رشته طولانی خشونت، سر در خشونت دولتی دارد
دویچهوله: “چشم در برابر چشم” آیین جوامع بدوی قبل از دوره قانونمداری بود.در ایران اما این اصل کماکان حکمفرماست و در همانجاست که نه کودکان در امنیت هستند و نه زنان و دختران و نه حتی قویترین مردان. اخبار منتشرشده گواه این مدعاست.
شامگاه شنبه ۳۰ مهرماه یک کودک ۱۵ ساله که به دلیل بیماری پدرش مجبور به کار کردن بوده، توسط ۱۱ کارگر بزرگسال ربوده شد، مورد تجاوز قرار گرفت و کشته شد.
۱۷ مهرماه یک دانشجوی دختر سر کلاس درس و جلوی چشمان استاد و دانشجویان مورد حمله همسر سابقش قرار گرفت و در اثر ضربات متعدد چاقو به ناحیه کمر دچار قطعی نخاع شده و به کما رفت.
سه جوان بیکار، مسلح و حادثهجو، طی یک رشته سرقت مسلحانه، طلافروشیهای شهر مشهد را مورد حمله قرار داده و در جریان این حملات یک طلافروش را نیز کشتند. فرزند ۱۲ ساله مقتول در جلسه دادگاه در حالی که گریه میکرد، با صدای بلند از قاضی خواست تا قاتل پدرش را جلوی مغازه او اعدام کند و تیر را هم به سر او بزند چون شاهد بوده که تیر به سر پدرش اصابت کرده و استخوان سر پدرش را دیده است.
کشته شدن قویترین مرد ایران با ضربات چاقو و اعدام قاتل ۱۷ سالهی او جلوی چشمان جمعیتی بالغ بر ۱۵ هزار نفر، چاقو آجین کردن دانشجوی دختری روی پل مدیریت تهران جلوی چشمان دوست و همکلاسیاش توسط خواستگار “نه” شنیده و اعدام قاتل او در همان محل، قتل با چاقو در میدان کاج تهران بر سر یک مثلث عشقی و باز هم به دار آویختن قاتل، رسانهای شدن پنج مورد کودکآزاری و مرگ یکی از این کودکان، تجاوز گروهی به زنان حاضر در یک مهمانی، تجاوز گروهی به زنی در یک روستای اطراف کاشمر، باز هم تجاوز گروهی به یک پزشک روستا و بسیاری اخبار دیگر که در میان درشتی دیگر اخبار به چشم نیامد.
این رشته طولانی خشونت سر در کجا دارد؟ فقر، نابرابری، فشارهای سیاسی و اجتماعی، خشونت قانونی و دولتی و…؟ شاید هم مشکل اصلی “رسانهها” هستند که به گفتهی مسئولان حکومتی “بزرگنمایی” میکنند و یا به توصیهی سردار احمدی مقدم عمل نمیکنند که معتقد است هر خبری نباید رسانهای شود.
اما اگر مطبوعات «هر خبری را رسانهای نکنند» و از کنار اخبار مربوط به خشونت بدون بزرگنمایی رد شوند، معنایش این است که هیچ خشونتی در جامعه روی نمیدهد؟
دکتر شهلا اعزازی جامعه شناس و استاد دانشگاه میگوید: «اگر رسانهها- حالا من نمیدانم به قصد بزرگ نمایی دارند این کار را میکنند یا به هر قصد دیگری- اما اتفاقاتی را که افتاده به جامعه ارائه میدهند، این کاری است که باید قبلاً هم میشد تا ما درک میکردیم که جامعهی ما چه نوع جامعهای است. کودکان امنیت ندارند، دخترانی که خواستگار خودشان را رد میکنند امنیت ندارند، زنان در خانواده امنیت ندارند، بچهها امنیت ندارند و گفتن این که همیشه این طور بوده، از اهمیت موضوع هیچ چیز کم نمیکند، بلکه فاجعهای را که سالها در ایران داشت صورت میگرفت، تازه مطرح میکند».
بشنوید: گفت و گو با شهلا اعزازی
خشونت دولتی، اصلیترین عامل ترویج خشونت
در میان تمامی علل عنوان شده برای موج فراگیر خشونت در جامعه ایران، شهلا اعزازی بیشترین سهم را به خشونتهای دولتی میدهد. او میگوید خشونتهای دولتی که تحت لوای قانون انجام میگیرد و کشتن انسان را برعهدهی افراد معمولی جامعه میگذارد، مثل قصاص در ملا عام، عملاً باعث ترویج خشونت میشود.
این جامعهشناس معتقد است واگذاری حق قصاص به افراد معمولی درست مانند این است که حق مجازات را که در جوامع متمدن تنها در اختیار قانون است، به افراد معمولی جامعه واگذار کنیم و این جامعه را به دوران هرج و مرج بر میگرداند، دورانی که هر کس سعی میکند شخصاً خودش مجری قانون شود و اینجاست که جامعه به جای این که به سوی قانونمندی سوق داده شود، در جهت عکسش حرکت میکند.
خانم اعزازی میگوید: «مدتها طول کشید تا به اینجا رسیدیم که “چشم در برابر چشم” ممکن است باعث رضایت خاطر بازماندگان مقتول شود- میگویم ممکن است، چون کمی برای من هم عجیب است- اما مناسبتر است که این عمل اصلاً صورت نگیرد و راههای دیگری را برای مجازات افراد خلافکار برگزید».
فقر، فاصله زیاد طبقاتی، خشم فروخورده اجتماعی، نداشتن فرهنگ مدارا و تربیت نشدن برای مهار خشم از جمله عوامل دیگری هستند که در رواج خشونت موثرند. در هر صورت به قول خانم اعزازی آن ۱۵ هزار نفری که سحرگاه و زمانی که هوا هنوز تاریک است برای تماشای به دار آویختن یک انسان در میدان شهر جمع میشوند، حتما از تماشای جان دادن یک انسان لذت میبرند، یا میخواهند آتش انتقامشان را خاموش کنند اما هرچه که باشد مسلما هریک از آنها میتواند پتانسیل نهفتهای برای یک خشونت دیگر باشد.
میترا شجاعی
تحریریه: مصطفی ملکان
پیام برای این مطلب مسدود شده.