یک عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان تشریح کرد: برنامههای تیم احمدینژاد در رویارویی با نظام
دیگربان: یک عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان گفته که تیم احمدینژاد معتقد است طبقه محروم با روحانیت دچار مشکل شده و این تیم تلاش میکند اختیاراتی شبیه اختیارات رئیس جمهور آمریکا داشته باشد.
مهدی محمدی روز یکشنبه (اول آبان) در گفتگو با سایت محافظهکار «برهان» با اعلام این مطلب به تشریح سیاستها و برنامههای فعلی و آتی تیم احمدینژاد در رویارویی با نظام جمهوری اسلامی پرداخته است.
مهمترین گزارههای این گفتگو به این شرح است:
● {تیم احمدینژاد} به دنبال آن است که از مسیر معیشت مردم به ضرورت اصلاح ساختاری برسد و تداوم این خدمات و موفقیتها را به اصلاح ساختاری نظام مشروط نماید.
● {تیم احمدینژاد} بنا دارند به جامعه القا کنند که با ساختار فعلی، ارایه خدمت، بیش از چیزی که تا امروز انجام شده امکان پذیر نبوده و اگر مردم خواستار دریافت خدمات بیشتری هستند، باید آنها را برای ایجاد تغییر ساختار یاری کنند.
● مدلی که این جریان {تیم احمدینژاد} به دنبال آن است مدل ریاست جمهوری در آمریکا است. در حقیقت مطلوب آنها ساختاری است که در آن رییس جمهور اختیاراتی چون وتوی مصوبات کنگره، کنترل کامل نیروهای نظامی، امکان اعمال اقتدار قضایی و لغو احکام قطعی شده دادگاهها، اعمال مصونیت قضایی و از همه مهمتر، زدن حرف آخر در مجموعه تصمیمهای راهبردی و کلان را داشته باشد.
● در حوزه سیاست خارجی مهمترین هدف این جریان برقراری هر چه سریعتر ارتباط و مذاکره دو جانبه با آمریکا است. هدفگذاری یاد شده بر این تحلیل استوار است که ایران در بهترین موقعیت برای مذاکره با آمریکا قرار دارد.
● این گروه تصور میکند اگر مذاکره با آمریکا را جوش بدهد در نظر مردم ایران به شدت محبوب خواهد شد و علاقهای که مردم به این گروه سیاسی به عنوان یک قهرمان پیدا خواهند کرد یک علاقه زوال ناپذیر خواهد بود.
● جریان انحرافی در پی آن است که ذیل هدفگذاری کلانی که با انهدام اصولگرایی و تسخیر اصلاحطلبی دنبال میکند، خود را به عنوان جریانی متعادل معرفی نماید که جمع جبری هر دوی آنها است.
● در حوزه فرهنگ نیز هدفگذاری این جریان دارای ماهیتی لیبرال است. این هدفگذاری بر یک پیش فرض تئوریک مبتنی است که قایل است ارزشهایی که تا به حال به عنوان ارزشهای انقلاب اسلامی و شاخصهای گفتمان اصولگرایی مطرح شدهاند دارای هیچگونه اصالت ذاتی نیستند.
● در عرصه اقتصاد، مهمترین پروژه جریان انحرافی آن است که برای اولین بار این آدرس را به مردم منتقل نماید که این جریان توانسته مجموعه منابعی را که تاکنون به طور انحصاری در دست الیتهای قدرت قرار داشته در اختیار تودهها قرار دهد.
● راهبرد جریان انحرافی این است که خود را بَری از هرگونه فساد جلوه دهد و در عوض کل سیستم گذشته کشور را یک جا فاسد جلوه دهد.
● تحلیل جریان انحرافی به لحاظ جامعهشناسی سیاسی، این است که طبقه محروم به هیچ قیمت و تحت هیچ شرایطی از آقای احمدینژاد جدا نخواهد شد و اساساً مدیریت طبقه محروم برای وی بسیار سهل است.
● این جریان تصور میکند با مکانیزمهای اقتصادی که در سیاستها و برنامههای خود تعبیه کرده هیچ نیرویی در کشور امکان جداسازی طبقه محروم را از آقای احمدینژاد نخواهد داشت.
● این جریان به دنبال آن است تا این پیام را به طبقه یاد شده ارسال نماید که اگر آرمان طبقه متوسط در ایران ایجاد تغییرات ساختاری، لیبرالیزه کردن فرهنگ و دموکراتیزه کردن سیاست است، آنها نسبت به هر جریان سیاسی دیگر از توان، نیرو، استعداد و انگیزه بیشتری برای محقق کردن این اهداف برخوردارند.
● در ماجرای وزیر اطلاعات، این پیام به طبقه متوسط ارسال شد که احمدینژاد از انگیزه کافی برای ایستادن ساختار نظام جمهوری اسلامی برخوردار است و تلاش جریان انحرافی در آن مقطع این بود که طبقه متوسط دریابد در صورت تمایل به تغییر شکل ساختاری، احمدینژاد از آن جسارتی که آنها توقع دارند٬ برخوردار است.
● این جریان معتقد است طبقه محروم در ایران عمیقاً با روحانیت دچار مسأله شده و به شدت علاقهمند به آمریکا است.
● ویژگی دیگری که جریان انحرافی برای طبقه محروم قایل است این است که به لحاظ اقتصادی به شدت نیازمند بوده و در نتیجه هر نیروی سیاسی که خدمات اقتصادی نقد به آنها ارائه نماید، از منظر طبقه محروم دارای یک جایگاه ویژه در جامعه سیاسی ایران خواهد بود.
● مشخصه آخر اینکه طبقه محروم از حیث زندگی شخصی لیبرال بوده و آنچنان که در برآوردهای رسمی اعلام میشود، متدین نیست.
● این جریان معتقد است که در حد فاصل سالهای ۸۴ تا ۸۸ به طور کامل این طبقه را جذب نموده و باید فاصله زمانی ۸۸ تا ۹۲ را به جذب طبقه متوسط اختصاص بدهد.
● ۲۲ میلیون نفری که در انتخابات ۸۸ به آقای احمدینژاد رأی دادند، سرمایه رأی بوده و به هیچ عنوان سرمایه آشوب -به این معنا که حاضر باشند در یک منازعه خیابانی از رأیشان دفاع کنند- محسوب نمیشوند.
● یک دیوار ضخیم بیاعتمادی بین احمدینژاد و سبد رأی فتنه وجود دارد که به هیچ وجه و با هیچ نوع اقدام لیبرالی از جانب رییس جمهور در هیچ یک از حوزههای سیاست خارجی، فرهنگ و سیاست داخلی و با هیچ نوع پروژه سیاسی و اجتماعی فرو نخواهد ریخت.
● در واقع پروژهای که جریان انحرافی کلید زده در عمل منجر به این خواهد شد که احمدینژاد بدون جلب بخشی از رأی اصلاحات، سرمایه اجتماعی پای کار خود در فتنه، یعنی بخش حزباللهی را هم از دست بدهد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.