهالی سیاست واقع خواهد شد.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates