22.09.2011

وای به روزگار ملتی که تفریح‌اش تماشای اعدام یک نوجوان باشد

tamashaye_eedam.jpg
خودنویس: هنوز باورم نمی‌شود…عکس‌های امروز، مرا به یاد عکس‌های میرزا حسن‌خان عکاس‌باشی در قرن ماضی می‌اندازد…مردم، کوچک و پیر کنار هم به تماشای جان دادن یک «قاتل» نوجوان آمده‌اند…بگذریم که کمپینی برای دفاع از جان این نوجوان راه نیافتاد، امضا جمع نکردند، جلوی دفتر سازمان ملل بنر نگذاشتند، عکس یادگاری هم نیانداختند…مثل اینکه دفاع از یک نوجوان اینجا اهمیتی نداشته…بگذریم…اما دیدن عکس‌ها برای من یکی خیلی دردناک بود. این مردم را به صحنه نیاورده‌اند. این مردم را با اتوبوس‌های سازمانی و دادن ساندیس به محل اعدام نیاورده‌اند…همه چیز اختیاری است…شبکه‌های اجتماعی محلی کارشان را انجام داده‌اند و همه به همسایه‌ها خبر داده‌اند…چه نشسته‌اید که قاتل «پهلوان» محله، «قوی‌ترین مرد جهان» را دارند دار می‌زنند…این گروه از مردم شاید از طبقات فرهیخته نباشند، اما مگر مردم ما نیستند؟ حالا ما با دو مشکل بزرگ روبرو هستیم: ایران دارد تبدیل به پر اعدام‌ترین کشور دنیا می‌شود و دیگری اینکه بخشی از مردم ما هم به نحوی دارند عملا به حامیان این اعدام‌ها تبدیل می‌شوند!

برای من، تماشای عکس مردم هیجان‌زده، دردناک‌تر از دیدن عکس‌های مجرم نوجوان بر دار است…

این گروه بزرگ مردم، ساعت‌های‌شان را تنظیم کرده‌اند که بیدار شوند و بیایند جان دادن یک نوجوان را تماشا کنند…به هر دلیلی…حتی اگر طرفداران «قوی‌ترین مرد جهان» هم بوده باشند…

دردناک است! دردناک است وقتی ببینی بخشی از جامعه‌ات را درست نمی‌شناسی…جیغ و داد می‌کنی علیه اعدام و علیه نقض حقوق بشر و شکسته شدن قوانین کودکان، آن‌وقت این نماها را می‌بینی!

کاش کامبیز حسینی این هفته برای «خوب، بد، زشت» خود در «پارازیت» نیم‌نگاهی هم به این جماعت بکند!

ولی مهم‌تر از همه، فکر نمی‌کنید ما جماعت رسانه‌ای هم مسوولیتی داریم و کوتاهی کرده‌ایم؟

باور کنیم که خیلی از ما که فرهیخته‌بازی خفه‌مان کرده، حاضر نیستیم به زبان این گروه حرف بزنیم! هنوز نتوانسته‌ایم با شبکه‌های اجتماعی خیلی از این افراد ارتباط برقرار کنیم. هنوز نتوانسته‌ایم زبان این‌ها باشیم، دردهای‌شان را بفهمیم، کاستی‌های‌شان را بشناسیم و کمک‌شان کنیم…همه دغدغه‌مان شده گرفتن حال این گروه سیاسی و آن سیاستمدار و بس!

من گمان می‌کنم خیلی از ما توجهی به جامعه امروزی‌مان نداریم. نمی‌خواهیم باور کنیم که چیزی نمی‌دانیم و نمی‌پذیریم که مخاطب شناس نیستیم!

روزی که آیت‌الله خامنه‌ای علیه علوم انسانی حرف می‌زد، خیلی‌ها نگرانی‌های دیگری داشتند…دانشجویان چه می‌کنند، استادان چه می‌کنند…اما دیدن این نماها و عکس‌ها آدم را نگران‌تر می‌کند!

این البته نمایی از همه جامعه ما نیست. بخشی از آن است…اما همین کسر احتمالا کوچک را باید جدی گرفت…

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates