هفته خوانی…هفتهای که جوانفکر فتیلهپیچ شد…
خودنویس: آقای هفته زاده: وقتی عمله عکرهی محسنی اژهای مخفیانه خودشان را به محل برگزاری کنفرانس مطبوعاتی علی آقا خان جوانفکر مشاور ارشد رئیس دولت رساندند و تلفنی به اژهای خبر دادند که بعله! آقای مشاور چهها گفته و چهها نگفته است، ناگهان چنان لشکر سلم و تور مثل مور و ملخ مامور از داستانی برای بردن جوانفکر به ساختمان روزنامه ایران ریخت و وقتی با مقاومت وی روبه روش چنان کتکی به مشاور ارشد رئیس دولت ایران زدند که بنده خدا سه روز بعد از آن هم کماکان در بیمارستان بستری است.
زدی ضربتی ضربتی نوش کن
آقا هفته گذشته، از این که بالا دهیها و پایین دهیها افتادن به جان هم و تا میخوردند همدیگر را زدند، اَی کیفور شدیم، اَی جگرمان خنک شد، اَی قند تو دلمان آلاسکا شد که نگو!
وقتی عمله عکرهی محسنی اژهای مخفیانه خودشان را به محل برگزاری کنفرانس مطبوعاتی علی آقا خان جوانفکر مشاور ارشد رئیس دولت رساندند و تلفنی به اژهای خبر دادند که بعله! آقای مشاور چهها گفته و چهها نگفته است، ناگهان چنان لشکر سلم و تور مثل مور و ملخ مامور از داستانی برای بردن جوانفکر به ساختمان روزنامه ایران ریخت و وقتی با مقاومت وی روبه روش چنان کتکی به مشاور ارشد رئیس دولت ایران زدند که بنده خدا سه روز بعد از آن هم کماکان در بیمارستان بستری است.
هر چند خبرگزاریها از سکته قلبی جوانفکر خبر دادهاند اما پر واضح است که سربازان نامدار امام زمان، بدجور گوش مشاور ارشد محمود احمدی نژاد را پیچاندهاند که بنده خدا را راهی بیمارستان کردهاند.
هر چه که بود خواندن گزارش مهیج و تماشایی گیس و گیس کشی میان حامیان خامنهای و هواداران منحرف احمدی نژاد از دیدن مبارزه «فرانکی و آن یارو گیس بلنده» در «رینگ خونین» هم جذاب تر بود.
حالا این وسط علی آقای مطهری که انصافاً یک نفره به کل فراکسیون اصلاحطلبان مجالس هفتم و هشتم میارزد گیر داده به جوانفکر که: «آقای جوانفکر و همکاران وی اگر زمانی که با معترضان انتخابات با خشونت برخورد میشد، اعتراض میکردند این بلا به سرشان نمیآمد».
جوانفکر هم که اعصاب معصاب درست و درمان ندارد این روزها، هنوز پاسخی به این زخم زبان مطهری نداده است.
مهندس تنها، مهندس خسته، مهندس آغلادی، گدی، یاتدی!
این جریان انحرافی به هر بنی بشری که میشد متوسل شد تا ثابت کند که رحیم مشایی به هیچ صراتی منحرف نیست، این اواخر و قبل از بزن بزن اخیر جوانفکر و ماموران مخصوص حاکم بزرگ (محسنی اژهای)، به سراغ صاحبخانه آقا رحیم مشایی رفته تا زندگی رئیس دفتر احمدینژاد را از زاویهای دیگر مورد بررسی قرار دهند.
صاحبخانه رحیم مشایی گفته است: «مشایی ۲میلیون رهن و ۸۰ هزار تومن اجاره میدهد.»
او گفته است: «پول مهندس خیلی برکت دارد. یکی از دلایلی که باعث شده ما در این بازه زمانی خانهمان را همچنان در اختیار مهندس قرار بدهیم، مظلومیت ایشان است. ما میدانیم اگر بخواهیم ساختمان را از ایشان بگیریم، قطعاً حرفهایی در میآورند که چه شد که پدر شهید اینها را بیرون کرد. مطمئنم خانواده مهندس هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند که باید مثل مهندس فعلاً سکوت پیشه کنند.»
همسر آقای صاحبخانه هم گفته است: «وقتی مهندس رادیو پیام بود، خانم ایشان رادیو قرآن گوش میکردند! مهندس خیلی آقای مظلومی هستند. من چند بار دیدهام که ایشان آخر شب رفته خرید کرده و تنهایی با کیسه اجناس خریداری شده برمیگردد خانه!»
دقت کردید؟ آخر شب رفته خرید و تنهایی به خانه برگشته است!
پسر صاحبخانه هم همچنین در باره دعای سمات و نماز شب مشایی گفته است: «من یک زمانی به یکی از دوستان گفتم من به عنوان یک بسیجی، عصر جمعهها مشغول استراحت و تلویزیون دیدن هستم. چه بشود که جایی گیر بیفتم و یک دعای سماتی هم بخوانم. کسی که شما به او تهمت میزنید، عصر هر جمعه دعای سمات میخواند. ما در عصر تابستان، وقتی فضا ساکت است، صدای ایشان را میشنیدیم و حتی پدرم میرفت در اتاق زیرین و با مهندس دعا را تکرار میکرد.»
من که اشک در چشمام حلقه زد و بغض خفنی در گلوم نشسته… ایفتضاح!
مغز متفکر پیشگیری!
هفته گذشته متوجه شدیم که جناب آقای خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، از ده انگشتش همین طوری هنر میریزد و علاوه بر تمامی سکنات و وجناتی که ایشان در اداره کشور و زندگی شخصی خود برخوردار هستند «ایشان مغز متفکر نهضت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی است».
این را قائم مقام حوزه پیشگیری از وقوع جرم و آسیبهای اجتماعی قوه قضائیه گفته است. البته این قائم مقام در بخشی دیگر از سخنان خود از وجود «بیش از ۱۰ میلیون پرونده جرم در کشور» خبر داده است و بالاخره ما متوجه نشدیم که اگر رهبری مفز متفکر نهضت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی است؟ پس۱۰ میلیون جرم از کجا پیدا شده است؟
حسین هراتی در گفتگو با خبرگزاری مهر با اشاره به آن که: «نهضت پیشگیری از جرایم و آسیبهای اجتماعی از هدایت و عنایت رهبری انقلاب برخوردار است و ایشان مغز متفکر نهضت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی است» گفته است: «وجود چنین رهبری اندیشمند میتواند کشور را به سوی اهداف بزرگ و جامعهای متعالی رهنمون سازد».
بله بله صحیح میفرمایید! رهنمون سازد یعنی چه؟ شکسته بندی میفرمایید!
اصلا همین الان به برکت وجود ایشان، کشور، درست وسط «اهداف بزرگ» نشسته است و جامعه هم آنقدر متعالی شده و رفته بالا که آدم متوجه نمیشود که جامعه اداره میکند یا بادبادک هوا میکند!
این علوم انسانی لعنتی!
مسوولان وزارت علوم نشستهاند، هر چه کتاب و جزوه و رفرنس علوم انسانی است را به بهانه بازنگری و به روز کردن، از اول طبق الگویی که آقای خامنهای گفته است مینویسند.
مدیرکل دفتر پشتیبانی و حمایت آموزش عالی وزارت علوم گفته است که «بیش از ۸۰ هزار منبع درسی در این در مورد بازنگری قرار میگیرند.»
سعید قدیمی در گفتگو با مهر گفته که «ما در اقدام بلند مدت، تولید محتوا و متون ناظر بر ارزشهای اسلامی را مدنظر قرار دادیم.»
خامنهای قبلا هشدار داده بود که دانشگاه عرصه «جنگ نرم» است و دانشجویان هم «افسران جوان جبهه جنگ نرم» و استادان هم که معلوم است «فرماندهان جبههی جنگ نرم» هستند.
خلاصه به یک شکلی گفته بود که فعلا درس و مشق را تعطیل کنید و به جنگ برسید، سیاسیون جنگ سرد، نظامیها جنگ گرم و دانشگاهیان هم جنگ نرم!
خامنهای درباره وضعیت علوم انسانی در دانشگاههای ایران هم گفته بود: «چه معنی دارد که حدود دومیلیون دانشجو از سه میلیون و نیم دانشجوی کشور در رشتههای علوم انسانی تحصیل میکنند.»
والله به خدا… این همه علوم حیوانی هست که شبانه روز در میان سربازان ولایت تدریس میشود بعد همه ول کردند و رفتند علوم انسانی!
حالا این که علوم انسانی چه هیزم تری به آقای خامنهای فروخته است را خدا داند و بس!
به اعتقاد ایشان بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی است که مبانی آنها «مادیگری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی” است! و آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی می شود و در دانشگاه ها منجر به “ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی» خواهد شد.
خلاصه این طوری شد که رهبر جمهوری اسلامی در شهریور ۱۳۸۸ به «مراکز تصمیم گیری اعم از دولت، مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی» دستور داد تا حذف این گونه علوم را از برنامههای آموزشی دانشگاهها پی گیری کنند.
و مدیران وزارت علوم هم ابتدا ۳۸ رشته دانشگاهی را بازنگری کردند و بعد ۱۱ رشته علوم انسانی را کلاً کن فیکون کردند و الان هم که علی الحساب ۸۰ هزار منبع درسی را قرار است دوبارهنویسی کنند تا جوانان مملکت دیگر شیطان گولشان نزند و منحرف نشوند!
به «روح» روح الله!
معلوم نیست زمانی که خداوند متعال مشغول تقسیم عقل بوده است این حاج آقا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین در کدام صف کارش طول کشیده بوده است که بنده خدا بهره زیادی از مغز نبرده است.
شما تصور کنید این سردار نقدی هفته گذشته دو ساعت وقت ملت را گرفته است که فعلیتهای بسیج را به «روح» آیت الله خمینی گزارش بدهد!
سردار نقدی در گزارش خود خطاب به «روح» آیت الله خمینی میگوید: «اگر بخواهم به محضرتان گزارش عملکرد بسیجیان را عرض کنم؛ باید بگویم بعد از شما، بسیجیان به هرچه تکلیف شان بود عمل کردند. در برابر تهاجم فرهنگی دشمن ایستادند، توطئههای ضد امنیتی دشمن را خنثی کردند، و آشوبگری فریب خوردگانی را که میکوشیدند میدان را برای بازگشت استعمارگران فراهم کنند؛ به شکست کشاندند.»
ای کاش این سردار نقدی حالا که به روح پر فتوح حضرت امام! دسترسی دارد یک گزارش اجمالی هم در رابطه با اختلاس سه هزار میلیاردی، قیمت سنگک خاشخاشی که به سه هزار تومان رسیده، تجاوزهای دسته جمعی و چند تا از دستاوردهای دیگر نظام را هم خدمت روح ایشان گزارش میدادند تا ببینیم نظر “روح” روح الله به کدام طرف نزدیک تر است؟
پدر موشکی یا نصاب آب گرم کن!
هفته پیش محمد تهرانیمقدم، اخوی سردار حسن تهرانیمقدم (با کرمانی مقدم اشتباه نشود) که در انفجار روز ۲۱ آبان کشته شد، در گفتگو با روزنامه ایران، راست و حسینی علت مرگ برادرش در انفجار زاغه مهمات سپاه را «آزمایش ناموفق موشک بالستیک قارهپیما» اعلام کرده بود گویا پس از این گفتگو یقه اش را چسبیدهاند که الا و بالله باید مصاحبهات را تکذیب کنی!
محمد تهرانی مقدم هم در گفتگو با خبرگزاری فارس، تمام حرفهای خود را پس گرفت و به طور کلی از علت مرگ برادر خود اظهار بی اطلاعی کرد!
البته همین که این بنده خدا تحت فشار نهادهای امنیتی به طور کلی مرگ برادر خود را تکذیب نکرده است یا این که علت مرگ برادر خود را «بی احتیاطی در نصب آب گرمکن» ذکر نکرده، جای شکرش باقی است،
روزنامه ایران هم که این تکذیبیه را دید در شماره روز یکشنبه (۲۹ آبان) خود از شرایط ایجاد شده برای خانواده سردار تهرانی مقدم ابراز تاسف کرد و با تاکید بر درک این مطلب که به آنها برای تکذیب برخی اظهاراتشان حق میدهد نوشت: «امیدواریم به دغدغه و نگرانیهای ایجاد شده برای خانواده محترم شهید تهرانیمقدم خاتمه داده شود.»
نادرشاه در رکاب امام!
وزیر آموزش و پرورش جماعتی را از نگرانی در آورده و گفته است که «قرار نیست زندگی پادشاهان از درس تاریخ حذف شود بلکه کمرنگ خواهد شد.»
البته این کم رنگی شامل حال پادشاهان صفویه نخواهد شد چرا که محیالدین بهرام محمدیان، از مسئولان تغییر کتب تاریخ گفته که: «زندگی پادشاهان گذشته از جمله صفویه برای ما قابل احترام است. روش آموزش تاریخ تغییر میکند اما زندگی نامه این شاهان تغییر نخواهد کرد.»
نه تو را خدا بیایید زندگی نامه این شاهان را تغییر بدهید!
احتمالا در آینده خواهیم داشت که «نادر شاه افشار در شهر مقدس قم به دنیا آمد، پدرش از بازاریهای سرشناسی بود که تحت تعالیم شهید نواب صفوی به گروه فدائیان اسلام پیوست و در جنگ چالدران در رکاب امام موسی بن جعفر علیه بنی عباس جنگید و به دست امویان اسیر گشت!»
گوشهای از عملکرد دیپلماتها
یالثارات الحسین هم زحمت ما را کم کرده و با اشاره به خبر کیهان از سخنان مدیر حوزه علمیه قم که گفته بود: «در سفرهایی که به کشورهای مختلف داشتم متوجه شدم که متأسفانه برخی از رایزنان فرهنگی به وظایف خود عمل نمیکنند.» به طنز نوشت:
«اتفاقاً این عزیزان بهترین عملکرد را دارند! جهت اطلاع گوشهای از عملکرد این عزیزان در خارج از کشور به شرح زیر میباشد:
۱- گرفتن سر وقت حقوق به یورو
۲- خرید خودروهایی مطابق شئونات یک رایزن جهت حفظ آبروی جمهوری اسلامی در طول اقامت در خارج (حداقل ۵۰ میلیون به بالا)
۳- اجاره کردن خانههایی جهت سکونت در بهترین مناطق دیپلماتنشین جهت پاسداری از وجهه نظام.
۴- حضور مرتب در مراکز خرید به همراه منزل و بچهها به صورت هفتگی که خود بهترین روش جهت معرفی ایران به عنوان یک مملکت پولدار و مرفه است! (این عزیزان در موقع خرید چنان چشمان فروشندگان را خیره میکنند که آنها زیر لب به هم میگویند: هی این ایرانیها چقدر پولدارند!)
۵- حضور در ضیافت شام و ناهار سایر سفارتخانهها و رایزنیها و البته برپایی مداوم ضیافت شام و ناهار در محل رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی جهت تألیف قلوب سایر دیپلمات ها!
۶- خرید سوغات در مواقع بازگشت به وطن که خود نمونهای از مبادلات بین فرهنگی محسوب میشود!
پیام برای این مطلب مسدود شده.