مهمترین پروژه دوران رهبری آیتالله خامنهای
بیبیسی: تغییر ساختار حکومت ایران، اگر به انجام برسد، مهمترین پروژه دوران رهبری آیت الله علی خامنه ای خواهد بود
اظهارات دیروز آیت الله خامنه ای در مورد احیای پست نخست وزیری در ایران به عنوان مسئول اصلی قوه مجریه، از موافقت او با ایجاد تغییرات فراگیر در ساختار حکومت ایران حکایت دارد.
رهبر جمهوری اسلامی، دیروز در همین ارتباط به صراحت برضرورت “نوسازی” حکومت و اهمیت بازخوانی “شاکله کلی” نظام تاکید کرد.
او در نیمه شهریور هم، با پیش کشیدن مفهوم “انعطاف پذیری دستگاه ولایت فقیه” گفته بود که لازم است حکومت ایران “خود را به طور مدام متحول کند” و به “تکمیل نظام سازی” توجه کند.
در زمان بیان این اشارات غیرمنتظره، تصور روشنی از دامنه وسیع تحولات مورد نظر آیت الله خامنه ای وجود نداشت؛ اگرچه نشانه هایی به چشم می خورد که نشان می داد بخشی مهم از دغدغه های رهبر جمهوری اسلامی، به مقوله “انتخابات” ارتباط دارند: آقای خامنه ای یک هفته پیش از آن، انتخابات در ایران را ” حادثه ای چالش برانگیز” خوانده و هشدار داده بود که این چالش نباید “به امنیت کشور صدمه بزند”.
با وجود این، وقتی در اواخر شهریور حمیدرضا کاتوزیان نماینده تهران در مجلس خبر از طرح نظریه ای میان “صاحب نظران سیاسی” داد مبنی بر اینکه “کشور میتواند به عنوان عالی ترین مقام اجرایی، نخست وزیر داشته باشد که توسط مجلس انتخاب شود”، هنوز اغلب ناظران احتمال نمی دادند که این نظریه، پشت گرم به شخص آیت الله خامنه ای باشد.
البته آقای کاتوزیان در خبر زودهنگامی که اعلام می کرد، تصریح داشت که به عقیده مدافعان نظریه اعطای اختیارات اجرایی به نخست وزیر، چون “کشور از نعمت ولایت فقیه برخوردار است” اساسا “نیازی به وجود رئیس جمهور در کشور نیست”. از صحبت های دیروز آیت الله خامنه ای، لزوما ایده حذف رئیس جمهور استنباط نمی شود و وی تاکنون تنها تاکید کرده است که “در آینده احتمالا دور” می توان سیستم حکومتی فعلی که “رئیسجمهور با انتخاب مستقیم مردم برگزیده میشود” را با “نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه” جایگزین کرد.
به طور کلی نیز، حذف قانونی پست ریاست جمهوری ساده نخواهد بود؛ چون حکومت ایران طبق قانون اساسی، “جمهوری” (جمهوری اسلامی) تعریف شده و به همین خاطر نیازمند وجود “رئیس جمهور” است و به علاوه همین قانون، تغییر ویزگی هایی چون “جمهوری” یا “اسلامی” بودن حکومت را برای همیشه غیرممکن دانسته است.
اما از اظهارات آیت الله خامنه ای یک نکته مشخص است و آن اینکه وی، دیگر مدافع سیستمی نیست که بر مبنای آن، هر چهار سال یک بار انتخاباتی برای انتخاب رئیس دستگاه اجرایی برگزار شود و احتمالا “به امنیت کشور صدمه بزند”.
تاثیر تجربه احمدی نژاد
در مورد دلایل جمع بندی جدید رهبر جمهوری اسلامی، گمانه زنی های مختلفی قابل طرح است؛ اما به نظر می رسد که تجربه دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، در این ارتباط موثر بوده.
قابل تردید نیست که محمود احمدی نژاد رئیس جمهور برگزیده آیت الله خامنه ای بوده و حتی سال گذشته، اظهار نظری از رهبر ایران نقل شد که در جمع اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفته بود “این دولت با دولتهای گذشته تفاوت دارد و فرق اساسی در این است که تلاش نمی کند حاکمیت دوگانه درست کند”.
اما تمام پشتیبانی های رهبر از رئیس جمهور محبوب او، که از جمله شامل هزینه های بی سابقه شخص آقای خامنه ای و نهادهای زیر نظر او برای فرو نشاندن اعتراضات انتخاباتی و نیز کنترل بحران های پیاپی میان مجلس و رئیس دولت بوده، در نهایت به تثبیت رئیس جمهوری انجامیده که در دومین سال از به قدرت رسیدن مجدد، خبرسازترین مقابله ها با نهاد رهبری را در دو دهه اخیر رقم زده است.
رئیس جمهوری که حتی اخیرا، در پی طرح اتهام طراحی عملیات تروریستی توسط سپاه پاسداران در خاک ایالات متحده، ترجیح داد که تا ۴ روز بعد از طرح این اتهامات، سکوت پیشه کند و به این تصور دامن بزند که گویی پاسخگویی به اتهامات امنیتی طرح شده علیه مهمترین نهاد زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی را اولویت خود نمی داند. نهایتا هم اولین واکنش آقای احمدی نژاد – در حد این یادآوری که “ترور کار انسان های بی فرهنگ است”- پس از آن صورت گرفت که آیت الله خامنه ای سه بار به آمریکایی ها پاسخ شدیداللحن داده بود.
به نظر می رسد مجموعه تجربیات دومین دوره آقای احمدی نژاد، که آیت الله خامنه ای دولتش را بهتر از دولت های قبلی دانسته بود، رهبر ایران را به این تصمیم نهایی رسانده که انتخابات ریاست جمهوری و نتیجه آن، هر چه باشد، ذاتا می تواند برای نظام جمهوری اسلامی ایران هزینه آور باشد و بهتر است از آن اجتناب شود.
رهبر جمهوری اسلامی، البته در اظهارات دیروز خود از حذف انتخابات ریاست جمهوری “در آینده احتمالا دور” سخن گفته است. اما بعید به نظر می رسد که آینده مورد نظر رهبر ایران، بعد از درگذشت وی باشد.
در حقیقت، تردید جدی وجود دارد که تغییری به اهمیت حذف انتخابات ریاست جمهوری در ایران، در دوران رهبر بعدی جمهوری اسلامی ایران ممکن باشد.
چرا که این رهبر، هر کس که باشد – و با فرض دست نخورده ماندن نظام حکومتی ایران تا آن زمان – دارای قدرت آیت الله خامنه ای نخواهد بود و به راحتی امکان متقاعد یا مجبور کردن تمام نهادهای قدرت به تغییر کلی ساختار حکومت را نخواهد داشت.
در نتیجه اگرچه رهبر ایران زمان اجرایی شدن تغییرات ساختاری حکومت ایران را در آینده غیرقابل پیشبینی دانسته، اما احتمالا مصمم خواهد بود که این تغییر را در طول حیات خود به انجام برساند.
به این ترتیب، زمان بندی مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی برای این تغییر ساختار، منطقا با برآوردی که او از طول عمر خود دارد متناسب است. تغییری که اگر به انجام برسد، به نوعی مهمترین پروژه دوران رهبری آیت الله علی خامنه ای خواهد بود.
پیام برای این مطلب مسدود شده.