06.11.2011

محمود خاوری و فرج‌الله سلحشور، سوژه‌های جدید طنز بهمن فرمان‌آرا

خودنویس: بهمن فرمان‌آرا تهیه‌کننده و کارگردان سینما، با انتشار یک طنز در روزنامه شرق، این بار به سراغ فرج‌الله سلحشور و محمود خاوری رفته است.

طنز بهمن فرمان‌آرا درباره محمود خاوری و فرج‌الله سلحشور در روزنامه شرق منتشر شده است:

«چندی است كه دوباره اثر قرص‌های ضدافسردگی من به خاطر زیادی مصرف كردن آن، اثر خود را از دست داده‌اند و دوباره كابوس‌های شبانه به سراغ من آمده‌اند.

چند شب پیش در كابوسم تلفنی داشتم از آقای محمودرضا خاوری، ساكن كانادا كه عین مكالمه را برایتان نقل می‌كنم:

خاوری: آقای فرمان‌آرا؟

من: بفرمایید، شما؟

خاوری: من، محمودرضا خاوری هستم.

من: بله به جا آوردم، حالا من برایتان چه‌كار می‌توانم بكنم؟

خاوری: آقای فرمان‌آرا، شما شماره اندی خواننده را دارید؟

من: نه قربان. می‌توانم بپرسم شما، شماره اندی را برای چه می‌خواهید؟

خاوری: می‌خواستم ازش بپرسم ما خوشگلا تا كی باید برقصیم.

من: قربان فكر نمی‌كنم حتی والده هم شما را خوشگل به حساب بیاورند. شما علاوه بر تمام بدهكاری‌هایتان، 30میلیون تومان هم به خوشگلی بدهكارید و شما اگر با تمام پول‌هایتان بهترین جراحان پلاستیك را استخدام كنید آنها هم نمی‌توانند شما را شبیه محمدرضا گلزار بنمایند.

خاوری: تو اینو داری به من میگی با آن هیكل آلفرد هیچكاكی‌ات! من هنوز هم آنجا نفوذ دارم و اسمت را حتما برای سوال و جواب رد خواهم كرد.

من: شما هر غلطی می‌خواهید بكنید به هر جهت شما حق دارید به ریش من و بقیه مردم بخندید ولی من اگر شماره اندی را هم داشتم به شما نمی‌دادم.

از خواب پریدم و فوری به دكتر جمشید لطفی، زنگی زدم و او را هم از خواب بیدار كردم. گفت چی شده این وقت شب زنگ زدی؟ ماجرا را گفتم و قرار شد فردا قرص‌های جدیدی برایم تجویز كند.

اما صبح شد و كارهای روزانه به‌علاوه ترافیك و باران شدید، باعث شد كه نتوانم به سراغ دكتر لطفی بروم.

شب كه شد از دوباره كابوس دیدن، می‌ترسیدم بخوابم تا اینكه از خستگی خوابم برد.

در كابوسم دو مرتبه تلفن زنگ زد و من با ترس و لرز آن را جواب دادم.

كابوس: آقای فرمان‌آرا؟

من: بفرمایید شما؟

كابوس: به اسم، كار نداشته باشید شما شماره تلفن اندی را دارید؟

من: قربان من كه شما را نمی‌شناسم ولی من اصلا با شیطان بزرگ ارتباطی ندارم كه شماره اندی را داشته باشم. شما؟

كابوس: (با اكراه) من سلحشور هستم.

من: (خندیدم) شوخی می‌كنید. شما می‌خواهید از اندی راجع به آهنگ «خوشگلا باید برقصن» بپرسید؟

سلحشور: از كجا فهمیده‌اید؟

من: شما در منزل آیینه ندارید؟

سلحشور: تو خودت برو یك آیینه كه تمام هیكلت را نشان بدهد، ببین می‌توانی پیدا كنی.

این‌بار وقتی از خواب پریدم خود را فوری به اورژانس یك بیمارستان رساندم و از بخت بدم نرس شب داشت به آهنگ خوشگلا باید برقصن گوش می‌داد و من بیهوش شدم.

وقتی به هوش آمدم دكتر از من پرسید شما چند سال‌تان است؟ همسرم مطابق معمول زودتر از من جواب داد. ۶۵ سال و اندی.

با شنیدن اندی، این‌بار برای همیشه بیهوش شدم.»

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates